پنجشنبه , آذر 22 1403

ششم: عربستان

ششم: عربستان

هرچند امروز اغلب هاپلوگروه J1-P58 – و گاه در متون عوامانه، J1- را شاخصی برای قوم عرب در نظر می‌‌گیرند، باید به این نکته توجه داشت که خودانگاره‌‌ی کسانی که خود را عرب می‌‌دانند با داده‌‌های ژنتیکی و تبارنامه‌‌ی تاریخی این قوم همپوشانی چندانی ندارد. امروز اغلب کسانی که زبان مادری‌‌شان عربی است خود را عرب می‌‌دانند و این دامنه‌‌ای وسیع از مردم را از جنوب ایران امروزین و شبه‌‌جزیره‌‌ی عربستان تا سواحل مدیترانه و شمال و شرق آفریقا را در بر می‌‌گیرد.

با این همه زبان عربی به نسبت دیر بر صحنه‌‌ی تاریخ ظاهر شده و عمرش به حدود ۱۵۰۰ سال پیش می‌‌رسد، و برچسب عرب برای نخستین بار توسط آشوری‌‌ها در حدود ۲۸۰۰ سال پیش برای قبیله‌‌ای به کار گرفته شد و برای اولین بار پارسیان در دیوانسالاری هخامنشی بودند که در ۲۵۰۰ سال پیش سرزمینی را به اسم عربستان نامگذاری کردند. این تاریخها بسیار دیرآیند است، اگر با تاریخ تحول هاپلوگروه مورد نظرمان و زیرشاخه‌‌هایش مقایسه شوند. چون J1 سی و یک هزار سال پیش شکل گرفته و زمان مشتق شدن نسخه‌‌ی J1-P58 در دل آن به چهارده هزار سال پیش می‌‌رسد.

حتا شاخص به نسبت جوان J1-L858 که پنج هزار سال سن دارد هم از زمان پیدایش قوم عرب بسیار قدیمی‌‌تر است. این شاخص اخیر را می‌‌توان نشانه‌‌ی نخستین قومی دانست که به زبان سامی آغازین سخن می‌‌گفته‌‌اند، و ایشان در آن هنگام احتمالا خود را اکدی یا آموری می‌‌دانستند. به همین خاطر اگر بخواهیم دقیق سخن بگوییم، J1-L858 را باید نشانه‌‌ی نژاد سامی بدانیم که قومیت عرب یکی از جوانترین مشتق‌‌های آن محسوب می‌‌شود. نزدیکترین شاخصی که برای قوم عرب می‌‌توان یافت، J1-FGC12 است که نزدیک به سه هزار سال پیش پدید آمده و با گزارشهای آشوریان و ساماندهی پارسیان درباره‌‌ی قوم عرب و سرزمین عربستان نزدیکی زمانی بیشتری دارد.

G:\pix\projects\هاپلوگروه\+2000 Y-chromosome diversity characterizes the Gulf of Oman1.jpg

این شاخص طی ۱۳۰۰ سال گذشته گسترش چشمگیری یافته که با ظهور اسلام قرین بوده و از این رو می‌‌توان آن را بهترین برچسب برای قوم عرب در نظر گرفت. با این همه این برچسب همچنان ماهیتی آماری دارد و تعبیری مطلق از مفهوم عرب به دست نمی‌‌دهد. چون در عربستان امروز تنها ۴۰٪ از مردان و در اردن تنها ۳۰٪ از مردان کل هاپلوگروه J1 را دارند، که البته بیشترشان همین شاخص J1-FGC12 را دارند. باید به این نکته هم دقت داشت که شاخص اخیر تنها ترکیب ژنتیکی‌‌ای نیست که همزمان با فتوحات مسلمانان در سرزمینهای اسلامی پراکنده شده است. شاخص دیگری مانند E1b1b-M34 را هم داریم که در ۱۰٪ مردان عربستان و ۲۵٪ اردنی‌‌های امروز یافت می‌‌شود و الگویی مشابه را نشان می‌‌دهد. یک شاخص دیگر که می‌‌توان آن را با قوم عرب مربوط دانست، ترکیب J1-Page08 است که در آسورستان و حد فاصل شمال میانرودان و جنوب آناتولی تکامل یافته و در عصر نوسنگی گسترشی چشمگیر پیدا کرده است. این شاخص در عشایر عرب خوزستان و عراق و مردم شبه جزیره‌‌ی عربستان فراوان است و بیش از ۳۰٪ بسامد دارد. در ایران مرکزی اما فراوانی‌‌اش کمتر است و به طور متوسط در حد ۶٪ محدود می‌‌باشد.[1]

پس نکته‌‌ی جالب توجهی که درباره‌‌ی قبایل عرب وجود دارد، آن است که تنوع ژنتیکی چشمگیری را در خود جای می‌‌دهند که کمابیش با جمعیتهای غیر عرب همسایه‌‌شان در قلمرو ایران زمین مشابه است. یعنی گویی عرب بودن یا نبودن امروز بر مبنای زبان تعیین شود، و این که زبان مادری کسی عربی باشد یا نباشد امری کمابیش تصادفی باشد و ارتباطی با تبارنامه و ساخت‌‌ ژنتیکی‌‌اش نداشته باشد.

در این راستا بر مبنای مقایسه‌‌ی ژنوم میتوکندریایی (به ویژه هاپلوگروه HV1) و هاپلوگروه مردانه‌‌ی J2-M172 روشن شده که نزدیکی ژنتیکی قبایل عرب‌‌ جنوب ایران با بختیاری‌‌ها بیش از همین قبایل عرب با اعراب ساکن مصر و شمال آفریقاست. یعنی این که زبان مادری جمعیتی سامی یا آریایی باشد تعیین کننده‌‌ی تبارنامه و نژادشان نیست و بختیاری‌‌ها و عربهای خوزستان با آن که به دو شاخه‌‌ی زبانی متفاوت سخن می‌‌گویند از نظر ژنتیکی یک جمعیت درهم تنیده محسوب می‌‌شوند.[2]

G:\pix\projects\هاپلوگروه\+2000 Haplogroup_F_(Y-DNA).jpg در پژوهش مهمی هفت جفت آلل بر کروموزوم Y مبنا گرفته شده و در شش طایفه‌‌ی عرب مقیم چهار محال و بختیاری انجام پذیرفته که به زبان لری یا پارسی سخن می‌‌گفتند. ۳/۸۳٪ از مردان این قبایل حامل هاپلو گروه F-M89 بودند و شاخص‌‌های K-M9 و J2-M172 (هردو ۴۰٪) و I-M170 (۲۰٪) هم در میان‌‌شان یافت می‌‌شد. جالب آن که نزدیکترین جد مشترک[3] این جمعیتهای حامل هاپلوگروه F به چهل تا پنجاه هزار سال پیش باز می‌‌گشت[4] و این زمانی که جمعیتهای انسان خردمند تازه در جریان خروج از آفریقا در ایران زمین تثبیت شده بودند، و بسیار بسیار از زمان قابل تصور برای نیای مشترک اقوام عرب قدیمی‌‌تر است. داده‌‌های دیگری هم در دست داریم که روی هم رفته نشان می‌‌دهد بافت ژنتیکی مردم کوهپایه‌‌های زاگرس از چهل هزار سال پیش تا به امروز استمراری چشمگیر داشته است.[5]

زمان همگرایی بر هاپلوگروه J (JM304) ۴۲۹۰۰ سال پیش[6] و K (K-M9) ۴۷۴۰۰ سال پیش بود که در این دامنه قرار می‌‌گرفت و حتا هاپلوگروه I (I-M170) ‌‌که جدیدتر بود هم قدمتش به ۲۲۲۰۰ سال پیش باز می‌‌گشت. بسامد به نسبت بالای هاپلوگروه I که در میان اروپایی‌‌ها زیاد یافت می‌‌شود نشانگر آن است که با وجود خودانگاره‌‌ی این قبایل درباره‌‌ی عرب بودن‌‌شان، تباری سامی ندارند و خویشاوند نزدیک اقوام همسایه‌‌شان محسوب می‌‌شوند.[7]

بر مبنای هاپلوگروه‌‌های کروموزوم Y می‌‌توان زیرسیستم‌‌های جمعیتی مستقر در شبه جزیره‌‌ی عربستان را از هم تفکیک کرد. به همان ترتیبی که به شکلی سنتی نیز شناخته شده بود، دو زیرسیستم اصلی شبه‌‌جزیره به یمن و حجاز مربوط می‌‌شود. جمعیت یمن به خاطر دارا بودن هاپلوگروه E1-M123 با جمعیت‌‌های آفریقایی زیر صحرا و به خاطر هاپلوگروه J1-M267 به جمعیتهای آسورستان و کناره‌‌ی دریای مدیترانه نزدیکی دارد.

در حجاز بسامد این هاپلوگروه‌‌ها کمتر است. در پژوهشی که بر مردان عربستان سعودی (مهمترین پهنه‌‌ی سیاسی حجاز) انجام شده، این نتیجه به دست آمده که بیشترین تنوع ژنتیکی کروموزوم Y در این منطقه (۶۹٪) خاستگاهی مدیترانه‌‌ای دارند و از آسورستان به این منطقه کوچیده‌‌اند. پس از آن (با بسامد ۱۷٪) جمعیتهایی قرار می‌‌گیرند که از شرق و شمال یعنی دل ایرانشهر (کشور کنونی ایران) ‌‌به این منطقه کوچیده‌‌اند و کوچندگان آفریقایی تنها ۱۴٪ بسامدهای هاپلوگروه کروموزوم مردانه را به خود اختصاص می‌‌دهند.[8]

ناگفته نماند که شواهد ژنتیکی دیگری هم برای نشان دادن پیوند جمعیتهای شمال شرقی آفریقا و شبه جزیره‌‌ی عربستان در دست داریم. یکی‌‌ از آنها هاپلوگروه B-M60 که خاستگاهش آفریقاست در جنوب ایران هم یافت می‌‌شود و به مهاجرتی از آفریقای مرکزی به این منطقه دلالت می‌‌کند. در قشم ۲/۸٪ مردان و در بندرعباس ۳/۲ ٪ و در میان هزاره‌‌های افغانستان ۱/۵٪ این ترکیب را بر کروموزوم Y خود دارند.[9]

نمونه‌‌ی دیگری که این اتصال عربستان و آفریقا را نمایش می‌‌دهد، هاپلوگروه E-M96 است که ویژه‌‌ی سیاهپوستان بانتو است، در شبه جزیره‌‌ی عربستان نیز کشف شده است. تخمین‌‌ها نشان می‌‌دهد که ورود مردان حامل این نسخه‌‌ی ژنتیکی به حجاز و یمن تقریبا همزمان و در یازده هزار سال پیش انجام پذیرفته، و قدری دیرتر به قطر (حدود ۷۳۰۰ سال پیش) و امارات (۶۸۰۰ سال پیش) رسیده است.[10] در کنار این شاخص، هاپلوگروه E-M329 (که در مقالات قدیمی E1b1c نامیده می‌‌شد) شاخص جمعیت‌‌های بانتو است و در کنار هاپلوگروه E-M2 (که قبلا E1b1a نام داشت) که در حبشه متمرکز شده، خوشه‌‌ی بزرگتر E-V38 را پدید می‌‌آورد که یکی از پربسامدترین خانواده‌‌های هاپلوگروه‌‌ آفریقایی محسوب می‌‌شود.

با این همه وزن بافت ژنتیکی درونزاد قلمرو ایران زمین در این میان بیشتر است و ارتباط عربستان و آسورستان بسیار نیرومندتر و تعیین‌‌کننده‌‌تر از پیوندش با شمال آفریقا بوده است. بر مبنای ترکیب هاپلوگروه‌‌های یافت شده در جمعیتهای مستقر در جنوب خلیج فارس و دریای عمان روشن شده که یک جریان مهاجرت از آسورستان به این منطقه وجود داشته که در عصر نوسنگی مشتق‌‌های هاپلوگروه E3b1-M35 را به منطقه آورده است.[11] دست کم یکی از مشتق‌‌های این گروه به اسم E3b1c-M123 احتمالا در غرب ایران زمین تکامل یافته است،[12] و توزیع این شاخص اخیر ارتباط باستانی میان ایران غربی با حاشیه‌‌ی خلیج فارس را نشان می‌‌دهد، با شواهد باستان‌‌شناختی هم تایید می‌‌شود و حضور شبکه‌‌ای تجاری در این منطقه را از دوره‌‌ی عبید به بعد تایید می‌‌کند.[13]

همچنین این نتیجه به دست آمده که یک موج مهاجرتی از شمال در کار بوده که حاملان J1-M267 را به این منطقه آورده است. همچنین بر مبنای ژنوم میتوکندریایی اهالی این منطقه معلوم است که چند موج جمعیتی از آفریقای زیرصحرا به این منطقه کوچیده‌‌اند که از زنان‌‌شان عناصری در میتوکندری‌‌های امروزین باقی مانده است. این پیوندها به طور خاص بین یمن و آفریقای شرقی بسیار نیرومند بوده و قاعدتا مجرای انتقال جمعیتی‌‌اش تنگه‌‌ی باب‌‌المندب و دریای سرخ بوده است که قدمتش به حدود ۵۰۰ پ.م باز می‌‌گردد.[14] برخی از پژوهشگران این انتقال جمعیتی زنانه را به تجارت برده منسوب کرده‌‌اند،[15] اما شواهدی تاریخی در این زمینه نداریم و تا حدودی این حرف از کلیشه‌‌ی برده پنداشتن سیاهپوستان ناشی شده است. وگرنه هیچ شاهدی نداریم که نشان دهد قاره‌‌ی آفریقا در این دوران صادرات برده داشته است. حدس من آن است که با توجه به زمان‌‌بندی یاد شده، احتمالا این ماجرا با گشایش راههای تجاری میان جنوب عربستان و شرق آفریقا در عصر هخامنشی آغازین همراه بوده که قاعدتا خود به خود تبادل جمعیتی را هم به دنبال ‌‌داشته است.[16]

نمونه‌‌ی دیگری در این میان، هاپلوگروه J-M267 است که در ایران زمین (به ویژه در قفقاز و جنوب عربستان) و همچنین در شمال آفریقا (به ویژه در سودان و حبشه) بسامد بالایی دارد. پراکندگی این شاخص ژنتیکی در میان مردان عراقی ۱/۳۳٪، عمانی ۳۸٪، مصری ۲۰٪، لبنانی ۵/۱۲٪ و اهالی ترکیه حدود ۹٪ است. بیشترین بسامد این شاخص را در مردم یمن (۶/۷۲٪) می‌‌بینیم و میزان آن در قطر (۳/۵۸٪) هم به نسبت بالاست. پژوهشهای تازه نشان داده که کانون اصلی این شاخص ژنتیکی منطقه‌‌ی آسورستان بوده که در حدود ده تا شش هزار سال پیش از آنجا به کانونی در جنوب عربستان منتقل شده و بعد به شمال و مناطق درونی ایران زمین و همچنین به سمت غرب و آفریقای شمالی گسترش یافته است. طوری که ۳۵٪ از مردان الجزایر و ۳۰٪ از مردان تونس هم حامل این هاپلوگروه هستند.[17]

این شاخص با جمعیتهایی که به زبانهای سامی سخن می‌‌گویند پیوند خورده و از نظر تاریخی جمعیتهای حامل آن به فناوری کشاورزی مسلح بوده‌‌اند، و امروز هم بسامد این ترکیب در مناطق شهری شمال آفریقا بیش از روستاهاست. هاپلوگروه مورد نظرمان اغلب با شاخصی به اسم J-P58 همراه است که احتمالا در عصر نوسنگی پیشاسفالی B [18] در شمال میانرودان و جنوب آناتولی و آسورستان پدید آمده و از آنجا همراه با جمعیتهای سامی‌‌زبان پراکنده شده است. چنین می‌‌نماید که هاپلوگروه اصلی J-M267 پیش از تحول این شاخص حدود نُه هزار سال پیش در آسورستان و به خصوص منطقه‌‌ی کوهستان زاگرس تکامل یافته[19] و بعد در پی تغییرات اقلیمی به حرکت در آمده و از راه دریای سرخ به قلمرو آفریقا وارد شده و در حبشه و سودان ریشه دوانده باشد.[20]

شاخص J-P58 احتمالا نشانگر دومین موج از تحرک این جمعیتها بوده که در عصر مس‌‌سنگی (۳۰۰۰-۵۰۰۰ پ.م) در آسورستان آغاز شده و این جمعیتها را به شبه جزیره‌‌ی عربستان برده و در آنجا جایگیر کرده است. دو شاخص دیگر به اسم YCAII (یا ۲۲-۲۲) و DYS388 را هم داریم[21] که در میان فلسطینی‌‌ها و یهودی‌‌های آسورستان به یک میزان دیده می‌‌شود[22] و مشابهش را در مغرب و عراق و قطر امروز داریم و به همین خاطر با جمعیتهای عرب و زبان عربی همسان انگاشته شده است.[23] شاخص دیگری که به طور خاص سامی‌‌های عرب‌‌زبان را متمایز می‌‌سازد، هاپلوگروه J-P209 است که در میان اعراب فلسطینی (به ویژه اهالی جلیله) و مردم یمن و آفریقای شمال غربی یافت می‌‌شود، اما در میان کردها و یهودی‌‌ها غایب است. این شاخص را می‌‌توان با هاپلوگروه Eu10 مقایسه کرد که در میان اعراب ایران زمین بیشترین بسامد (۳۰-۶۲٪) را دارد، و در میان کردها (۱۲٪) و یهودیان (۱۸٪) هم بسامد بالایی دارد، و جالب آن که با بسامد حدود ۴۰٪ از فراوان‌‌ترین شاخص‌‌های ژنتیکی مردم حضرموت و اهالی شهر صنعا در یمن هم هست.[24]

 

 

  1. Grugni et al., 2012: e41252. 
  2. Nasidze et al., 2008: 241–252.
  3. most recent common ancestor (MRCA) 
  4. Athey, 2005: 35–39.
  5. Broushaki et al., 2016: 499-503.
  6. Semino et al., 2004: 1023–1034.
  7. BaniMehdi- Dehkordi et al., 2018: 435–440.
  8. Abu-Amero et al., 2009: 59.
  9. Grugni et al., 2012: e41252. 
  10. Abu-Amero et al., 2009: 59.
  11. Cadenas et al., 2008: 374–386.
  12. Cruciani et al., 2004: 1014–1022.
  13. Beech and Elders 1999: 17–21.
  14. Cadenas et al., 2008: 374–386.
  15. Richards et al., 2003: 1058–1064.
  16. Cadenas et al., 2008: 374–386.
  17. Cadenas et al., 2008: 374–386.
  18. Pre-Pottery Neolithic B
  19. Chiaroni et al., 2010: 348–353.
  20. Tofanelli et al., 2009: 1520–1524.
  21. Hammer et al., 2009: 707–717.
  22. Nebel et al., 2000: 630–641.
  23. Chiaroni et al., 2010: 348–353.
  24. Nebel et al., 2002: 1594–1596.

 

 

ادامه مطلب: هفتم: ترکستان

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب