پیش درآمد
- ابرپهلوانان گرانیگاههای تجلی قدرت هستند، و از این رو شمایل و ساختاری پرداخته و شایسته را سزاوارند. شخصیتهایی که ادیبان و مقدسان خلقشان میکنند، قهرمانان و پهلوانان در مسیر دگردیسی یافتن به ایشان میکوشند، و اسطورهشناسان و جامعهشناسان و روانشناسان تحلیلش میکنند، روایتهایی از شکلِ خاصی از بودناند. ابرپهلوان، در هر تمدن و هر فرهنگی که از سطحی از پختگی و پیچیدگی گذر کند وجود دارد، و تفاوتش با پهلوانِ عادی در آن است که ماهیتی مسئله برانگیز و چالشزا دارد، و این علاوه بر صفتِ معنازایی و ارجمندی و خیال برانگیزی است که وجهِ مشترک تمام پهلوانان و شخصیتهای اساطیری است. ابرپهلوان، گرانیگاهی معنایی است که شکلِ خاصی از حضور در پهنهی گیتی، و الگوی ویژهای از هستی داشتن، روایتی بسیار دیریاب و مسئله برانگیز از بودن و زندگینامهای پرفراز و نشیب را ترسیم میکند. و از این رو الهام بخش بودنِ ابرپهلوانان و پیوند خوردنشان به اساطیری هیجان انگیز، پیشاپیش تضمین شده است.
ابرپهلوانان شکلی ویژه و پرداخته از پهلوانان هستند. اینان گوهرهایی هستند که بر تارک پهلوانان میدرخشند و از ترکیب شدنِ روایتهای ایشان، و بالیدن داستانهایشان برساخته میشوند. از این رو ابرپهلوانان ایرانی، به دلیلِ پیچیدگی و تناوری ساختِ پهلوانان در این تمدن است که چنین بحث برانگیز و دشواریاب شدهاند. ایران از معدود تمدنهایی است که شماری چنین بسیار از نامداران را در گسترهی فرهنگی خویش پرورده است. از شاه- پهلوانانی مانند کوروش و داریوش با نقش تاریخی تعیین کنندهشان گرفته تا مقدسانی شهید، همچون مانی و حلاج، با شخصیتهایی روبرو هستیم که در دامنهای فراخ از تنوع جای میگیرند. این شمارِ زیادِ پهلوانان و الگوهای متنوع و معناهای متکثرِ بار شده بر ایشان، از سویی پیامد تاریخ پر فراز و نشیب و پرحادثهی ایران زمین است، و از سوی دیگر بر گستردگی و تنوع زیرسیستمهای فرهنگی و اندرکنش دیرپای اساطیر محلی اقوام گوناگون ایرانی دلالت میکند. به همین دلیل هم، اساطیر ایرانی به خزانهای غنی و دریایی ژرف میماند که شایستهی پژوهش و کنکاش فراوان است و بسیار نکات را از وارسی آن میتوان آموخت.
بیتردید یکی از مهمترین گرانیگاههای مفهومیای که در اساطیر هر تمدنی وجود دارد، ابرپهلوانان هستند. ابرپهلوانان نقطهی تبلوری هستند که چکیدهی معناها و بنیادهای نظام اخلاقی یک تمدن در آن متراکم میشوند و تار و پودِ شیرازههای تعریف ابرانسان در آن زمینه، خود را به نمایش میگذارند. از این رو، وارسی ابرپهلوانان یکی از سرراستترین روشها برای تحلیل اساطیر یک تمدن است. به ویژه آنگاه که بحث به فهمِ قدرت برسد، این موضوع اهمیتی بیشتر مییابد، چرا که ابرپهلوانان در واقع الگوهای غایی و سرنمونهای پیکربندی مفهوم قدرت در یک تمدن هم محسوب میشوند.
یکی از نکاتی که در مورد ابرپهلوانان میتواند مورد کند و کاو قرار گیرد، چگونگیِ ابرپهلوان شدنِ شخصیتهای اساطیری است. آنچه که مسلم است، ابرپهلوانان موجوداتی غیرعادی و برگزیده هستند که ویژگیهای و تواناییهایی خارج از دامنهی مرسوم مردم دارند و کردارهای بزرگ و به یاد ماندنیشان با پشتوانهی قدرتی نامعمول ممکن میگردند. روایت زندگی یک ابرپهلوان، حماسهای غیرعادی است، که در نهایت باید به زندگینامههای مرسوم و یکنواخت و هنجارینِ آدمیان پیرامونش پیوند بخورد و در زمینهی آن بگنجد، وگرنه ابرپهلوان به هیولایی نامفهوم و پرسشی بزرگ تبدیل میشود، و نه سرمشقی برای تقلیدِ نامآوران و جویندگانِ نام و ننگ.
زندگینامهی ابرپهلوانان معمولا از ساختار عمومی زندگینامهی افراد عادی پیروی میکند. آنان نیز در دل خانوادهای زاده میشوند، معمولا با پشت سر گذاشتنِ بحرانی در کودکی به سن بلوغ پا مینهند، و در جوانی با کردارهای غیرعادی و ارجمند خویش نامدار میگردند، تا آن که با مرگی به یاد ماندنی و شهادت گونه – معمولا در سنین میانسالی- رخت از جهان ببندند.
وارسی زندگینامهی ابرپهلوانان راهی میانبُر برای فهم معناهای غایی در یک فرهنگ است، و این کاری است که رسالهی کنونی قصد پرداختن بدان را دارد.
ادامه مطلب: بخش نخست منشِ پهلوان – گفتار نخست دربارهی کارکرد پهلوانان