ق
قاآن (b تركى) خاقان، شاهنشاه [قوبیلاى قاآن، شاهِ مغولِ چین].
قابِس (b عربى) یاد گیرندهى علم و هنر.
قابوس (b عربى) شکل عربی شده از کاووس پارسی است [اسم سنتی ملوک اردن].
قابیل (b Cane عبرى) به دست آمده، سیاه، از ریشهى سامى [نخستین پسر آدم].
قاجار (b تركى) تندرو، سریع [از قبایل ترك].
قادر (b عربى) توانا، اسم فاعل از ریشهى قدرت.
قارَن/ كارَن (b پارسی) جنگجو، از ریشهى پهلوى كارین (مربوط به جنگ، جنگى) [نام خاندانى بزرگ در عصر اشكانى].
قارون (b عربى) كبك، شترمرغ، در تورات به صورت قورَح ثبت شده [از ثروتمندان عصر موسى].
قاسم (b عربى) قسم خورنده، تقسیم كننده، از ریشهى قسم.
قاصد (b عربى) پیك، سفیر، از ریشهى قصد.
قاكارِع (b Qakare مصری باستان) روح رع تواناست، از ریشهى مصری باستان قا (نیرومند) و كا (روح) و رع [از فراعنهى دودمان هفتم].
قانع (b عربى) قناعت كننده.
قُباد (b پارسی) شاهِ محبوب، از ریشهى اوستایى كَوا (كى، شاه) و واتَه (محبوب) [نخستین پادشاه كیانى].
قتادة (b عربى) نوعى درخت خاردار.
قَتْلغخان (b تركى) شاهِ خجسته، از ریشهى تركى قتلغ (مبارك، خجسته) و خان (ارباب، شاه) [حاكم كرمان از دودمان قراختاییان].
قحطان (b عربى) بسیار ضربه زننده، از ریشهى قحط (ضربه زدن) [جد اعراب یمن].
قدوس (b عربى) پاكیزه، مقدس، صفت از ریشهى عربى قدس (ارجمند و مقدس) [از القاب خداوند].
قَراقویونلو (b تركى) صاحب گوسفندان سیاه، از ریشهى تركى قرا (سیاه)، قویون (گوسفند) و لو (پسوند مالكیت) [نام قبیلهاى ترك كه از 780تا 874ه’.ق بر شمال غربى ایران حكومت مىكردند].
قَراگوزلو (b تركى) چشم سیاه، از ریشهى تركى قرا (سیاه)، گوز (چشم) و لو (پسوند مالكیت).
قَرامان (b تركى) برترِ سیاه، از ریشهى تركى قرا (سیاه) و مان (والا، برتر) [قرامان بن نوره، موسس دودمان قرامانیان در آسیاى صغیر 654-868ه’.ق].
قَرتَكین (b تركى) دلاور سیاه، از ریشهى تركى قرا (سیاه) و تكین (شاهزاده، دلاور) [از امیران سامانى].
قَرقیز (b تركى) سرخرو.
قریش (b عربی) کوسهی کوچک، از کلمهی آرامی کرشا כרשא یا محل جمع شدن از ریشهی سریانی srq (قرَش) [قبیلهی حضرت محمد]
قزل ارسلان (b تركى) شیر سرخ، از ریشهى تركى قزل (سرخ) و ارسلان (شیر) [نام دو تن از اتابكان آذربایجان].
قشقایى (b تركى) اسبى كه بر پیشانىاش لكهاى رنگى دارد، یا آلتى آهنین شبیه زره كه بر پیشانى اسب مىبندند، از ریشهى جغتایى قاشقه به همین معنا [از ایلهاى ترك].
قُصَّى (b عربى) دوراندیش، به هدف رسیده، اسم تصغیرِ قصا.
قُطام (r b عربی) نوعى مرغ شكارى.
قَع (b Qa’a مصری باستان) دستانش برافراشتهاند، از ریشهى مصری باستان [آخرین فرعون دودمان نخست].
قُلى (b تركى) بنده، برده.
قِلیچ (b تركى) شمشیر.
قُیتَبة (b عربى) زودرنج و بداخلاق.
قیس (b عربى) كسى كه با خودنمایى راه مىرود، برازنده.
قینان (b Qinan عبرى) مالك، از ریشهى سامى [پسر شیث].
قَیوم (b عربى) پایدار، خودبنیاد، صفت از ریشهى عربى قیم (بر پا داشتن) [از القاب خداوند].
ادامه مطلب: حرف ( ک )
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب