ا
اِئا (b سومرى) خانهى آبها، از ریشهى سومرى اِ (خانه، معبد) و آ (آب) [خداى آبهاى جارى].
اِئاناتوم (b سومرى) شایستهى معبد ائا، از ریشهى سومرىِ اِئا (خداى آبها) و ناتوم (شایسته) [شاه لاگاش در میانهى هزارهى سوم پ.م].
اِئوس (r Eos یونانی) غروب، از ریشهى یونانی باستان eosسحرگاه) [برادر هلیوس و سلنه و نوهى اورانوس].
ابتهاج (r عربى) شادمانى، اسم هم ریشهى بهجت.
اَبِدْنِگو (b Abednego عبرى) بندهى نبو، از ریشهى بابلى عَبِد (بنده) و نِبو (نام خدایى بابلى)
اَبرام (b Abram عبرى) پدرِ بلندىها، از ریشهى عبرى اَب (پدر) و رام (اتفاع).
ابراهیم (b Ibraham عبرى) پدر همگان، از ریشهى عبرى اَب (پدر) و هَمون (همه، خیلى) [جدِ بزرگ اقوام سامى].
اِبلیس (b عربى) ناامید (از ریشهی ایلاس و یبْلِس: ناامید شدن) ، یا خداوند (از شكل یونانی شدهى : خدا) [لقب شیطان].
ابِنِزِر (b Ebenezer عبرى) سنگِ یارىگر، از ریشهى عبرى اِب (سنگ) و نزر (یارى كردن).
ابوبكر b عربى) پدر تازگى، از ریشهى بكر [خلیفهى دوم].
ابوتراب (b عربى) پدر خاك، از ریشهى تراب (خاك).
ابوذر (b عربى) پدر مورچگان، از ریشهی أب (پدر) و ذَر (مورچه) [از صحابه].
ابونصر (b عربى) پدر پیروزى، از ریشهى نصر (پیروزى) [ابونصر فارابى: دانشمند ایرانى].
اَبیتال (r Abital عبرى) پدرم شبنم شبانه است، از ریشهى عبرى اَب (پدر) و تالو (شبنم).
اَبیجاه (b Abijan عبرى) پدرم یهوه است، از ریشهى عبرى اَبى (پدرم) و جاه/ یاه (یهوه).
اَبیدان (b Abidan عبرى) پدرم قاضى است، از ریشهى عبرى اَبى (پدرم) و دان (قاضى).
اَبیرام (b Abiram عبرى) پدرم متعالى است، از ریشهى عبرى اَبى (پدرم) و رام (بلند، مرتفع).
اَبیشال (b Abishal عبرى) پدرم هدیه است، از ریشهى عبرى اَبى (پدرم) و شام (هدیه).
اَبیگِیل (r Abigail عبرى) پدرم خوشحال است، از ریشهى عبرى اَبى (پدرم) و گیل (خوشحال).
ابىمَلَش/ ابیملک (b Abimalash عبرى) پدر شاه، از ریشهى عبرى اَب (پدر) و مَلَش (شاه، ملك) [از شاهان كنعانى].
اَبیهو (b Abihu عبرى) او پدرم است، از ریشهى عبرى اَبى (پدرم) و هو (او).
اَپوش (b پارسی) پوشاننده، از ریشهى پارسی پوش (پنهان كردن) [نام دیو خشكسالى در اوستا كه آبها را پنهان مىكند.].
اِپونا (r Epona سلت) بانوى اسب، از ریشهى سلتى epoاسب) [ایزدبانوى حامى اسبها و سواركاران].
اِپىتیمْبْریا (r Epitymbria یونانی) مربوط به مقبره، از ریشهى یونانی باستان (روى) و (مقبره، سرداب).
اِپیكْتِتوس (b Epiktetos یونانی) تازه به دست آمده [از حكماى بزرگ رومى].
اِپیمِتِئوس (b Epimetheos یونانی) نزدیکبین، پسآگاه، کسی که بعد از وقوع از رخدادها خبردار میشود، از ریشهی یونانی باستان (روی، بعد) و (دیدن) [از تیتانها، برادر پرومته]
اتابك (b تركى) پدر بزرگ، از ریشهى تركى آتا (پدر) و بیك (ارباب، سرور) [از خاندانهاى حاكم بر فارس].
اَتان (b Athan عبرى) محكم، مقاوم.
اَتراهیس (b سومرى) بسیار عاقل، از ریشهى سومرى [لقب نوح در اساطیر سومرى].
اِتل (b Ethel آلمانى) اشرافى.
اتْلیغ (b تركى) سوار دلاور.
اِتِلیندا (r Ethelinda آنگلوساكسون) مار نجیب، از ریشهى ساكسون aedel (مار) و linda (نجیب)
اِتَین (r Etain سلت) حسود؟، از ریشهى ایرلندى باستان et (حسادت) [ایزدبانوى خورشید].
اثیر (b عربى) درخشنده (صفت شمشیر)، اسم فاعل از ریشهى اثر [ابن اثیر، مورخ عرب].
اِحود/ ایهود (b Ehud عبرى) قوى.
اِخِدِموس (b Echedemus یونانی) حافظ مردم، از ریشهى یونانی باستان (نگهبان) و (مردم).
اِخِفْرون (b Echephron یونانی) هوشمند، از ریشهى یونانی باستان
اِخیون (b Echion یونانی) افعى نر، از ریشهى یونانی باستان (افعى نر).
ادگار (b Edgar آنگلوساكسون) نیزهى مقدس، از ریشهى ساكسونىِ aed (مقدس) و gar (نیزه).
ادموند (b Edmund آنگلوساكسون) حافظ/خانهى مقدس، از ریشهى ساكسونىِ aed (مقدس) و mund (جهان، خانه).
ادوارد (b Edward آنگلوساكسون) نگهبان مقدس، از ریشهى ساكسونىِ aed (مقدس) و ward (نگهبان).
اِدورنِه (r Edurne باسك) برف.
اِدوم (b Edom عبرى) سرخ [از اقوام فلسطینى].
ادوین (b Edwin آنگلوساكسون) دوست مقدس، از ریشهى ساكسونىِ aed (مقدس) و win (دوست).
ادهم (b عربى) سیاه، صاحب اسب سیاه، اسم خاص [شاعری از عصر اموى و لقب ابراهیم ادهمِ صوفی].
ادیتا/ آیدا (r Editha/ Ida آنگلوساكسون) جنگ مقدس، از ریشهى ساكسونىِ aed (مقدس) و aitha (جنگ).
اِراتو (r Erato یونانی) عشق، محبت، از ریشهى یونانی (عشق) [ایزدبانوى مرثیه و شعر غنایى، از موزها].
اِراسموس (b Erasmus لاتین) دوست داشتنى، از ریشهى یونانی (دوست داشتن) [قدیس مسیحىِ قرن سوم و كیمیاگر عصر رنسانس].
ارتستون/ ارتَهسْتونَه/ ایرتَشتونَه (r پارسی) ستون پرهیزگاری، برساخته از اَرتَه (پرهیزگاری، راستی) و ستونَه (ستون) در پارسی باستان [دختر کوروش بزرگ]
اَرْجاسپ (b پارسی) داراى اسبانِ ارزشمند، از ریشهى اوستایىِ اَرِجَه (ارج، ارزش) و اسپَه (اسب) [فرزند تور، شاه توران].
ارِحوبوم (b Erhobum عبرى) آزاد كنندهى مردم.
اَردشیر (b پارسی) پادشاه مقدس، از ریشهى پارسى باستانِ اَرْتَه (مقدس) و خْشَثْیَه (پادشاهى) [فرزند بیژن در شاهنامه، بنیانگذار دودمان ساسانى].
اَردَم (b تركى) فضیلت، كار یا هنرِ خوب.
اَردَوان/ آرتابانوس (b پارسی) یاریگرِ راستى و پاكى، از ریشهى پهلوى اَرْتَه (پاكى، تقدس) و پان (یارىرسان، نگهدار) [از شاهان اشكانى].
اردیبهشت (b پارسی) بهترین پارسایی، برساخته از ریشهی اوستایی اَرتَه (راستی، پارسایی) و وَهیشْتَه (بهترین) [نام یکی از فرشتگان زرتشتی]
اَرژَنگ/ اَرجَنگ، اَرتَنْگ (b پارسی) ارزشمند، پرارج، از ریشهى پارتی اَرْثَنْگ (پر ارج)، كه خود احتمالا از ریشهى اَرْجَنامَه مشتق شده [نام كتاب مانىِ پیامبر].
ارسطو/ اسطاطالیس (b Aristotelos یونانی) داراى عالىترین اهداف، از ریشهى یونانی باستان (اشرافى، بلند مرتبه) و (غایت، هدف) [فیلسوف بزرگ یونانی].
ارسَلان (b تركى) شیر [از شاهان سلجوقى].
اَرشْتاد (r پارسی) راستى و درستى، از ریشهى اوستایى [نام ایزدبانوى راستى و درستى در دین زرتشتى].
ارشمیدس (b Archimedes یونانی) استادِ اندیشه، از ریشهى یونانی باستان arxi (استاد، شاه) و medhs (اندیشه) [ریاضیدان و مهندس بزرگ یونانی].
ارفَخشَد (b Arfakhshad عبرى) رها كننده.
ارمغان (b تركى) پیشكش، هدیه، از ریشهى تركى یرمغان (هدیه دادن).
ارنست (b Ernest آلمانى) جدى.
اَرنَواز (r پارسی) آنكه سخنش رحمت مىآورد، از ریشهى اوستایىِ اَرِنَه anera (سزاوار، شایسته) و واچَه acAw (واژه، سخن) [دختر جمشید].
اروند/ اورونتِس (b) نیرومند و تیزرو [شهربان ارمنستان در دوران اردشیر اول]
اِریس (b Eris یونانی) ستیزه، انتقام، از ریشهى یونانی باستان (كینه، انتقام) [کسی كه با انداختن سیب طلایى براى زیباترین زن، بین سه ایزدبانو باعث مشاجرهشان شد].
اِریك (b Eric آلمانى) همیشه حاكم.
اِرین (b Erin آنگلوساكسون) ایرلندى، از ریشهى سلتى Er.
اِرینیس (b Erinyes یونانی) روح انتقامجو، از ریشهی (كینه، انتقام) و (روان، روح) [الهههاى انتقام].
اِزْتِب (b Eztebe باسك) شکل تغییر یافتهی استفان.
اِزرا (r Ezra عبرى) كمك و یاری، از ریشهى عبرى عزر rza (كمك كردن).
ازهار (r عربى) گلها، اسم جمع از ریشهى زهر (گل).
اُستاد (b پارسی) راهبر، راهنما، از ریشهى پهلوىِ اَشتاد [دلاورى در سپاه خسروپرویز، نام فرشتهى نگهبان روز بیست و ششمِ ماه].
استالین (b Stalin اسلاو) پولادین، وامی از ریشهى آنگلوساكسون stal (فولاد) [دیكتاتور شوروى].
استانْلى (b Stanley آنگلوساكسون) دشت سنگ، از ریشهى انگلیسى باستان stan (سنگ) و ley (دشت).
استانیمیر (b Stanimirبلغارى) دوستدار صلح، از ریشهى بلغارى stan (دوستدار) و mir (صلح، آرامش).
استر (r Ester عبرى) ستاره، از ریشهى پارسی ستاره [زنِ عبرانیِ خشایارشا].
استریبوگ (b Stribog اسلاو) خداى وزیدن، از ریشهى اسلاو باستان stri (وزنده) و bog (خدا، بغ) [خداى بادها].
استفان (b Stephanیونانی) تاج.
اسْتوارت (b Stewart آلمانى) نگهدارنده، محافظ، از ریشهى ساكسونىِ ste (پایدار) و ward (نگهبان).
استیگانْدْر (b Stigandr آلمانى) سرگردان.
اسحاق (b عربى) بلند، از ریشهى عربى سحق (بلندى)، یا خندان از ریشهی عبری [فرزند حضرت ابراهیم].
اسحاق (b Isaac عبرى) خندان، از ریشهى عبرى سحق khq (خندیدن) [پسر ابراهیم].
اسدالله (b عربى) شیر خدا [لقب حضرت على].
اسرائیل (b Israel عبرى) كسى كه با خدا كشتى گرفت، از ریشهى عبرى ایسر rqy (كشتى گرفتن) و ایل ly (خدا) [لقب یعقوب].
اَسَرَحْدون (b آشورى) آشور تاج را عطا كرد، از ریشهى آشورى آشِر (آشور)، اپلى (تاج) و ایدین (عطا كرد) [شاه آشور در 680-668پ.م].
اسعد (b عربى) خوشایندترین، مباركترین، صفت برتر از ریشهى سعد (خوشبختى).
اسفندیار (b پارسی) آفریدهى مقدس، از ریشهى اوستایىِ سْپَنتَه (مقدس) و داتَه (آفریده، داده شده) [پهلوان رویین تن ایرانى و پسر گشتاسپ].
اُسكار (b Oscar آنگلوساكسون) نیزهى خدا، از ریشهى ساكسونىِ as (خدا) و gar (نیزه).
اسكندر (b Alexander یونانی) حافظِ مردم، از ریشهى یونانی باستان (نگهبان، پشتیبان) و (مردان) [جهانگشاى مشهور].
اسكوتیا (b Scutia یونانی) تاریكى، از ریشهى یونانی باستان (تاریكى، ظلمت).
اِسكولاپیوس (b Aesculapius یونانی) آویخته از بلوط بلند، از ریشهى یونانی باستان (بلوط و (آویختن) [خداى پزشكى و درمان].
اسماعیل (b Ismael عبرى) خدا مىشنود، از ریشهى عبرى سمع asq (شنیدن) و ایل ly (خدا) [پسر ابراهیم].
اسوابوگ (b Svabog اسلاو) خداى خورشید، از ریشهى اسلاو باستان sva (خورشید) و bog (خدا، بغ) [خداى خورشید].
اسوِتْلانا (b Svetlanaبلغارى) نور، از ریشهى بلغارى svet (نور).
اَشْتون (b Ashton آنگلوساكسون) شهرِ درخت زبان گنجشك، از ریشهى انگلیسى باستانِ ash (درخت زبان گنجشك) و ton (شهر).
اشرف (b عربى) شریفترین، صفت تفضیلى از ریشهى شرف [رییس ایل غلزایى از افغانستان و فاتح ایران].
اشكان (b پارسی) منسوب به ارشک [لقب پادشاهان سلسلهى اشكانى].
اشكناز (b Ashkenaz عبرى) آتش گسترده [پسر گومر].
اَشمون هانو (b Ashmunhanu فنیقى) اشمون لطف كرد.
اَشمونیاتون (b Ashmuniatonفنیقى) هدیهى اشمون، از ریشهى فنیقى اشمون (اسم خدایى) و عاطون (عطا كرد).
اصغر (b عربى) كوچكترین، صفت عالى از ریشهى صغر.
اصهب (b عربى) موى سرخ و سفید، صفت شیر.
اطلس (b Atlas یونانی) تحملناپذیر، یا نستوه، از ریشهى یونانی باستان (نه/نا)، و (تحمل كردن) [غولى كه جهان را بر پشتش نگه میداشت]
اَغْریرَث (b پارسی) دارندهى ارابهى تندرو، از ریشهى اوستایىِ اَغْرَه (پیش رونده) و رَثَه (ارابه) [برادر افراسیاب].
افرائیم (b Ephraim عبرى) بسیار بارور.
افراسیاب (b پارسی) هراسآور، از ریشهى اوستایىِ فْرَنْگْرَسین (ترسناك؟) [شاه توران، نام خدای ملى تورانىها].
افشار (b تركى) شكارچىِ چابك، از ریشهى تركى آو یا آف (شكار) و شار یا چار (چابك) [نام قبیلهى نادرشاه].
افشین (b پارسی) جنگجو، لقب امیران منطقهی سغد و خوارزم [سردارى ایرانى كه بابك خرمدین را شكست داد].
افلاطون (b Plato یونانی) درشت، تنومند، از ریشهی یونانی (پهن و درشت و زمخت) [فیلسوف بزرگ یونانی]
اكبر (b عربى) بزرگترین، صفت عالى از ریشهى كبر.
اكرم (b عربى) بزرگوارترین، صفت عالى از ریشهى كرم [لقب حضرت محمد].
اِكلمدوگ (b سومرى) پسر خوب شرق، از ریشهى سومرى اِ (پسر)، كلِمد (شرق) و دوگ (خوب) [شاه اور].
اَكْوان/ اكومَن (b پارسی) بد اندیش، دشمن، از ریشهى پهلوىِ اَك (پلید) و مَنَه (منش، اندیشه) [دیوى كه هماورد بهمن -از امشاسپندان- است].
اكیدْنِه/ اِخیدْنه (r Echidne یونانی) افعىِ ماده، از ریشهى یونانی باستان (افعى ماده) [همسر تیفون و زایندهى دیوهاى مهیب].
اِگِئون/ اِژِئون (b Aegaeon یونانی) همچون بز، از ریشهى یونانی باستان (بز) [جد افسانهاى مردم اژهاى، نام دریاى اژه از اسم او مشتق شده].
اِلافیوس (r Elaphios یونانی) شبیه به گوزن، از ریشهى یونانی باستان (گوزن).
البرز (b پارسی) هَراى بزرگ، هَراى سربلند، از ریشهى پهلوى هَرا (نام خدایى باستانى و كوهى در شمال تهران) و بُرْزَئیتى (بلند، ستبر) [نام بزرگترین رشته كوه ایران است].
اَلْچیچَك (b تركى) گلِ سرخ، از ریشهى تركى آلا (قرمز) و چیچك (گل سرخ).
الحان (r عربى) آوازها، اسم جمع از ریشهى لحن.
اُلُغ بیك (b تركى) امیرِ بزرگ، از ریشهى تركى الغ (بزرگ) و بیك (ارباب، سرور) [از شاهان گوركانى].
اِلودیا (r Elodia اسپانیایی) ثروتِ دیگر، همهى ثروت، از ریشهى گوتىِ el (دیگر، همه) و odia (ثروت).
اِلون (b Elon عبرى) قوى.
اِلویرا (r Elvira اسپانیایی) حقیقتِ محض، حقیقتى دیگر، از ریشهى گوتىِ el (دیگر، همه) و vira (حقیقت).
الهام (r عربى) سروش، پیام الهى.
اِلى (b Eli عبرى) خداى من، از ریشهى عبرى ایل (خدا) و پسوند ملكىِ ى (مال من).
اِلیاس (b Elias یونانی) شکلی یونانی شده (Ἠλίας) از نام عبری اِلیاهو אליהו یعنی یهوه خدای من است.
الیجاه (b Elijah عبرى) خداى من یهوه است، از ریشهى عبرى ایل (خدا) و جاه/ یاه (یهوه)، همان الیاس است.
الیزابت (r Elizabeth عبرى) خدا سوگند من است، از ریشهى عبرى ایل (خدا) و صابات (سوگند خوردن).
الیشا (b Elisha عبرى) خداوند نجات بخش است، از ریشهى عبرى ایل (خدا) و ایشا (نجات دادن) [پسر یاوان].
اِلیعازار (b Eliezer عبرى) خداوند یارىگر من است، از ریشهى عبرى ایل (خدا) و عزر (كمك كردن) [مردهاى كه مسیح زنده اش كرد].
الیفِلِت (b Eliphelet عبرى) خدا آزاد است، از ریشهى عبرى ایل (خدا) و فلت (آزاد).
اِلیگیو (b Eligio اسپانیایی) برگزیده، از ریشهى لاتین eligere (انتخاب كردن).
انِلیل نادین آخِه (b بابلى) انلیل برادرى عطا مىكند، تشکیل شده از انلیل (خداى بزرگ سومریان)، نادین (عطا مىكند)، و آخه (برادر) [آخرین شاهِ كاسىِ حاكم بر بابل].
اِلیهو (b Elihu عبرى) یهوه خداست، از ریشهى عبرى ایل (خدا) و ایهو (یهوه).
اَمات بعل (b Amatbaalفنیقى) خدمتگزار بعل، از ریشهى فنیقى امات (خدمتگزار).
امام (b عربى) پیشوا.
امانوئل (b Emmanuel عبرى) خدا با ماست، از ریشهى عبرى ایمانو (همراه ما) و ایل (خدا).
اِمِر (r Emer سلت) چابك، فِرز، از ریشهى سلتىِ eimh (سریع).
اَمَرسین (b اكدى) گوسالهى سین، از ریشهى اكدى اَمَر (گوساله و سین (خداى ماه) [شاه اور].
امكلثوم (r عربى) صاحب صورت گوشتالو، داراى چهرهى فربه، از ریشهى اُم (مادر) و كلثوم (فیل).
اَمورگَه (b پارسی) جاویدان، بیمرگ، برساخته از اَ (نه) و مورگَه (مرگ) [سردار سکایی که متحد کوروش بزرگ بود]
اِمى (r Emi ژاپنی) زیباى آمرزیده شده.
امید (b تركى) چشمداشت، از ریشهى تركى اومماق (انتظار داشتن) [گویا از ریشهى پهلوىِ اَمِت به همین معنا وامگیرى شده باشد].
امیر (b عربى) حاكم، فرمانروا، اسم فاعل از ریشهى امر.
اِمیل (b Emile آلمانى) كار.
امین (b عربى) قابل اعتماد، از ریشهى امن [لقب حضرت محمد].
اِنتَمنَه (b سومرى) فرمانرواى سكوى معبد، از ریشهی سومرى [شاه لاگاش، برادرزادهى ائاناتوم].
اِنْكى (b Enki سومرى) سرور آبها، از ریشهى سومرى اِن (سرور) و كى (آب) [خداى باران].
اِنْلیل (b Enlil سومرى) سرور آسمان، از ریشهى سومرى اِن (سرور) و لیل (آسمان) [خداى آسمان].
انوخ (b Enoch عبرى) معلم، از ریشهى سامى باستان [پسر قابیل].
انور (b عربى) نورانىترین، صفت عالى از ریشهى نور [انور سادات: رئیس جمهور مصر].
اِنوس (b Enos عبرى) مردِ خانواده، از ریشهى سامى باستان [پسر شیث].
انوشیروان (b پارسی) داراى روان جاویدان، برساخته از پیشوند پهلوىِ اَنا (نه، پیشوند نفى)، اوش (مرگ) و رَوان (روح) [پادشاه بزرگ ساسانى].
اِنِهاید (r Aeneid یونانی) ستودنى، از ریشهى یونانی باستان (ستودن).
اِنید (r Enid سلت) روح، زندگى، از ریشهى ولشىِ enaid (حیات).
انیس (b عربى) دوست، صفت از ریشهى انس.
اَنیسه (r عربى) همدم، اسم فاعل از ریشهى انس.
اِواریستا (r Evarista اسپانیایی) خوشنود، راضى.
اوباریان (b Ubarian عبرى) پرستندهى یهوه.
اوبِرون (b Auberon آلمانى) خرس نجیب، از ریشهى آلمانى باستان adal (نجیب) و bern (خرس).
اوبِرى (b Aubery آلمانى) قدرت پرى، نیروى جنها، از ریشهى آلمانى باستانِ alb (پرى) و rey/ric (قدرت).
اوبورزوس/ وهوبرز (b Oborzos پارسی) شکل یونانی شدهی وَهوبَرزَه در پارسی باستان [از اشراف پارسی دوران اسکندر]
اوتِرپِه (r Euterpe یونانی) كسى كه مىداند چگونه مورد پسند واقع شود، خوشایند، از ریشهى یونانی باستان (حقیقى، راستین) و (لذت بردن، خوشایند بودن) [ایزدبانوى غزل و موسیقى، از موزها].
اوتس (b Otes آلمانى) پسرِ اوت.
اوتنیل (b Othniel عبرى) شیر خدا، از ریشهى عبرى اوتین (صفت شیر) و ایل (خدا).
اوتومِدون (b Automedon یونانی) حاكم مستقل، از ریشهى یونانی باستان (خود، خویشتن) و (اندیشیدن، حكم راندن) [گردونهران آخیلوس در ایلیاد].
اودْرى (b Audry آلمانى) قدرت اشرافى.
اودورا (r Eudora یونانی) بخشندهى نیك، از ریشهى یونانی باستان (خوب، راستین) و (بخشش) [رهبر میمدونها در ایلیاد].
اودوکسوس (b Eudoxus یونانی) پندار نیک، نیاندیش، از ریشهی یونانی Εὔ (نیک، خوب) و (اندیشه) [از اخترشناسان قدیم یونانی]
اودیپوس (b Oedipus یونانی) دارای پاى ورم كرده، از ریشهى یونانی باستان oedos (متورم) و pus (پا) [پسر لائیوس پادشاه تبس كه ندانسته پدر خود را كشت و با مادر خود ازدواج كرد].
اورانیا (r Urania یونانی) بانوى آسمان، از ریشهى یونانی باستان urania (آسمان) [ایزدبانوى اخترشناسى، از موزها].
اورْسولا (r Ursulla لاتین) خرس كوچك، از ریشهى لاتین ursus (خرس) و پسوند ula (كوچك).
اورِلیوس (b Aurelius لاتین) زرین، از ریشهى لاتین aureus (طلا) [آخرین امپراتور بزرگ روم].
اورْنَمو (b سومرى) جنگجوى نَمو، از ریشهى سومرى اور (جنگجو) و نَمو (ایزدبانویى سومرى) [بنیانگذار امپراتورى اور].
اوروتَتنَر (b پارسی) نیرومند، زورمند، از ریشهی اوستایی اورْوَه (زور و قدرت) [نام پسر زرتشت]
اوروَسار (b پارسی) نیرومند، زورمند، از ریشهی اوستایی اورْوَه (زور و قدرت) [در اوستا احتمالا لقب افراسیاب است]
اورى (b Uri عبرى) نور.
اوریاه (b Uriah عبرى) یهوه نور من است، از ریشهى عبرى اورى (نور من) و اَه (یهوه).
اوریل (b Uriel عبرى) خدا نور است، از ریشهى عبرى اورى (نور) و اِل (خدا).
اورینومِه (r Eurinome یونانی) حاكمِ شهرهاى دوردست، از ریشهى یونانی باستان (دور دست) و (قانون، حكم) [زن زئوس و مادر كالیتها].
اوز (b Oz عبرى) محكم، قوى [پسر آرام].
اوزبك (b تركى) امیرِ خوب، از ریشهى تركى اوز (خوب) و بیك (ارباب، سرور) [یكى از قبایل بزرگ تاتار].
اوزِبیوس (b Eusebius یونانی) دیندار، پرهیزگار [مورخ بزرگ کلیسایی].
اوزى (b Uzi عبرى) قدرت.
اوزّیاه/ اوّزیل (b Uzziah/ Uzziel عبرى) قدرت خدا، از ریشهى عبرى اوزى (قدرت) و اِل/ اَه (خدا/یهوه).
اوساگى (r Usagi ژاپنی) خرگوش.
اوسامو (b Osamu ژاپنی) قانون برتر.
اوسِرِّع (b Auserre مصری باستان) بزرگ و قوى همچون رع، برساخته از اوسر (قوى) و رع [لقب آپِپى اول، از فراعنهى دودمان پانزدهم].
اوسِركارِع (b Userkare مصری باستان) روح رع نیرومند است، برساخته از اوسِر (نیرومند)، كا (روح) و رع [از فراعنهى دودمان سیزدهم، با نام خِنْجِر هم شناخته مىشود].
اوسِرْكاف (b Userkaf مصری باستان) روحش نیرومند است، برساخته از اوسِر (نیرومند) و كا (روح) و ف (شبیه به) [نخستین فرعون دودمان پنجم].
اوسِركاورع سِتِپِنْرِع (b Userkaure Setepenre مصری باستان) تجلیات رع كه توسط برگزیده شدهاند نیرومند هستند، برساخته از اوسِر (نیرومند)، كاو (ظهور)، رع، سِتِپِن (برگزیدن)، و رِع [لقب ستناخته، از فراعنهى دودمان بیستم].
اوسِرمآت رع (b Usermaatre مصری باستان) عدالت رع نیرومند است، برساخته از اوسِر (نیرومند)، مآت (عدالت)، و رع [لقب رامسس پنجم، از فراعنهى دودمان بیستم].
اوسوا (r Usoa باسك) كبوتر
اوشاق (b تركى) غلام بچه، كنایه به فرزند.
اوفروسینِه (r Euphrosyne یونانی) شادى، از ریشهى یونانی باستان (راستین، خوب) و (شادمانى) [دختر زئوس و اورینومه، از كاریتها].
اوفورتیلْد (r Eoforthild آنگلوساكسون) گراز جنگجو، از ریشهى ساكسونى eofort (گراز) و hild (جنگ).
اوكِئانوس (b Oceanus یونانی) اقیانوس، دریا، از ریشهى یونانی (دریا) [فرزند اورانوس و گایا].
اوكا (b تركى) مردِ فرهیخته و با كیاست.
اولْریخ/ اولریش (b Ulrich آلمانى) قدرتمند و ثروتمند، از ریشهى آلمانى باستان ul (همه) و rich (ثروت).
اولیمِنِه (r Eulimene یونانی) آسمانِ نیك، از ریشهى یونانی باستان (نیک، راستین) و (آسمان).
اولیور (b Oliver گُل- فرانسهى كهن) زیتونی.
اوما (b Uma هندى) كتان، از ریشهى سانسكریت.
اومَتی (r پارسی) اندیشهی نیک، برساخته از هو (نیک) و مَتی (اندیشه) در پارسی باستان [دختر خشایارشاه]
اومفالیون (b Omphalion یونانی) داراى ناف كوچك، از ریشهى یونانی باستان (ناف).
اومولپوس (b Eumolpos یونانی) دعاخوان [پسر پوزئیدون، شاه تراس و بنیانگذار آیین الوزیس].
اومِه (r Ume ژاپنی) شكوفهى آلو.
اونْتاش ناپیریشا (b ایلامى) ناپیریشا (نام خدایى) به من كمك كرد، از ریشهى ایلامى اونتاش (كمك كردن) [شاه ایلام در 75پ.م].
اونْگوس (b Aongus سلت) قدرت یگانه، از ریشهى سلتى oen (یك، یكتا) و gus (قدرت) [خداى عشق و جوانى].
اونو (r Oeno یونانی) دوشیزهى شراب.
اونیسِه (r Eunice یونانی) پیروزى، از ریشهى یونانی باستان (راستین) و (پیروزى).
اووید (b Ovide لاتین) گوسفند، از ریشهى لاتین ovisگوسفند) [شاعر و مورخ رومى در قرن نخست میلادى].
اویسین (b Oisin سلت) خرس كوچك، از ریشهى سلتى ois (خرس) و پسوند in (كوچك) [شاعرى كه نیام عاشقش شد].
اویغور (b تركى) متفق، خویشاوند [نام قبیلهاى ترك و شاخهاى از زبانهاى قلمرو خاورى].
ایبزان (b Ibzan عبرى) فعال.
ایبىسین (b اكدى) كسى كه به سوى سین فراخوانده شده، از ریشهى اكدى ایبى (فرا خواندن) و سین (خداى ماه) [شاه اور در نیمهی هزارهی سوم پ.م].
ایتامار (b Ithamar عبرى) جزیرهى نخل، از ریشهى عبرى اى (جزیره) و تامار (خرما، نخل).
ایتْزیار (r Itziar باسك) اسم روستایى، سنگ كهن معبدى
ایچیرو (b Ichiro ژاپنی) پسر اول.
ایخابود (b Ichabod عبرى) افتخار كجاست؟
ایخْچِل (r Ixchel سرخپوستى) بانوى رنگین كمان، از ریشهى مایا [ایزدبانوى زمین، ماه و پزشكى در میان مایاها].
اِیدوتِئا (r Eidothea یونانی) همچون خدا، از ریشهى یونانی باستان (مشابه) و (خدا) [دختر پرومتئوس و از فرشتگان دریا].
ایدویا (r Idoya باسك) بركه
ایدویگ (b Eadwig آنگلوساكسون) غنیمت جنگى، از ریشهى انگلیسى باستان ead (ثروت) و wig (جنگ).
ایراد (b Irad عبرى) خرِ وحشى، از ریشهى سامى کهن [پسر قابیل].
ایرج (b پارسی) آریایى، ایرانى، از ریشهى اِرِجِ اوستایى كه با اَیریچِ پهلوى همریشه است [فرزند فریدون].
ایرداباما/ آرتابام (r پارسی) روشنایی راستی، درخشش پرهیزگاری، برساخته از اَرتَه (راستی، پرهیزگاری) و بامَه (روشنایی، درخشش) در پارسی باستان [مادرِ داریوش بزرگ]
ایرْما (r Irma آلمانى) تمام، كل، از ریشهى آلمانى باستان Irmen (تمام).
ایرِنِه (r Irene لاتین) صلح [ایزدبانوى صلح].
ایزولْد (r Isolde سلت) زیبا.
ایزیدور (r Isidor مصری باستان) هدیهى ایزیس، برساخته از ایزیس مصری باستان (نام ایزدبانویی) و پسوند یونانی (هدیه).
ایزیس (r Isis مصری باستان) تاج، از ریشهى مصری باستانِ آسِت (تاج) [ایزدبانوى بارورى و خاك].
ایسا (b Isah عبرى) پشمالو [برادر یعقوب].
ایساخار (b Isakhar عبرى) پاداش گیرنده، کارگر مزدور [نهمین پسر یعقوب و بنیانگذار یکی از قبایل دوازدهگانهى یهودى].
ایسامو (b Isamu ژاپنی) شجاعانه.
ایسانا (b Isana هندی) حاکم، فرمانروا [ایزد پساوایی و لذت در وداها]
ایسایاه (b Isaiah عبرى) رستگارى از آنِ خداست، از ریشهى عبرى یشا (سعادت) و یهو (یهوه)
ایشْنى كاراب(b اكدى) او دعاهاى ما را نازل كرده است [خداى پیمان در میانرودان و ایلام].
ایكاروس (b Icarus یونانی) پیرو، از ریشهى یونانی باستان (دنبالهرو) [پسر دائدالوس كه به دلیل پرواز در نزدیكى خورشید بالهایش را از دست داد و در اثر سقوط به دریا كشته شد].
ایکْشواکو (b Ikshvaku هندی) شکرین، شیرین (؟)، در سانسکریت इक्ष्वाकु از ایکْش (इक्षु) مشتق شده که یعنی نیشکر [نیای بودا]
ایگور (b Igor آلمانى) كمانگیر.
ایلدرم (b تركى) آذرخش، صاعقه [لقب بایزید اول عثمانى].
ایلدْگلید (r Ealdglyd آنگلوساكسون) جنگجوى پیر، از ریشهى انگلیسى باستان eald (پیر) و glyd (نبرد، جنگ).
ایمامو (b Immamu آفریقایى) رهبرِ ما، امام ما، از ریشهى عربىِ امام.
ایمْحوتِپ (b Imhotep مصری باستان) او در آرامش مىآید، از ریشهى مصری باستان حوتپ (آرامش، رضایت) [معمار زوسر، نخستین فرعون دودمان سوم].
ایمِلدا (r Imelda آلمانى) جنگ كامل، از ریشهى آلمانى باستان emen (كامل/ همه) و hild (جنگ).
ایموگِن (r Imogen آنگلوساكسون) باكره، از ریشهى ساكسون.
اِینِئاس (b Aeneas یونانی) ستودنى، از ریشهى یونانی باستان (ستوده) [از پهلوانان جنگ تروا و نیای رومیها].
ایناكى (b Inaki باسك) شکل تحریف شدهی ایگناسیوس.
اینْدرَه (b Indra هندى) بارانى [خدای باد و باران در وداها].
اینْدیرا (r Indira هندى) زیبایى، از ریشهى سانسكریت [دختر جواهر لعل نهرو و نخست وزیر هند].
اینْشوشیناك(b ایلامى) خداى شهر شوش، از ریشهى سومرى نین-شوش-ایناك.
اینْگ (b Ing آلمانى) آنكه بهترین است، از ریشهى نوردیک باستانِ ingwaz (بهترین) [خداى بارورى].
ایوب (b عربى) كسى كه در روز سفر مىكند، آن که باز میآید، اسم فاعل از ریشهى أَوّاب (باز آمدن) [پیامبرى در تورات].
ایون (b Ion باسك) تحریف شدهی جان.
أَبان (b عربى) روشن، آشكار، اسم فاعل از ریشهى أبن (آشكار كردن) [ابان ابن عثمان بن عفان، ابان ابن ولید بن عقبه].
أُبَى (b عربى) پدر كوچك، اسم تصغیر از ریشهى أب (پدر) [ابى بن كعب].
أحوس/ أوس (b عربى) گرگ [نام قبیلهایست].
أَدیب (b عربى) زیرك و نكته سنج، اسم فاعل از ریشهى أدب.
أَرغَد (b عربى) ثروتمند و خوشبخت، صفت برتر از ریشهى رغد (دولتمندى).
أسد (b عربی) شیر.
أَشهَب (b عربى) سفیدىِ آمیخته با سیاهى (صفت شیر)، صفت از ریشهى شهب (آمیختگى سیاهى و سفیدى).
أكلیل (b عربى) دستارِ شبیه به تاج.
أُوِیس (b عربى) گرگ كوچك [اویس قرنى: از ستایندگان حضرت محمد].
أیاد (b عربى) بازو، آغوش، از ریشهى ید (دست) [جد قبیلهى بنوایاد].
أیاس (b عربى) عطیه، هدیه، از ریشهى أیس (عطا كردن).
أَیهَم (b عربى) گستاخ و دلیر [الایهم بن جبله الحارث الغسانى: شاه شام در عصر جاهلیت].
ادامه مطلب: حرف ( ب )
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب