پیوست دوم: سخنرانی احمد شاملو به هنگام دریافت جایزه ی فروغ (۱۳۵۱)
اگر این جایزه برای خاطر آن به من داده شده است که با من تعارف کرده باشند، مسئله مسئله دیگری است. من هم تعارفات و احترامات خود را متقابلا” به هیئت داوران جایزه فروغ فرخزاد که مرا شایسته دریافت آن شناخته اند تقدیم می کنم و تمام.
اما اگر انگیزه ی این لطف، حرف ها و سخن هایی بوده است که در شعر و نوشته من مطرح می شود، پس اهدای این جایزه به من به مثابه تایید نقطه نظر های من است و جای آن است که به عنوان تشکر از داوران و بانی این جایزه در این فرصت به نقطه نظر های خود نگاهی بکنم. چرا که اهداء این جایزه در سال گذشته به زنده یاد آل احمد و امسال به من، این اجازه ی ضمنی را می دهد که نقطه نظر های مشترک آل احمد بزرگوار و من بی مقدار به مثابه خط مشی این جایزه و هیدت داوران آن مورد عنایت قرار گیرد.
آل احمد آزادی را فضیلت انسان می شمرد، و من نیز :
هرگز از مرگ نهراسیده ام
اگرچه دستانش از ابتدال شکننده تر بود
هراس من
باری
همه از مردن در سرزمینی است
که مزد گورکن
از آزادی آدمی
افزوون تر باشد.
جستن
یافتن
و آن گاه
به اختیار
برگزیدن
و از خویشتن خویش
باروئی پی افکندن
اگر مرگ را از این همه ارزش افزون تر باشد
حاشا حاشا
که هرگز ار مرگ
هراسیده باشم!
زنده یاد آل احمد، برای هنر به رسالتی انسانی معتقد بود، و من نیز. به اعتقاد آن نویسنده ی بزرگ و این شاعر ناچیز، هنرمند والاجاه جنت مکانی نیست به دور از دسترس مردم، بی نیاز از مردم و متنفر از مردم، که عندالاقتضا حق داشته باشد مردم را دست بیاندارد، ریشخندشان کند و هر چه دل تنگش می خواهد، فارغ از هر گونه بازخواستی بگوید.
امروز شعر حربه خلق است
زیرا که شاعران
خود شاخه ای ز جنگل خلقتند
نه یاسمین و سنبل گلخانه ی فلان…
بیگانه نیست شاعر امروز
با درد های مشترک خلق
او با دهان مردم لبخند می زند
درد و امید مردم را
با استخوان خویش
پیوند می زند.
در این دنیای واویلایی که از هر سوی کره خاک فریاد و فغان و ناله درد به آسمان بلند است، اما در برابر آثار هنری هر چه بی هدف تر و بی معنی تر باشد قیمت های افسانه ای تری پرداخت می شود، در زمانی که می بینیم میلیون ها تومان صرف آن می شود که آثار منحط و توهین آمیزی همچون تئاتر بی ریشه و فاقد اصالت محتوای فلان شارلاتان غربی به عنوان یک نمونه ی هنر اصیل به مردم ارائه شود، اهدای صمیمانه جایزه ای به یک شاعر ناچیز تنها به دلیل آن که برای هنر به رسالتی انسانی معتقد است، امری است که در برابر آن سر تعظیم فرود می آورم و دریافت چنین جایزه ای را اسباب افتخار و سربلندی خود می شناسم. »
ادامه مطلب: پیوست سوم: سخنرانی اینترلیت
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب