پنجشنبه , آذر 22 1403

گفتار نخست: پیش درآمدی بر ده‌‌نامه‌‌‌‌سرایی

گفتار نخست: پیش درآمدی بر ده‌‌نامه‌‌‌‌سرایی

هر آنکو عشق ورزد درد بیند                سرشکی سرخ و روئی زرد بیند

ده‌‌نامه‌‌ها قالب ادبی جالب و مهمی در قرن هشتم هجری محسوب می‌‌شدند و عشاق نامه‌‌ی عبید نیز از نظر سبکی در همین رده‌‌ می‌‌گنجد. از این رو پیش از پرداختن به خودِ متن، لازم است درباره‌‌ی این قالب ادبی بیشتر بدانیم، چرا که این شیوه امروز کمابیش از یاد رفته‌‌اند. ده‌‌نامه‌‌ عبارت است از مثنوی‌‌ای در شرح عشق که می‌‌تواند سویه‌‌هایی عرفانی و فلسفی از مهر و عشق را صورتبندی کند و یا به جنبه‌‌های زمینی و عینی‌‌اش بپردازد.

ده‌‌نامه‌‌ها همواره اندرکنش عاشق و معشوق را در قالب گفتگو و رویارویی‌‌هایی شرح می‌‌دهند و از این رو ساختاری داستان‌‌گونه دارند. بدنه‌‌شان هم در شکل کلاسیک از ده نامه تشکیل یافته که پنج‌‌تایش را عاشق به معشوق می‌‌نویسد و پنج‌‌تای بعدی پاسخ معشوق به عاشق است. در میان این نامه‌‌ها بخشهایی در شرح زیبایی دلدار، حدیث نفس و بیان حال و هوای درونی عاشق و گاه پند و اندرز قرار می‌‌گیرد و جالب آن که شاعر در میانه‌‌ی اینها چند غزل را هم با همان وزن می‌‌گنجاند. قالب رسمی آن است که در پایان هر نامه‌‌ی عاشق به معشوق غزلی بیاید.

گنجاندن غزل در میانه‌‌ی یک مثنوی ترفندی به نسبت قدیمی است که نمونه‌‌اش را در «ورقه و گلشاه» عیوقی هم می‌‌بینیم. این مثنوی عاشقانه ده غزل را در خود جای داده است و از این رو می‌‌توان حکم کرد که در قرن پنجم هجری این شکل از بازی با قالبهای ادبی رایج بوده است. بعدتر هم امیرخسرو دهلوی در «قران‌‌السعدین» (سروده‌‌ی 688.ق) همین روش را توسعه داد و علاوه بر چند غزل، قصیده‌‌هایی را هم در میانه‌‌ی مثنوی خویش گنجاند.

اما قدیمی‌‌ترین اشاره‌‌ی متنی به ده‌‌نامه‌‌ها را در منظومه‌‌ی ویس و رامین می‌‌بینیم. در این متن پس از سفر رامین به گوراب می‌‌بینیم که ویس با نوشتن نامه حالات درونی خود را برای دلدار شرح می‌‌دهد و روی هم رفته ده نامه با قلم مشکین دبیر برای وی می‌‌فرستد.[1] چنین می‌‌نماید که این بخش از ویس و رامین یا بخشی مشابه از منظومه‌‌های دیگر بذر آغازین ده‌‌نامه‌‌ها بوده باشد. با توجه به این که اصل داستان ویس و رامین به دوران اشکانی مربوط می‌‌شود و نامه‌‌نگاری و گفتگوی عاشق و معشوق بخشی مهم از بدنه‌‌ی داستان را تشکیل می‌‌دهد، می‌‌توان حدس زد که این ماجرا یعنی نامه‌‌نگاری میان دلدار و دلداده و شرح حال عاشقان در این بستر در ایران زمین یک سبک ادبی دیرینه‌‌سال و جا افتاده بوده باشد. به هر روی این را می‌‌دانیم که دست کم در میانه‌‌ی قرن پنجم یعنی پیش از 446 .ق که سال درگذشت فخرالدین گرگانی است،‌‌ این شیوه در ادب پارسی دری وجود داشته، و چه بسا که در همان دوران قدمتش در بافت تمدن ایرانی به حدود دو هزاره بالغ بوده باشد.

یکی از کهنترین ده‌‌نامه‌‌هایی که به صورت متنی مستقل تدوین شده‌‌اند، «عشاق‌‌نامه»ی فخرالدین عراقی است که مضمونی عارفانه دارد و بیشتر بر سویه‌‌ی مینویی عشق تاکید دارد. ذبیح‌‌الله صفا می‌‌گوید که این متن در فاصله‌‌ی 680 تا 683.ق سروده شده است و بنابراین به یک و نیم قرن پس از ویس و رامین مربوط می‌‌شود. عراقی این اثر را در 1063 بیت و به نام شمس‌‌الدین محمد جوینی سروده است. قالب این اثر چارچوب عمومی ده‌‌نامه‌‌ها را تا دو قرن بعد تعیین می‌‌کند. متن مثنوی‌‌ایست که ده نامه‌‌ی عاشقانه دارد و در پایان هریک غزلی با همان وزن آمده است. اما مضمون‌‌اش بر محور عشق نمی‌‌گردد و بیشتر در اطراف ستایش چهره‌‌های مقدس و پند و اندرز گردش می‌‌کند.[2] با این همه ذبیح‌‌الله صفا او را آغازگر اقبال به ده‌‌نامه‌‌سرایی معرفی کرده است.[3] در همین حدود زمانی (احتمالا پیش از 82.ق) محمد بن فریدون هُمام تبریزی هم «صحبت‌‌نامه» خود را سرود که موضوعش عشق بود و ده نامه‌‌ی عاشقانه‌‌ی یک عارف به معشوقش را در بر می‌‌گرفت.[4]

کمی پس از تدوین این آثار، ناگهان اقبالی به سرودن ده‌‌نامه‌‌ها را می‌‌بینیم که آغازگاهش «منطق العشاق» است در پانصد بیت، سروده‌‌ی اوحدی مراغه‌‌ای. اوحدی در متن این اثر می‌‌نویسد که در حال بیماری و تب سرودن این شعر را به انجام رسانده و تاریخ پایان‌‌ آن را شب بیستم رجب 706 هجری قید کرده است. این متن به موجی از ده‌‌نامه‌‌سرایی دامن زد که در سراسر قرن هشتم ادامه یافت و به خلق چندین اثر مهم انجامید. خودِ اوحدی در این اثر ادعا می‌‌کند که دست به نوآوری زده و سبک ده‌‌نامه نویسی را شیوه‌‌ای کهن و دیرینه می‌‌داند:

دل ده‌‌نامه‌‌های کهنه سیر است               بگو ده‌‌نامه‌‌ای شیرین که دیر است

حدیثی تازه کن از سینه‌‌ی نو               سماطی در کش از لوزینه‌‌ی نو

قلم برگفته‌‌های دیگران کش               تو را داریم وقت دیگران خوش

نموداری برون کن تا بداند               که صاحب قدرتی هرکس که خواند

ز بهر نام خود ده‌‌نامه‌‌ای ساز               محبت را به نوئی جامه‌‌ای ساز

اوج این طبع‌‌آزمایی‌‌ها به میانه‌‌ی قرن هشتم هجری مربوط می‌‌شود. «تحفة العشاق» رکن صاین هروی در پانصد بیت به سال 751.ق سروده شد و «محبت‌‌نامه‌‌»ی خواجه فضل‌‌الله بن نصوح شیرازی در 383 بیت نیز کمابیش در همین زمان تدوین شد و این هردو اثر اوحدی و همام را سرمشق خود قرار داده بودند. درست در همین سال عبید زاکانی هم «عشاق‌‌نامه»ی خود را سرود که موضوع این نوشتار است و ساختاری متفاوت با ده‌‌نامه‌‌های دیگر دارد. کمی بعدتر شاه شجاعِ نامدار در 768.ق «روح‌‌العاشقین» را در 744 بیت سرود[5] و معلوم است که در سرایش آن به اثر عبید و صاین نظر داشته است و به ویژه به استقبال سویه‌‌ی گیتیانه و زمینیِ عشق رفته که در اثر عبید زاکانی برجستگی دارد. «فراق‌‌نامه‌‌»ی سلمان ساوجی که در 770.ق سروده شده را هم باید در همین زمینه گنجاند، هرچند ساختارش تفاوتی با ده‌‌نامه‌‌های دیگر دارد. جز آنها که فهرست کردیم، باید از مثنوی «محب و محبوب» هم یاد کرده که ده‌‌نامه‌‌ایست سروده‌‌ی شاعری گمنام به نام اختیاری، که به تازگی نسخه‌‌ی عکسبرداری شده‌‌اش در کتابخانه‌‌ی مجتبی مینوی کشف شده و احمدرضا یلمه‌‌ها مقاله‌‌ای سودمند در معرفی‌‌اش نوشته است.[6]

در اواخر قرن هشتم هجری سرودن ده‌‌نامه به تدریج از رواج افتاد، اما همچنان نمونه‌‌هایی از آن را تا پایان قرن نهم می‌‌توان نشان داد. در 794.ق ابن عماد شیرازی «روضة المحبین» را در 760 بیت سرود و در سلخ شوال سال 800.ق فرد گمنامی به اسم حریری «محبوب‌‌القلوب» را در هزار بیت سرود.[7] حریری‌‌ای که در این متن نامش قید شده، احتمالا شیخ سعدالدین حریری است از شاگردان شمس‌‌الدین محمد عصار تبریزی، که این فرد اخیر در 788.ق منظومه‌‌ی «مهر و مشتری» را در 5120 بیت سروده است.[8]

این مثنوی «مهر و مشتری» که شاعران قدیم به ویژه جامی بسیار از آن تعریف کرده‌‌اند و به ترکی عثمانی هم ترجمه شده، ماجرای دلباختگی مهر پسر شاپور ساسانی و مشتری پسر وزیر پادشاه است. این متن بسیار مهم و جالب توجه است، چون از سویی یکی از نمونه‌‌های استثنایی عشق میان دو همجنس در ادبیات داستانی پارسی را در آن می‌‌بینیم و از سوی دیگر اگر مهر و مشتری را اسم اختر بدانیم (که در متن بارها به این استعاره تاکید شده) و آنها را به ایزدان نماینده‌‌ی این دو ستاره یعنی میترا و هورمزد مربوط بدانیم، متنی اساطیری و بسیار جالب توجه را در برابر خویش خواهیم یافت.

نکته‌‌ی جالب در این اثر آن است که عصار تبریزی با تاکید زیادی خاستگاه عشق مهر و مشتری را به دوران کودکی‌‌شان بازگردانده و از دلبستگی این دو به هم جنسیت‌‌زدایی کرده‌‌ است. یعنی متن با وجود آن که به عشق دو مرد اشاره می‌‌کند، همجنس‌‌خواهانه نیست. در متن به ازدواج مهر و ارتباط قهرمانان مرد با زنان هم اشاره‌‌های فراوان هست که این خروج از بیان همجنس‌‌خواهانه‌‌ی عشق را قاطع‌‌تر می‌‌سازد.

سرودن ده‌‌نامه‌‌ها در قرن نهم هم ادامه یافت. عزیز بخاری «روضة العاشقین» خود را در هزار بیت در ابتدای این قرن سرود و تکلفی بسیار به خرج داد و در هر بیتی از این اثر صنعت تجنیس را به کار گرفت. عارفی هروی هم ده‌‌نامه‌‌ای به نام خواجه پیراحمد وزیر بایسنغر میرزا سرود و به او پیشکش‌‌اش کرد.[9] مجتبی مینویی اشاره کرده که منظومه‌‌های موسوم به سی نامه هم که در همین بافت با حجمی بیشتر نوشته می‌‌شده‌‌اند را نیز باید حاصل گسترش همین سبک ادبی دانست و سی‌‌نامه‌‌های کاتبی و امیر حسینی را در این رده فهرست کرده است.

با مرور آنچه که گذشت در می‌‌یابیم که سرودن ده‌‌نامه‌‌ها به طور خاص در اواخر قرن هفتم هجری آغاز شده و تا نیمه‌‌ی قرن نهم رواج داشته است. اوج سرایش این آثار به میانه‌‌ی قرن هشتم هجری مربوط می‌‌شود و گویا دو کانون اصلی در شیراز و تبریز داشته است. در شیراز به ویژه می‌‌توان شاه شجاع را عامل اصلی تشویق شاعران به سرودن این نوع اشعار دانست. چرا که خودش هم در این زمینه طبع آزمایی کرده است. بیشترین شمار ده‌‌نامه‌‌ها در دوران زمامداری او و در پیوند با دربار او سروده شده‌‌اند.

این نکته هم شایان توجه است که عماد فقیه کرمانی (درگذشته‌‌ی 772.ق) وقتی نامه‌‌های منظوم خویش به شاهان معاصرش را گردآوری کرد و در قالب کتابی تدوین نمود، ده تا از آنها را برگزید و مقدمه‌‌ای بر آن نوشت و آن را «ده‌‌نامه» نامید و به شاه شجاع پیشکش‌‌اش کرد.[10] جالب آن است که در میان تمام این ده‌‌نامه‌‌ها، همین یکی با این اسم مشخص شده و تنها همین هم از نظر محتوا و ساختار بیشترین فاصله را با سبک ده‌‌نامه‌‌ی کلاسیک دارد.

«عشاق نامه»ی عبید زاکانی که موضوع این نوشتار است به ابواسحاق پیشکش شده که حاکم مقتدر و محبوب شیراز بوده است:

شهنشاه جهان دارای عالم               چراغ دودمان نسل آدم

همایون گوهر دریای شاهی               وجودش آیت لطف الهی

ضمیرش نقطه‌‌ي پرگار معنی               درونش مهبط انوار معنی

جم ثانی جمال دنیی و دین               ابواسحاق سلطان السلاطین

خجسته پادشاه دادگستر               جهانگیر آفتاب هفت کشور

غلام بارگاهش تاجداران               جنابش سجده‌‌گاه شهریاران

زخیلش هر سوی صاحب کلاهی               سپاهش هریکی میری و شاهی

به روز بزم چون بر گاه، جمشید               به گاه رزم چون تابنده خورشید

سریرش پایه بر گردون کشیده               قدم بر جای افریدون کشیده

چنان که در این بیتها می‌‌بینیم، و شواهد بیرونی هم تایید می‌‌کنند، شیخ ابواسحاق در پی احیای شکوه و عظمت ایران باستان در شیرازِ روزگار خود بوده و به همین خاطر ارجاعهای شاعرانِ دربارش به پهلوانان باستانی و شاهنشاهان کهن ایرانی بسیار است. شاید بتوان توجه به ده‌‌نامه‌‌سرایی و احیای این سبک را نیز بخشی از سیاست باستان‌‌گرایانه‌‌ی او دانست که بعدتر به دست شاه شجاع ادامه یافته است. به هر روی آشکار است که هسته‌‌ی مرکزی جنبش ده‌‌نامه‌‌سرایی شهر شیراز و دربار شاهان جوان و شعرشناس این شهر از دو دودمان متفاوت بوده که در قرن هشتم در این اقلیم فرمان می‌‌رانده‌‌اند. مرکز دیگری که در تبریز داریم انگار تا حدودی زیر تاثیر این مرکز جنوبی قرار داشته و در پیوند با آن و به پیروی از شاعران شیرازی این راه را می‌‌پیموده است.

 

 

  1. گرگانی، 1337.
  2. عراقی، 1338: 325-338.
  3. صفا، 1351، ج.3: 576-577.
  4. همام تبریزی، 1351: پنجاه و شش.
  5. باقری، 1388: 60-61.
  6. یلمه‌ها، 1391: 199-217.
  7. عیوضی، 1354: 544.
  8. عصار تبریز، 1394.
  9. خان‌محمدی، 1378: 20.
  10. فقیه کرمانی، 1348: بیست.

 

 

ادامه مطلب: گفتار دوم: ساختار و ویژگی‌‌های متن

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب