هشتم: سغد و خوارزم
گوشهی شمال شرقی ایران زمان در دوران باستان استانهای مرو و سغد و خوارزم را تشکیل داد و قلمروی بارور و پهناور است که در میان دریاچهی خوارزم (وخش یا به زبان روسی آرال) و دریای خزر قرار گرفته است و با رودهای آمودریا و سیردریا سیراب میشود. ولز و همکارانش ۲۳ جایگاه دوآللی را بر ۱۹۳۵ مرد بررسی کرده و تنوع ژنتیکی بالای مردم آسیای میانه (به ویژه ازبکها، اویغورها و قراکالپاکها) را نشان دادهاند.[1] در میان نظریهپردازان مهاجرت آریاییها ویکتور ساریانیدی نمایندهی این دیدگاه است که خاستگاه اصلی شکلگیری جمعیتهای آریایی همین منطقه بوده و در حوزهی تاریخی آمودریا یا همان شبکهی باستانشناختی بلخ و مرو ریشه داشته است. او همین مرکز را خاستگاه دین زرتشت نیز میداند.[2]
در این منطقه چندین شاخص ژنتیکی بسیار دیرینه داریم که در لایههای زیرین جمعیتی پایداری خود را حفظ کرده است. یک نمونهاش هاپلوگروه M45 در حدود چهل هزار سال پیش در همین منطقه تکامل یافته و شگفت است که با این عمر طولانی همچنان در منطقهی سغد و خوارزم محدود مانده است.[3] نمونهی دیگر آلل 12f2 8kbو هاپلوگروه اصلیاش M172 (که نوادهی همین هاپلوگروه M45 محسوب میشود) را اغلب با انتشار تمدن کشاورزانه از میانرودان مربوط دانستهاند. این شاخص در حدود سی هزار سال پیش احتمالا در ایران شرقی (یا به تعبیر اروپاییاش: آسیای مرکزی) پدید آمده است. [4]
در این میان هاپلوگروه M17 را هم داریم که بیشتر به اسلاوها و آریاییها تعلق دارد. این شاخص بیشترین بسامد (بیش از ۵۰٪) را در روسیه، اوکراین و چکسلواکی و همچنین در آسیای مرکزی نشان میدهد و در شرق آسیا و اروپای غربی بسیار نادر است. این شاخص دیرتر از بقیه و احتمالا در حدود پانزده هزار سال پیش از بقیه متمایز شده است.
علاوه بر این هاپلوگروه M17 را هم داریم که احتمالا شاخص جمعیتهای آریایی است و در حدود سال ۳۰۰۰ پ.م از مراکزی در جنوب روسیه و اوکراین به اطراف پراکنده شده است. این تاریخ با رام شدن اسب و آغاز نخستین موج حرکت اقوام هند و اروپایی سازندهی فرهنگ کورگان و همچنین شکلگیری زبان پیشاهندواروپایی مصادف است. این شاخص در جمعیتهای آریایی هند -مثل قوم سوراشترا در تامیلنادو که به زبانی هند و ایرانی سخن میگویند، بسیار بیشتر (۳۹٪) از همسایگان دراویدیشان -قوم یاداوا (۱۳٪) و کالار (۴٪)- است.
پیوند میان این هاپلوگروه و نژاد ایرانی-آریایی به ویژه زمانی مهم میشود که دریابیم در میان تاجیکهای درهی خجند و قرقیزها نیز بسامد این شاخص بسیار بالاست، و جالب این که در این مناطق از خودِ ایران امروز بیشتر یافت میشود. در استانهای شرقی ایران امروز در کل بافت ژنتیکی بیشتر به ساختار آفریقایی-آسیایی ایران مرکزی و میانرودان نزدیکی دارد، تا ساختاری که در آسیای میانه و شمال هند میبینیم و این احتمالا به خاطر هضم شدن جمعیتهای وارد شده به درون ایران زمین و عمل مهار کنندهی کویر مرکزی برای جمعیتهای مهاجر بوده باشد. دادهی جالب توجه دیگر آن است که جمعیت آذریهای آران و شروان و ترکهای ترکیه بسامد اندکی از هاپلوگروههای M17 و M130 و M48 و M45 را دارند و از نظر ژنتیکی به ترکهای ترکستان ارتباط چندانی ندارند و در مقابل بیشتر به قفقازیها و اهالی دل ایرانشهر شبیه هستند. در مقابل بسامد هاپلوگروههای M96 و M89 در این جمعیتها بالاتر است. یعنی از این دادهها معلوم میشود این مردم خون ترکی چندان ندارند و زبان ترکی را بدون ارتباط خونی با مردم ترکستان که زادگاه این زبان و نژاد است، اختیار کردهاند.[5]
شاخص دیگر هاپلوگروه L (شاخص L-M20) است که به احتمال زیاد در حدود سی هزار سال پیش در فلات پامیر تکامل یافته[6] و از آنجا به ایران شرقی و شمال هند منتقل شده و در هند بسامدش به ۱۵-۷٪ محدود است.[7] این هاپلوگروه در میان پشتونها (۷٪) و پاکستانیها (۸/۱۱٪) هم کمیاب است و بالاترین بسامدش در اهالی نورستان (۲۳٪) و بلوچهای مکران (۲۸٪) دیده میشود.[8] در مقابل شاخص اصلی بر کروموزوم Y پشتونها و تاجیکها R1a1a-M17 است که بیشترین تنوع را در درهی سند نشان میدهد. بسامد این ترکیب به تدریج در فاصلهی دریای مازندران و دریای سیاه کاهش مییابد و جای خود را به ترکیب R1a1a7-M458 میدهد که در میانهی عصر هولوسن در اینجا تکامل یافته است. شاخص اخیر در افغانستان غایب بود و این نشانگر آن است که انتقال زبانهای آریایی از غرب (آناتولی و قفقاز که مرکز R1a1a7-M458 بودهاند) به ایران خاوری نادرست است.[9]
روی هم رفته این نکته دربارهی سرزمین سغد و خوارزم و مرو مهم است که بر مبنای پژوهشهای گوناگون بافت ژنتیکی مردم این منطقه کمابیش یکدست و ثابت است. یعنی نشان داده شده که در ازبکستان و تاجیکستان و قزاقستان و قرقیزستان و ترکمنستان تنوع ژنتیکی در درون قومیتها از تفاوت میان اقوام بیشتر است.[10] یعنی همهی این اقوام خاستگاه ژنتیکی یکسان و تبارشناسی مشترکی دارند و تنوعشان به تاریخ طولانیشان مربوط میشود، و نه سرچشمههای متمایز نژادیشان.
- Wells et al., 2001: 10244–10249. ↑
- Sarianidi, 1998. ↑
- Wells et al., 2001: 10244–10249. ↑
- Wells et al., 2001: 10244–10249. ↑
- Wells et al., 2001: 10244–10249. ↑
- Mahal and Matsoukas, 2017: 121. ↑
- Sengupta et al., 2006: 202–221. ↑
- Firasat et al., 2006: 121–126. ↑
- Haber et al., 2012: e34288. ↑
- Heyer et al., 2009: 49. ↑
ادامه مطلب: نهم: هرات
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب