بخش ششم: تنش
گفتار نخست: بقا
اکنون، ای برادران، آگاه باشید که برای هر موجود مرکب زوال و فنا امری حتمی است.
(بودا)
چنان که بودا میگفت، تنها «موجود مرکب» است که میتواند بمیرد، و ترجمهای روزآمد از این جمله آن است که تنها سیستمهای پیچیده هستند که بقای خود را میپایند و مدیریت میکنند. ساختار، سپرِ سیستم در برابر خطرِ هضم شدن در محیط است. محیطِ فراگیر و بیکران، که تا حد پیشبینیناپذیر بودن پیچیده است، همواره مرزهای نفوذپذیرِ سیستم را به گسستگی و ویرانی تهدید میکند. سیستم با تفاوتِ ساختار درونی خویش با محیط تعریف میشود و با پنهان شدن در پشت مرزی متحرک و پویا هویت مییابد. آنچه حضور سیستم را ممکن و تعریف آن را معنادار میکند تمایزی است که بین روابط ساختاری درون و بیرونِ آن وجود دارد و کارکرد ویژهای که در بطن آن نهفته است.
زیربناییترینِ این کارکردها حفظ بقاست. همهی سیستمها، پیش از آنکه بخواهند کارکردی دیگر را برآورده کنند، باید نخست «باشند». این بودن خود مسئلهای است که باید حل شود. بودن همان تداوم مرزهای سیستم با محیط است و پایداری تمایزی که میان ساختار درونی سیستم و قواعد محیط وجود دارد. عمر سیستمی که نتواند این کارکردِ اولیه را برآورده کند آنقدر ادامه نخواهد یافت که بتواند کارکردی افزوده بر این را هم بر عهده بگیرد.
به این ترتیب، بدیهیترین کارکردِ هر سیستم بقاست. حل مشکل بقا به دو دلیل اولویت نخستِ سیستم است؛ نخست آنکه حل کردنِ آن پیشفرضِ حل همهی مسئلههای دیگر است و دوم به این دلیل که این مشکل همواره وجود دارد.
بخشهای مجاز و غیرمجازِ فضای حالت، به بیانی، توسط کارکردهای منتهی به بقا از هم تفکیک میشوند. بخشهای غیرمجاز معرف شرایط و موقعیتهایی هستند که سیستم نمیتواند در آنها معمای بقا را حل کند. اما نقاط مجاز شکلی از تداوم سیستم را تضمین میکنند.
نقاط مناسب و غیرمناسبِ فضای حالت، یعنی جذبکنندهها و نقاط گریز، هم به همین ترتیب تعریف میشوند. جایگاههایی که پایداری و بقای سیستم را بیشتر تضمین کند، سیستم را به سمت خود میکشد و آنهایی که باعث ناپایداریاش شوند آن را از خود میرانند. سیستم در هر برش زمانی و مکانی شرایطی را تجربه میکند که به صورت زمینهی ناهموارِ فضای حالتش قابلتجسم است. پس با بخشهایی از فضای حالت (یعنی موقعیتها و گزینههایی رفتاری) روبروست که او را جذب میکنند یا از خود میرانند و پایداری درونیاش را زیاد یا کم میکنند. اینها کانونهایی هستند که بسته به کفایتشان در حل مشکل بقا از یکدیگر تفکیک میشوند، عمق مییابند و مسیر خطراهه را تغییر میدهند.
ادامه مطلب: گفتار دوم: مرگ و تعادل
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب