پنجشنبه , آذر 22 1403

حرف ( و )

و

وِئى (b Wei چینى) بزرگ، قوى.

واپ واوِت )Wapvawetگشاینده‌‌ى راه [راهنماى قایق مردگان].

واپاشا (b Wapasha سرخپوستى) برگ سرخ، از ریشه‌‌ى داكوتا [چند تن از روساى قبیله‌‌ى سو].

واثق (b عربى) اعتماد كننده، اسم فاعل از ریشه‌‌ى وثق.

واجْخِپِرِّع (b Wadjkheperre مصری باستان) ظهور رع شكوفاست، از ریشه‌‌ى مصری باستان واج (شكفتن)، خِپِر (هستى یافتن) و رع [لقب كاموسِه، آخرین فرعون از دودمان هفدهم].

واجد (b عربى) دارنده، توانگر، اسم فاعل از ریشه‌‌ى وجد.

واجْكارِع (b Wadjkare مصری باستان) روح رع كامیاب است، از ریشه‌‌ى مصری باستان واج (كامیابى) و كا (روح) و رع [اولین فرعون دودمان هفتم].

واحانخ (b Wahankh مصری باستان) داراى زندگى قدرتمند، از ریشه‌‌ى مصری باستان واح (نیرومند) و آنخ (حیات) [از فراعنه‌‌ى دودمان یازدهم، لقب مشهورترش اینتِفِ دوم است].

واحد (b عربى) یكتا، اسم فاعل از ریشه‌‌ى وحد (یك) [از القاب خداوند].

واحیبْرِع (b Wahibre مصری باستان) قلب رع پاینده است، از ریشه‌‌ى مصری باستان واح (پاینده)، ایب (قلب) و رع [لقب پسامتیك نخست، و چهارمین فرعونِ دودمان بیست و هفتم].

وارتوهى (r Vartouhi ارمنی) بانوى گل سرخ.

وارث (b عربى) ارث برنده، اسم فاعل از ریشه‌‌ى ورث (به ارث بردن).

وارِن (b Warren گُل- فرانسه‌‌ى كهن) محلِ بازى.

وارِن (b Warren آلمانى) چهار دیوارى.

وارونا (b هندی) استوار دارنده‌، محکم کننده، از ریشه‌ی هند و ایرانی وَر- به معنای گره زدن و بستن [در وداها वरुण ایزدِ گنبد آسمان و حامی نظم و قانون آسمانی است]

واسع (b عربى) در بر گیرنده، اسم فاعل از ریشه‌‌ى وسع (گستردن) [از القاب خداوند].

واسكو/ ولاسكوئِز (b Velasquez/Vasco اسپانیایی) كلاغ، از ریشه‌‌ى اسپانیایی.

واصل (b عربى) رسیده، متصل شده، اسم فاعل از ریشه‌‌ى وصل.

واعظ (b عربى) موعظه كننده، اسم فاعل از ریشه‌‌ى وعظ.

واقد (b عربى) فروزنده‌‌ى آتش، اسم فاعل از ریشه‌‌ى وقد.

والت/ والتر (b Walt/ Wahlter آلمانى) قانون مردم،

والتِر (b Walter آلمانى) قانون مردم، از ریشه‌‌ى آلمانى wal (قانون) و ter/der (مردم).

والِنتیانوس/ والِنس (Valentianus/ Valence b لاتین) قدرتمند، سالم، از ریشه‌‌ى لاتین valent (توانایى) [امپراتور روم كه به ایران حمله كرد و از پاپور ساسانى شكست خورد].

والْكیرا (r Valkyra آلمانى) برگزیننده‌‌ى كشته شدگان، از ریشه‌‌ى نوردیک باستان valr (مقتول) و kyrja (برگزیننده) [ایزدبانویى كه پهلوانان كشته شده در میدان نبرد را به بهشت ژرمن‌‌ها (والهالا) راهنمایى مى‌‌كند].

والِنسیا (r Valencia اسپانیایی) قدرت، از ریشه‌‌ى لاتین valent (قدرت).

والى (b عربى) حاكم، جانشینِ شاه، اسم فاعل از ریشه‌‌ى ولى.

واهان (b Vahan ارمنی) پسر.

واهاراگن(b Vaharagen ارمنی) همان بهرام پارسی است.

واهب (b عربى) بخشنده، اسم فاعل از ریشه‌‌ى وهب (موهبت).

واین (b Wayne آنگلوساكسون) ارابه‌‌ساز.

وایو (b پارسی) باد [ایزد باد و توفان در ایران باستان]

وجیه (b عربى) خوشرو، زیبارو، صفت از ریشه‌‌ى وجه.

وحید (b عربى) یكتاپرست، یگانه، صفت از ریشه‌‌ى وحد (وحدت).

وَخش‌اَرتَه (b پارسی) آورنده‌ی پارسایی، در پارسی باستان از دو بخشِ وَخشو (آورنده) و ارتَه (پارسایی) تشکیل یافته [برادر داریوش سوم هخامنشی که با اسکندر جنگید و شاه افغانستان کنونی شد]

ودود (b عربى) دوستدار، صفت از ریشه‌‌ى ودد (دوست داشتن).

ورتره (b هندی) مسدود کننده، از ریشه‌ی پیشاهندواروپایی *wel یعنی بستن و گره زدن [دیوی که در وداها هماورد اصلی ایندره است و به دست او کشته می‌شود]

وَرَد سین (b اكدى) بنده‌‌ى سین، از ریشه‌‌ى اكدى ورد (بنده) و سین (خداى ماه) [شاه ایلامىِ لارسا، برادر ریم‌‌سین].

وَردْهَمَنَه (b Vardhamana هندی) بُرزمند و افزاینده، در شکل سانسکریت‌اش वर्धमान با برز و ورز ایرانی هم‌ریشه است [نام اصلی مهاویره، بنیانگذار آیین جَین در قرن ششم پ.م]

وِرسین‌‌گِتوریكس (b Vercingetorix سلت) برترین شاهِ جنگجو، تركیبى از ریشه‌‌ى سلتىِ ver (برتر)، و cingeta (جنگجو) و rix (شاه) [شورشىِ مشهور گل كه با سزار جنگید و او را شكست داد].

وِرنا (r Verna اسلاو) ایمان.

وِسلى (b Wesly آنگلوساكسون) چمنزار غربى، از ریشه‌‌ى انگلیسى باستان wes (غرب) و ley (دشت).

وِسنا (r Vesna اسلاو) بهار، از ریشه‌‌ى كرواسى.

وقّاص (b عربى) شكننده، گردن شكن، اسم فاعل از ریشه‌‌ى وقص.

وُلكان (b Vulcan لاتین) آتشفشان، از ریشه‌‌ى لاتین fulgere (جرقه زدن، شعله كشیدن) [خداى آهنگرى].

ولى (b عربى) صاحب امر، اسم فاعل از ریشه‌‌ى عربى ولى (فرمان راندن) [از القاب خداوند].

ولید (b عربى) نوزاد، كودك، اسم از ریشه‌‌ى ولد.

وِن (r Wen چینى) فرهیخته.

وِنچِسْلاس (b Wenceslas اسلاو) افتخارِ بیشتر، از ریشه‌‌ى اسلاو wenc (بیشتر) و eslas (افتخار) [دوك بوهم در قرن دهم .م، قدیس نگهبان ملت چك].

وَنداد/ بُنداد (b پارسی) بنیاد، ریشه و اصل، از ریشه‌‌ى پهلوىِ وینْدات (بنیاد)

وو (r b )Wu چینى) جادوگر، گروهانِ ارتش.

ووسْگى (r Vosgi ارمنی) طلا.

وولوس (b Volos اسلاو) گاو، از ریشه‌‌ى روسى [خداى رمه‌‌ها].

وهّاب (b عربى) روزى دهنده، صفت از ریشه‌‌ى وهب (روزى دادن) [از القاب خداوند].

وهب (b عربى) بخشش بلاعوض.

وهرز (b پارسی) دولتمند، ثروتمند و بخشنده، تغییر یافته‌ی وِهریز یا وِهریچ در زبان پهلوی [سرداری که در دوران انوشیروان یمن را فتح کرد]

وهیزداتَه (b پارسی) بخششِ بهتر، آنچه که بهتر بود داده شده، از ریشه‌ی پارسی باستان وهیز (بهتر) و داتَه (بخشش) [سردار پارسی رقیب داریوش بزرگ]

ویجِى (b Vijay هندى) پیروزى، از ریشه‌‌ى سانسكریت.

ویرجینیا (r Virginia لاتین) باكره، دوشیزه، از ریشه‌‌ى لاتین virgo (دوشیزه، باكره).

ویرژیل (b Virgil لاتین) عصا [ادیب و شاعر بزرگ رومى].

ویرگو (r Vtigo لاتین) باكره، دوشیزه، از ریشه‌‌ى لاتین vierge (خوشه) [ایزدبانوى دوشیزگان، دختر زئوس].

وِیسه (b پارسی) از ریشه‌‌ى اوستایى وَئِسَكَه كه در پهلوى به وَسك تبدیل شده [نام پدر پیران تورانى].

ویشپا (b هندی) زهراب، سم، نامش در سانسکریت از دو بخشِ ویش (زهر) و آپّه (آب) ساخته شده [دیوی که به دست ایندره کشته می‌شود]

ویشْنو (b Vishnu هندى) فراگیر، از ریشه‌‌ى سانسكریت [خداى نگهدارنده و محافظ، یكى از سه خداى بزرگ هندوان].

ویكانینیش (b Wickaninnish سرخپوستى) هیچكس در زورق جلویش نیست، از ریشه‌‌ى كلایوكوت [رهبر قبیله‌‌ى كلایوكوت در قرن هژدهم].

ویلْفرد (b Wilfred آلمانى) آرزوى صلح، از ریشه‌‌ى آلمانى باستان wil (آرزو، اراده) و frey(صلح).

ویلیام (b William آلمانى) آرزوى كلاهخود، از ریشه‌‌ى آلمانى باستان wil (آرزو، اراده) و liam (كلاهخود).

وینستون (b Winston آنگلوساكسون) سنگِ شادى، از ریشه‌‌ى انگلیسى باستان win (پیروزى، شادى) و ston (سنگ).

وینونا (r Winona سرخپوستى) نخست‌‌زاده، اولین فرزند، از ریشه‌‌ى داكوتا [شاهزاده‌‌اى اساطیرى].

ویویان (b Vivian لاتین) زنده، از ریشه‌‌ى لاتین vivere (زنده بودن).

 

 

ادامه مطلب: حرف ( ه )

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب