گفتار سوم: اکدی‌‌ها

گفتار سوم: اکدی‌‌ها

اکدی‌‌ها نخستین گروه از شاخه‌‌ی نژاد سامی هستند که از ظلمت اعصار باستانی به روشنای متون تاریخی وارد می‌‌شوند. جمعیتهای سامی از دیرباز در شبه جزیره‌‌ی عربستان و دشت‌‌های آسورستان می‌‌زیستند و با مردم مستقر در مصر و شمال آفریقا پیوندهایی نزدیک داشتند. این مردم تا میانه‌‌ی هزاره‌‌ی سوم پ.م جمعیتی نیمه‌‌مستقر ‌‌و هنوز غیرشهری محسوب می‌‌شدند. سامی‌‌ها ادامه‌‌ی یک موج جمعیتی آفروآسیایی هستند که در حدود ده هزار سال پیش از آفریقای مرکزی به حبشه و در حدود ۷۵۰۰ سال پیش از آنجا به دره‌‌ی نیل کوچیدند و به تدریج طی دو هزاره‌‌ی بعد از آنجا به عربستان و آسورستان نقل مکان کردند. در حدود ۳۰۰۰ پ.م این جمعیت سامی از مصری‌‌ها که خویشاوند قدیمی‌‌شان بودند تمایز یافته بود و به دو شاخه‌‌ی شمالی و جنوبی تقسیم شده بود. مرکز شاخه‌‌ی شمالی در آسورستان قرار داشت و از مهاجرت بومیان دره‌‌ی نیل از راه صحرای سینا شکل گرفته بود. گرانیگاه سامی‌‌های جنوبی یمن و بخشهای جنوبی عربستان بود و اینها احتمالا از راه تنگه‌‌ی باب‌‌المندب به شبه‌‌جزیره وارد شده بودند. جمعیت سامی شمالی و جنوبی هم البته با هم آمیختگی داشتند.

سامی‌‌هایی که در عربستان و حواشی شبه‌‌جزیره مستقر بودند همزمان با شکل‌‌گیری شهرنشینی در میانرودان به این منطقه وارد شدند و از میانه‌‌ی هزاره‌‌ی سوم پ.م نشانه‌‌های حضورشان را در اسناد سومری می‌‌بینیم. از نامها و اشاره‌‌های متنی بر می‌‌آید که این مردم از حدود سال ۲۶۰۰ پ.م در منطقه حضوری گسترده داشته و قدرت سیاسی را هم در مناطقی در دست داشته‌‌اند. با این همه باید به این نکته توجه داشت که برچسب «سامی» را امروز ما به ایشان اطلاق می‌‌کنیم و در دوران باستان خود این مردم خویشتن را بر اساس موجهای مهاجرتشان به میانرودان شناسایی می‌‌کرده‌‌اند و بومیان سومری هم آنان را به همین ترتیب می‌‌شناخته‌‌اند. به این ترتیب در ثلث آخر هزاره‌‌ی سوم پ.م حضور نیرومند اکدی‌‌ها را داریم که از شمال وارد میانرودان شده و در زمان شروکین اکدی (حدود ۲۳۳۰ پ.م) اولین پادشاهی متمرکز ایران زمین را پدید می‌‌آورند. پس از آن در حدود سال ۲۰۰۰ پ.م موج دومی از این مردم به منطقه وارد شدند که با نام سامی‌‌های غربی یا آموری‌‌ها شهرت دارند. نخستین نشانه‌‌ها از حضور آموری‌‌ها به دوران سلسله‌‌ی اکد (حدود ۲۳۰۰ پ.م) مربوط می‌‌شود اما این ارجاعها اندک و کم‌‌بسامد است. در دوران سلسله‌‌ی اور سوم که تنها دولت سومری متمرکز میانرودان است و یک قرن می‌‌پاید، ارجاعها به این مردم افزون می‌‌شود و این از حدود سال ۲۱۰۰ پ.م آغاز می‌‌شود. کانون مرکزی متنهایی که از این دوران باقی مانده و حضور سامی‌‌ها در منطقه‌‌ را نشان می‌‌دهد به شهر اِبلا در آسورستان مربوط می‌‌شود. پس از آن الواح موسوم شاکاناکو را داریم که ردپای سامی‌‌ها در آن نمایان است. اما حضور آموری‌‌ها در قرن هجدهم پ.م با الواح یافت شده در شهر ماری تثبیت می‌‌شود و این دورانی است که شاهی به نام یحدون لیم بر این منطقه حکومت می‌‌کند.

نمونه‌‌ی سیمای اکدی، ۲۴۰۰-۲۲۰۰ پ.م

شواهد فراوانی در دست است که نشان می‌‌دهد از همان ابتدای هزاره‌‌ی سوم پ.م سامی‌‌ها در نیمه‌‌ی شمالی میانرودان حضوری گسترده و زورآور داشته‌‌اند. هرچند خط را سومری‌‌ها در جنوب ابداع کردند، اما نخستین دولت فراگیر در میانرودان در قرن بیست و چهارم پ.م به دست اکدی‌‌ها ساخته شد و نشانه‌‌هایی در دست است که نشان می‌‌دهد دو قرن پیش از این تاریخ زبان اکدی با بهره‌‌گیری از قالب خط میخی سومری نویسا بوده است. در واقع گذار از خط سومری به زبان نویسای اکدی را پیش از هرجا در شهرهایی مثل اِبلا و ماری می‌‌بینیم که در میانه‌‌ی هزاره‌‌ی سوم پ.م در آسورستان سنت نوشتاری شکوفایی به زبان سومری داشته‌‌اند و همان را به زبان بومی‌‌شان که سامی بوده تعمیم داده‌‌اند. آمیختگی میان سامی‌‌ها و سومری‌‌ها ولی چشمگیر بوده است. در اسناد ابلا از «کاتبانی که از کیش آمده‌‌اند» یاد شده و این نوشته شدن این حجم چشمگیر از متون سومری در ابلا را توضیح می‌‌دهد. اما در کنار این شاهد، نام و نشان کاتبانی که در شهرهای سومری شوروپاک و ابوصلابیح به زبان سومری متن می‌‌نوشته‌‌اند را داریم و غریب آن که بیشتر اینان نامهایی سامی دارند و نه سومری.[1]

در دوران بابلی کهن که نیمه‌‌ی نخست هزاره‌‌ی دوم پ.م را در بر می‌‌گیرد، زبان سراسر میانرودان سامی بوده و مردم با گویشهایی متفاوت از زبان اکدی در آن سخن می‌‌گفتند. در این دوران پدیده‌‌ی جالب توجه «مدرسه‌‌سازی» را می‌‌بینیم و آن چنین است که بایگانی‌‌های متمرکز و کتابخانه‌‌های معبدها از بین می‌‌رود و به جای آن شمار زیادی از الواح را داریم که از خانه‌‌های شخصی کشف شده است. این خانه‌‌ها احتمالا مدرسه‌‌های محلی بوده و «اِدوبا» نامیده می‌‌شده که یعنی «خانه‌‌ی توزیع لوح».[2] این خانه‌‌ها البته به کاهنان تعلق داشته و در نزدیکی معبدها ساخته می‌‌شده‌‌اند.[3]

دولت پادشاهی اکد که نخستین دولت متمرکز ایران زمین بود و ارتقایی در سطح پیچیدگی سیاسی را نمایان می‌‌ساخت، ناپایدار و شکننده از آب در آمد و طی یک قرن رو به فروپاشی رفت. پژوهشهای جدید نشان می‌‌دهد یکی از دلایلی که ظهور و سقوط دولت اکد را ممکن ساخت، جریانهای بوم‌‌شناختی بوده است. نوسانهای پردامنه در میزان بارش و گرما و سرمای هوا یکی از عواملی بود که حرکت کردن قبیله‌‌های اکدی به سمت جنوب میانرودان را رقم زد[4] و در نهایت تداوم این بحران بوم‌‌شناختی و خشکسالی پردامنه سببی بود که باعث فروپاشی این دولت شد.[5]

 

 

  1. Rubio, 2016: 238-239.
  2. Volk, 2000: 2-5.
  3. Rubio, 2016: 234.
  4. Weiss et al., 1993: 995–1004.
  5. Cullen et. al., 2000: 379-382.

 

 

ادامه مطلب: گفتار چهارم: آموری‌‌ها، کنعانی‌‌ها، عبرانی‌‌ها

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب