هفتم: نقاشیها
آنچه نقشبرجستهها و لولها را به هم شبیه میساخت، برجستگی یا فرورفتگی نقشی بود که به دست هنرمند بر سطحی سخت کنده کاری میشد. این نوع آثار به خاطر زمینهی محکم و فساد ناپذیرشان در گذر هزارهها بهتر حفظ میشوند و به همین خاطر بخش عمدهی آثاری که از سومر و ایلام باستان در دست داریم به ردهی مجسمه و نقشبرجسته و لول مربوط میشود. با این حال دادههای بازمانده از هنر صخرهای و همچنین نقاشیهای غاری که قدمتشان به دورهی پارینه سنگی باز میگردد، گواهی میدهند که نقاشی کردن بسیار رایج بوده و به خاطر آسان بودن اجرا و ارزان بودن مصالح احتمالا از همهی هنرهایی که تا اینجای کار مرور کردیم مرسومتر بوده است. با این حال همان عواملی که نقاشی را ارزان و دمدستی و ساده میسازد، ناپایداری و شکنندگیاش را هم در پی دارد و به همین خاطر شمار آثار نقاشیای که از ایران زمین در دست داریم بسیار اندک است. به خصوص به این خاطر که ایرانیان بر خلاف مصریان گورهای عظیم و باشکوهی که مهر و موم شود و از دسترس مردم خارج باشد، نمیساختند و این گورها (اهرام و مصطبهها) همچون کپسول زمانی است که نقاشیها را هم به خوبی حفظ میکند.
مجموعهای از کهنترین نقاشیهای دیواریای که در خانهها یافت شده، به چاتال هویوک مربوط میشود و در نیمهی نخست هزارهی ششم پ.م ترسیم شده است. چاتال هویوک (به ترکی: تپهی چنگال) کهنترین یا بزرگترین مرکز استقراری دوران نوسنگی نیست، اما در تاریخ هنر در اهمیتی چشمگیر برخوردار است و حلقهی واسطی است که آثار گوبکلیتپه را به هنر جیرفت و میانرودان و ایلام متصل میسازد.
در این منطقه از حدود سال ۷۵۰۰ پ.م روستای بزرگی وجود داشته که کم کم تا ۶۰۰۰ پ.م شهری اولیه بدل میشود. اوج شکوفایی هنریاش را در فاصلهی ۵۸۰۰-۵۷۰۰ پ.م قرار میدهد. این تپهی باستانی در جنوب شرقی شهر قونیه قرار دارد و میتوان شهر اخیر را ادامهی آن دانست. جیمز ملارت[1] در دههی ۱۳۴۰ این منطقه را کاوش کرد، اما به خاطر ربوده شدن بخشی از اشیا و انتقالشان به انگلستان از ترکیه اخراج شد. تا آن که از دههی ۱۳۷۰ بار دیگر یان هودر[2] کاوش در آنجا را از سر گرفت.
پرستشگاه گاو در چاتال هویوک، اواخر هزارهی هفتم و اوایل هزارهی ششم پ.م
در خانههای چاتال هویوک حجمی چشمگیر از نقاشیهای دیواری کشف شده که از طرحهای هندسی و ساده تا نقشهای واقعگرا از جانوران و انسان را شامل میشود. تقریبا همهی خانهها به ویژه در اتاق بزرگ اصلیشان دیوارهایی آراسته به نقاشی داشتهاند و چنین مینماید که هر چند ماه روی نقشهای پیشین را گچ گرفته و رویش دوباره نقاشی میکردهاند. در میان این خانهها به ویژه یکیشان جای توجه دارد که با چندین جمجمهی گاو تزئین شده و احتمالا معبد بوده است.
نقاشیهای دیواری انتزاعی بر دیوار خانهی ۸۰ (بالایی) و نقش دستان سرخ (پایینی)
نقشهای هندسی دیواری در چاتال هویوک، که شاید بازتابی از نقشهای پارچهای بوده باشند
دیوارنگارههای چاتال هویوک: کرکسی در حال حمله به انسانی (پایینی) و اسبسانان و پرندهی سیاه (بالایی)
بخشی از نقاشی دیواری معبد گاو (پایینی) و بازسازی بخشی دیگرش (بالایی)
نقش شکارچیان گوزن در چاتال هویوک و بازسازیاش
شکارچیای که پوست پلنگ پوشیده (بالایی) و شکارچیان در پی گوزن (پایینی)، چاتال هویوک، حدود ۶۰۰۰ پ.م
یکی از جالبترین آثار به جا مانده در چاتال هویوک نقاشی دیواری بزرگی است که احتمالا موقعیت شهر در برابر کوه حسن (ارتفاعات مشرف به شهر، با ۳۲۰۰ متر ارتفاع) را نشان میدهد. این نقاشی یا منظرهای را از دور نشان میدهد و یا نمودی از نقشهی شهر است (تصویر زیر) و در هر دو حال نخستین نمونهی هر رده در جهان محسوب میشود. چنان که ملارت اشاره کرده، هشتاد مستطیلی که در منظره دیده میشوند با تقریب خوبی شکل و موقعیت خانههای چاتال هویوک را نشان میدهند. جالب آن که کوه حسن در این تصویر در حال آتشفشانی بازنموده شده است. بر اساس تحیلی کربن ۱۴ بر رنگیزههای تصویر روشن شده که این نقاشی را در حدود ۶۲۰۰ پ.م بر دیوار کشیدهاند.[3]
نقشهی دیواری چاتال هویوک، حدود ۵۸۰۰ پ.م
هنر نقاشی البته تنها به ترسیم خطوط بر سطوح صافی مثل دیوارها منحصر نمیشود و هر بازنماییای که بر دو بعد طراحی شود عنصری از نقاشی را در خود داراست. به همین خاطر یکی از مهمترین آثاری که میتوان در ردهی نقاشیهای ایران جنوب غربی ردهبندیاش کرد، آفریدهای ترکیبی است که پرچم اور نام دارد. این اثر هنری چشمگیر در قابی چوبی در ابعاد ۵/۴۹ در ۶/۲۱ سانتیمتر ساخته شده و نوعی نقاشی است که از کنار هم چیدن قطعات خُرد لاجورد و صدف و عقیق و سنگهای رنگی پدید آمده است. این اثر در گورستان سلطنتی اور کشف شده و تاریخش به سلسلهی اول اور یعنی حدود ۲۶۰۰ پ.م باز میگردد و با مقبرهی اور پابیلساگ مربوط دانسته شده که حدود ۲۵۵۰ پ.م درگذشته است. این اثر در حدود سال ۱۳۰۰ (۱۹۲۰.م) در گوری همراه با جسدی یافته شد که به شکلی آیینی قربانی شده بود. هرچند این اثر را لئونارد وولی «پرچم اور» نامید و این اسم شهرت یافت، اما این تبعیری نادرست است و کارکرد اصلی آن آرایهای در هنر درباری بوده است و ارتباطی با پرچم ندارد.
در هر طرف این قاب سه ردیف نقش میبینیم که در یک سو به جنگ و در سوی دیگر صلح را نشان میدهد و به دو نقش مذهبی (اِن) و نظامی (لوگال) در شاه-کاهن سومری دلالت میکند. جالب آن که در مقبرهی اور پابیلساگ که شاه اور بوده، چندین تن را به همراهش دفن کردهاند که بسیاریشان ساز و سلاح به همراه داشتهاند. بنابراین همان منظرهی بازنموده شده در اثر در واقع همراه با شاه-کاهن دفن شده است. نقشهای مربوط به جنگ نشان میدهد که سومریها در این دوران از ارابههایی چهارچرخه با چرخهای توپُر استفاده میکردهاند که با چهار خر یا گورخر کشیده میشده است. همچنین نقش چنگ سومری و بزمی که در آن شاه بر اورنگ نشسته جای توجه دارد.
ویژگی مهم و جالب دیگر این اثر آن است که در ردیفی مربوط به صلح، اتباع شاه را در حال آوردن پیشکش و خراج نشان میدهد و این تقریبا همان است که –البته با رمزنگاری بسیار پیچیدهتر- دو هزار سال بعد در تخت جمشید نمونههای مشابهش را میبینیم. صد البته که در میان چیزهای بسیاری دگرگون شده و مثلا پابرهنه بودن شاه و اتباعش در پرچم اور جای خود را به جامههای پیچیده و کفشهای بنددار پارسیان داده و رسم کمیاب قربانی انسان در مقبرهی شاهان که به میانرودان محدود بوده، تا آن دوران بر افتاده است.
نقاشی با عاجکاری روی چنگ اور از گور ملکه پوابی، ۲۶۰۰ پ.م
دیوارنگاره،شوش،اواخر هزارهی سوم پ.م
ادامه مطلب: هشتم: آوندها
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب