پنجشنبه , آذر 22 1403

پی‌‌نوشت

پی‌‌نوشت

رویکرد سیستم‌‌های پیچیده در تاریخ علم جریانی بسیار جوان است که تنها چند دهه از عمرش می‌‌گذرد. نگرش سیستمی که نیا و زاینده‌‌ی این رویکرد است نیز به همین اندازه نوپاست و تازه به هشتمین دهه‌‌ی عمر خود وارد شده است. گذار از نگرش عمومی سیستمی به رویکرد پیچیدگی رخدادی مهم در تاریخ علم است که پیکربندی دانایی در روزگار ما را دگرگون ساخته است. روشهای سنتی فهم پدیدارها و پیکربندی‌‌شان در قالب نظریه‌‌های علمی، به کلی طی دهه‌‌های گذشته دگرگون شده و بخش عمده‌‌ی این تحول مدیون شکل‌‌گیری رویکرد سیستمهای پیچیده بوده است. دیگر حصر مفاهیم در قالب زیرشاخه‌‌های جدا افتاده‌‌ای از دانایی که مدام تخصصی‌‌تر می‌‌شوند، اعتبار و جذابیتی ندارد. تولید دانشی بسیار جزئی که پیوندی با دانشهای همسایه برقرار نکند، امروز بیشتر نوعی اختلال و کوته‌‌بینی علمی قلمداد می‌‌شود. در حالی که در قرن نوزدهم و بخش عمده‌‌ی قرن بیستم این شیوه‌‌ی اصلی پژوهش علمی بوده است.

نظریه‌‌ی سیستمی لومان یکی از ارکان مهم گذاری است که زایش رویکرد پیچیدگی را از دل سرمشق سیستمی ممکن ساخت. در مقیاسی کلان‌‌تر، این یکی از نظریه‌‌های مهمی است که عبور از روش‌‌شناسی سنتی علم و تنگ‌‌نظری‌‌های مرسوم آن را رقم زده و پیکره‌‌ای میان‌‌رشته‌‌ای، پویا، و فراگیر را برای دانش امروزین‌‌مان فراهم آورده است. رویکرد سیستمی در ایران هنوز درست شناخته نشده و این تا حدودی به فرسایش دانشگاه‌‌های ما زیر فشار سیاسی باز می‌‌گردد، و تهی شدن فضای کشور از طبقه‌‌ای فرهیخته و متخصص، که پیامد انتخاب طبیعی معکوس دهه‌‌های گذشته بوده که حدود نیم قرن است نوعی انتخاب ابله ضدداروینی را جایگزین انتخاب اصلح داروینی کرده است.

هرچند رویکرد سیستمهای پیچیده هنوز در کشورمان درست پا نگرفته و منابع اصلی‌‌اش به زبان پارسی برگردانده نشده‌‌اند، اما توجه و اقبالی چشمگیر در این زمینه نمایان است و این را می‌‌توان از شمار بالای متخصصان و پژوهندگان ایرانی‌‌ای دریافت که در کارهای علمی خود از روش سیستمی استفاده می‌‌کنند. این اقبال امیدوار کننده است و نوید می‌‌دهد که شاید در غیاب نهادهای رسمی علمی و آموزشی، جنبشی از پایین به بالا بتواند شکاف شناختی یاد شده را پر کند و بر سرگردانی و کم‌‌سوادی مزمن کنونی غلبه کند.

رویکرد سیستمی در سرشت خود میان‌‌رشته‌‌ای است و به همین خاطر مسلط شدن بر آن دشوار است و به تخصص یافتن در چند رشته‌‌ی دانشگاهی نیازمند است. انجام پژوهشهای پردامنه در این زمینه هم ماهیتی چندشاخه‌‌ای دارد و اغلب به صورت گروهی انجام می‌‌شود، و اینها همه در فضای علمی تمدن‌‌مان به تدریج در حال پا گرفتن هستند. در این چشم‌‌اندازِ معاصر از جغرافیای دانایی، رویکرد سیستمی لومان یکی از زیربناهای مهم و بسیار تاثیرگذار است که نه تنها در زبان پارسی، که به انگلیسی هم درست انتقال نیافته و به تازگی طی دهه‌‌ی گذشته از فضای دانشگاهی آلمانی‌‌زبان خروج کرده است.

کتابی که در دست دارید، با قصد معرفی چارچوب نظری لومان نوشته شده، و باید همچون مروری فشرده و کلان بر کلیت دستگاه نظری‌‌اش نگریسته شود. لومان در حوزه‌‌هایی بسیار متنوع آثاری بسیار عمیق و بانفوذ پدید آورده که شایسته‌‌ی ترجمه و انتقال به زبان پارسی هستند. این نوشتار شاید بتواند همچون مقدمه‌‌ای برای چنین کاری در نظر گرفته شود، و نه بیش. اما شاید مقدمه‌‌ای دقیق و هموار و منسجم، که صورت‌‌بندی مفاهیم نظری لومان در زبان پارسی را ممکن سازد و ضرورت‌‌اش را نشان دهد.

 

 

 

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب