ص
صائب (b عربى) درست، راست، از ریشهى اصابت (برخورد كردن به نشانه) [صائب تبریزى: شاعر ایرانى سبك هندى].
صائِل (b عربى) چیره، بلند، اسم فاعل از ریشهى صأل (بلندى، برترى).
صابر (b عربى) صبور، شكیبا، اسم فاعل از ریشهى صبر.
صاحب (b عربى) دارنده، اسم فاعل از ریشهى تصاحب [صاحبالزنج: رهبر قیام بردگان سیاهپوست].
صادر (b عربى) فرستنده، از ریشهى صدور.
صادق (b عربى) راستگو، از ریشهى صدق.
صارِم (b عربى) قوى، صفت شمشیر، اسم فاعل از ریشهى صرم (قدرت).
صاعد (b عربى) مرتفع، مترقى، اسم فاعل از ریشهى صعد (صعود) [مورخى اندلسى].
صالح (b عربى) صلحجو، اسم فاعل از ریشهى صلح [پیامبر قوم ثمود].
صبّاح (b عربى) كسى كه در صبح مىآید، از ریشهى صبح [حسن صباح: رهبر اسماعیلیان].
صبور (b عربى) شكیبا، صفت از ریشهى صبر.
صبور (b عربى) شكیبا، صفت از ریشهى عربى صبر [از القاب خداوند].
صدّام (b عربى) بسیار صدمه زننده، از ریشهى صدمه [صدام حسین: رئیس جمهور منفور عراق].
صدّیق (b عربى) بسیار راستگو، از ریشهى صدق [لقب ابوبكر].
صریح (b عربى) ركگو، از ریشهى صراحت.
صفر (b عربى) ماه دوم سال قمرى، از ریشهى اصفار (خالى شدن مردم از مكه براى سفر).
صفوان (b عربى) سنگ نرم، صاف، از ریشهى صفو (صافى).
صفى (b عربى) برگزیده، از ریشهى صفى (برگزیدن) [شیخ صفى: جد شاهان صفوى].
صَّفیه (r عربى) دوستِ مخلص و راستین، از ریشهى صفى [نام همسر حضرت محمد از دختران قبیلهى خزرج].
صلاح (b عربى) درستى و بهبود، صفت از ریشهى صلح [صلاح الدین ایوبى: سردار مسلمان].
صَلَح (b Salah عبرى) شاخه [پسر ارفخشد].
صمد (b عربى) پاینده، از ریشهى عربى صمد (پایدارى و استوارى) [از القاب خداوند].
صمصام (b عربى) شمشیرى كه خم نمىشود [صمصمام السلطنه، از اشراف عصر مشروطه].
صُهَیب (b عربى) سرخىِ آمیخته به سپیدى، لقب شیر، اسم تصغیر از ریشهى صهب [از صحابه].
صیاح (b عربى) ترانهخوان، اسم فاعل از ریشهى صیح (آواز، بانگ).
صیدون (b Sidon عبرى) مستحكم [پسر كنعان].
ادامه مطلب: حرف ( ض )
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب