گفتار نهم: لولوبی‌‌ها

گفتار نهم: لولوبی‌‌ها

لولوبی‌‌ها قومی نیرومند و جنگاور بودند که از ابتدای هزاره‌‌ی سوم پ.م در کوهپایه‌‌های زاگرس مستقر شده بودند و مرکز سیاسی‌‌شان کرمانشاه امروزین بوده است. دامنه‌‌ی حضور لولوبی‌‌ها تا دشت شهرزور در کردستان ادامه می‌‌یافته و بخشهایی از شمال میانرودان را نیز در اختیار داشته‌‌اند. نام سرزمین‌‌شان در منابع گوناگون به صورت لولوبوم ثبت شده و حدس زده‌‌اند که کانون مرکزی‌‌اش به شهر حلبچه در کردستان عراق امروز مربوط باشد. هرچند کتیبه‌‌ها و اسناد تاریخی لولوبی‌‌ها در سرپل ذهاب تمرکز دارد و بنابراین منطقه‌‌ی کرمانشاه و لرستان را باید مرکز اصلی سیاسی‌‌شان دانست.

لولوبی‌‌ها از ابتدای تاریخ سومر در متون میانرودانی حضور داشته‌‌اند و روایت «لوگال‌‌باندا و پرنده‌‌ی آنزو» که در حدود ۲۶۰۰ پ.م در سومر تدوین شده و داستان اَنمَرکار بنیانگذار شهر اوروک را بازگو می‌‌کند، در متن به «کوهستان لولوبی‌‌ها» اشاره کرده و می‌‌گوید که این کوه بر سر راه اَرَت (شهداد یا جیرفت) قرار داشته است. این کوهستان در داستان نقشی کلیدی ایفا می‌‌کند و پرنده‌‌ی غول‌‌پیکر آنزو که هماورد اصلی انمرکار است در آنجا آشیان ساخته است. در میانه‌‌ی هزاره‌‌ی سوم پ.م در کتیبه‌‌های ابوسلابیخ هم به سرزمین لولوبونا اشاره شده و در کتیبه‌‌ای اکدی از گاسور اسم پایتخت این مردم را می‌‌خوانیم که لولوبان نام داشته و آن را با حلبچه‌‌ی امروزین یکی می‌‌دانند.[1] احتمالا هسته‌‌ی مرکزی این جمعیت در دره‌‌ی شهرزور در کردستان عراق امروز قرار داشته است. در هزاره‌‌ی دوم پ.م هم این نام را در صورت کوتاه شده‌‌اش به شکل لولو و لولیم در متون میانرودانی می‌‌بینیم.[2]

درباره‌‌ی پیوندهای قومی این مردم با بقیه‌‌ی جمعیتهای منطقه اطلاعات چندانی در دست نداریم. چون زبان لولوبی نانویسا بوده و شاهان لولوبی به خط و زبان اکدی متون خود را می‌‌نوشته‌‌اند. به همین خاطر جایگیری این زبان در خانواده‌‌های زبانی شناخته شده مبهم مانده است. با این همه چنین می‌‌نماید که زبان لولوبی به همراه زبان هوری و سومری و ایلامی و گوتی بخشی از موزائیک بسیار کهنی باشند که پیش از ورود عناصر سامی و آریایی بستر زبانی بومی ایران غربی را تشکیل می‌‌داده است. تنها کلمه‌‌ی شناخته شده از زبان لولوبی عبارت است از «کیوروم» که به معنای خدا بوده و با «ایلو» در اکدی مترادف بوده است. با این همه از روی پسوندها و اسمهای خاص‌‌شان حدس زده‌‌اند که احتمالا زبان‌‌شان با ایلامی پیوندهایی داشته باشد.[3] در هزاره‌‌ی دوم و اول پ.م این مردم با آریایی‌‌ها ترکیب شدند و از چهارده نام شخصی‌‌ای که از این مردم باقی مانده سه تایش آریایی است.[4] همچنین دو تا از این نامها کاسی هستند یا به شکلی کاسی شده دگردیسی یافته‌‌اند. نامهای اکدی و سامی هم در میان ایشان با بسامد مشابهی وجود داشته، و با این همه بخش عمده‌‌ی نامها (۱۹ مورد) به هیچ زبان شناخته شده‌‌ای مربوط نمی‌‌شوند و معلوم است که زبان و هویت قومی لولوبی‌‌ها مستقل و جدا از بقیه بوده است.[5]

در دورانهای بعدی هم لولوبی‌‌ها یک نیروی نظامی مهم در شمال میانرودان قلمداد می‌‌شدند. شروکین اکدی از پیروزی‌‌اش بر لولوبی‌‌ها و گوتی‌‌ها طی چهار سال جنگ سخن گفته و آشکار است که این دو همسایه و احتمالا متحد هم بوده‌‌اند. نوه‌‌اش نَرام‌‌سین بار دیگر با ایشان می‌‌جنگد و بر شاه و شاهزاده‌‌ی لولوبی غلبه می‌‌کند که ساتونی و سیدور نامیده می‌‌شدند. این پیروزی به قدری برای او مهم بوده که یادمان سنگی مشهور نرام‌‌سین برای بزرگداشت آن ساخته شده و شرح نبردهایش با لولوبی‌‌هاست. جانشینانش هم به همین ترتیب با این مردم درگیر بودند. چنان که شولگی نُه بار با ایشان جنگید و در نهایت آشتی‌‌ای میان سومری‌‌های جنوبی و لولوبی‌‌ها برقرار شد، طوری که در دوران اَمَرسین که سومین شاه دودمان سوم اور بود، لولوبی‌‌ها در سال هشتم پادشاهی امرسین (۲۰۳۹ پ.م) یک رسته‌‌ی جنگاور در ارتش سومر داشتند و متحدشان محسوب می‌‌شدند. خاستگاه این لولوبی‌‌ها جایی بین سرزمینهای هامازی و آگاز بوده که در رشته‌‌ کوه زاگرس قرار دارد. این در دوران سلسله‌‌ی اور سوم در اواخر هزاره‌‌ی سوم پ.م در اسناد سومری شهرهای لاگاش[6] و اور[7] هم از کسانی از قوم لولوبی یاد شده که گاه نام سومری داشته‌‌اند. از این اسناد بر می‌‌آید که لولوبی‌‌ها در این هنگام به سومری‌‌ها رمه و گوشت می‌‌فروخته‌‌اند و از آنها غله خریداری می‌‌کرده‌‌اند. بنا به سندی از شهر پوزریش داگان (درحیم امروزین) یکی از رهبران لولوبی به نام ایریب در سال دوم سلطنت شوسین (۲۰۳۶ پ.م) برایش بز و گوسفند هدیه آورد. همچنین در سند دیگری از شخصی به نام داریانام یاد شده که از سران لولوبی‌‌ها بوده است.[8] بعدها از دوران بابلی میانه هم باز به اشاره‌‌هایی به حضور کسانی از قوم لولوبی در شهرهای میانرودان بر می‌‌خوریم.[9]

در همان دورانی که اکدی‌‌ها در میانرودان دست بالا را داشتند، لولوبی‌‌ها چندان نیرومند بودند که بخشهایی از شمال میانرودان را در اختیار گرفتند و قدیمی‌‌ترین نگاره‌‌ی صخره‌‌ای تاریخ را در بزرگداشت پیروزی خود پدید آوردند. این شیوه از کنده‌‌کاری نقشها بر صخره‌‌های لخت طبیعی در میانرودان همتایی ندارد و همان است که به طور مستقیم به کتیبه‌‌ی بیستون و نگاره‌‌های اشکانی و ساسانی بعدی منتهی می‌‌شود. نخستین نمونه‌‌ی مهم از این هنر در حدود سال ۲۳۰۰ پ.م در لرستان و در منطقه‌‌ی سر پل ذهاب برساخته شده و آن نگاره‌‌ای بسیار اثرگذار و مهم است که آنوبانینی شاه لولوبی (لرستان امروز) پس از فتح بخشی از میانرودان از خود به جای نهاده است.[10] اهمیت این نگاره در آن است که بر آن به خط اکدی شرح پیروزی‌‌های آنوبانینی داده شده، و نام او به روشنی قید شده است. این از آن رو مهم است که در متون دوران بابلی کهن می‌‌خوانیم که آن شاه لولوبی که شروکین اکدی با او می‌‌جنگید آنوبانینی نام داشته است. این کتیبه از سویی به اقتدار لولوبی‌‌ها در زمان ظهور دولت اکدی دلالت می‌‌کند و از سوی دیگر دامنه‌‌ی گسترش زبان و خط اکدی به سمت شرق را نشان می‌‌دهد.

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/4/4d/Anubanini_Rock_Relief_1.jpg/1280px-Anubanini_Rock_Relief_1.jpg

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/4/4c/Anubanini_relief_components.jpg/800px-Anubanini_relief_components.jpg

پس از فرو افتادن اکدی‌‌ها به دست گوتی‌‌ها، چنین می‌‌نماید که برای مدتی لولوبی‌‌ها تابع گوتی‌‌ها بوده باشند. اما در زمان حکومت شاهی گوتی به اسم اِریدو پیزیر[11] لولوبی‌‌ها سر به شورش برداشتند و شهر پیشتازشان در این طغیان جایی بوده به اسم سیموروم در شمال میانرودان.[12] این شهر هرچند متحد نزدیک لولوبی‌‌ها بوده، اما مردمش عنصری هوری هم در خود داشته‌‌اند، در زمان اریدو پیریز این کانیشبا شاه سیموروم بود که رهبری شورش را بر عهده داشت و در این هنگام مردم لولوبی پیروان و همدستانش محسوب می‌‌شدند.

گواه دیگری که پیوند نزدیک این شهر و لولوبی‌‌ها را نشان می‌‌دهد آن که ایدین سین شاه سیموروم که در حدود سال ۲۰۰۰ پ.م نقش برجسته‌‌ای از خود در رانیه (در کردستان عراق امروز) به جا گذاشته، دقیقا همان نقش آنوبانینی را تکرار کرده است. ایدین سین بی‌‌شک از نقش آنوبانینی با خبر بوده چون در پای نگاره‌‌ی او در سرپل ذهاب هم نگاره‌‌ی دیگری از خود ترسیم کرده و پسرش زابازونا هم همان جا نگاره‌‌ای از خود به جا گذاشته است. کتیبه‌‌ی مشابهی با خط اکدی را داریم که در نزدیکی دریاچه‌‌ی دربندی‌‌خان (کنار مرز ایران و عراق امروز) بر صخره‌‌های کوه هورشیخان کشف شده و به شاهی به نام تاردونی تعلق دارد که او نیز احتمالا یکی از حاکمان لولوبی بوده است.

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/81/Iddin-Sin%2C_King_of_Simurrum%2C_c._2000_BC_%28detail%29.jpg/220px-Iddin-Sin%2C_King_of_Simurrum%2C_c._2000_BC_%28detail%29.jpgنگاره‌‌ی ایدین سین در رانیه

Satuni نگاره‌‌ی تاردونی در هورشیخان

در سندی به زبان هوری که در بغازکوی و قلمرو هیتی‌‌ها کشف شده، اشاره‌‌ای به شاهی افسانه‌‌ای به نام ایماشکو فرمانده‌‌ی لولوبی‌‌ها هست که همزمان چندین شاه دارند و همه‌‌شان از وی فرمان می‌‌برند. در اسناد آشوری هم اشاره‌‌ی مشابهی می‌‌بینیم و اشاره می‌‌شود که در قلمرو زاموآ (سرزمین لولوبی‌‌ها) چندین شاه همزمان حکومت می‌‌کرده‌‌اند.[13] از این شواهد چنین بر می‌‌آید که لولوبی‌‌ها از قبیله‌‌ها و طایفه‌‌های متفاوتی تشکیل می‌‌شده‌‌اند که هریک رهبر و امیر خود را داشته‌‌اند، و همگی زیر فرمان یک شاه قرار می‌‌گرفته‌‌اند. این الگوی سیاسی شاید شالوده‌‌ی ایده‌‌ی شاهنشاهی باشد که در دوران هخامنشی به ستون فقرات دولت عظیم و فراگیر پارسیان تبدیل شد.

اشاره به لولوبی‌‌ها در تاریخ میانرودان تا نیمه‌‌ی هزاره‌‌ی اول پ.م ادامه می‌‌یابد و این بدان معناست که این قوم برای دو هزار و پانصد سال در سرزمینی همسایه یعنی میانرودان نیرویی مهم و هراس‌‌انگیز جلوه می‌‌کرده‌‌اند. نبوکدنصر اول شاه بابل در حدود ۱۱۲۰ پ.م و تیگلت پیلسر اول شاه آشور در ۱۱۱۳ پ.م از پیروزی‌‌های خود بر لولوبی‌‌ها لاف می‌‌زنند و در این هنگام سرزمین‌‌شان را زاموآ می‌‌نامند.[14] تیگلت پیلسر می‌‌گوید که بیست و پنج تا از تندیسهای خدایان لولوبی را به غنیمت گرفته[15] و به این ترتیب روشن می‌‌شود که معبدهایی پرشمار و آباد در این قلمرو وجود داشته است.

آشور نصیرپال دوم شاه آشور در ۸۸۱ پ.م اشاره کرده که سرداران لولوبی با هم متحد شدند و سر به شورش برداشتند و در منطقه‌‌ی بازیان دیوار بزرگی ساختند تا از حمله‌‌ی آشوری‌‌ها به قلمروشان جلوگیری کنند، اما سپاهیان شاه بر ایشان غلبه کرد و دیوار را نابود کرد. این گزارش از این رو جای توجه دارد که بازیان بر سر راه کرکوک به سلیمانه قرار دارد و این منطقه‌‌ایست در قلب قلمرو آشور. در همین گزارش می‌‌خوانیم که لولوبی‌‌ها در این هنگام نوزده شهر با حصار و بارو داشتند که به دست آشورنصیرپال دوم ویران شد و در میان غنایم به دست آمده از آنجا اسب و فلزات مورد تاکید است.[16] منطقه‌‌ی زاموآ پس از آن نیز همچنان باقی ماند اما انگار به بخشی از دولت آشور تبدیل شده بود، چون اسرحدون شاه آشور در ۶۶۹ پ.م کمی پیش از نابودی این دولت مقتدر از فرماندار زاموآ در کتیبه‌‌ای یاد کرده است. در این دوران دیرآیند نیز همچنان نامهایی از شاهان لولوبی در اسناد اکدی منعکس شده است. مثلا شروکین دوم (میانه‌‌ی قرن هشتم پ.م) از دادا امیر آرزیزو یاد می‌‌کند و اسرحدون در اواخر دوران حکومتش به لارکوتلا امیر زاموآ اشاره می‌‌کند. این اشاره‌‌ها به اسناد اکدی محدود نیست و مثلا آرگیشتی شاه اورارتو (۷۸۶-۷۶۴ پ.م) هم در کتیبه‌‌اش نام «لولو» را آورده و از ارجاعش معلوم است که دشمنانی کوه‌‌نشین را در نظر داشته است.[17]

 

 

  1. Frayne, 1992: 61.
  2. Fincke, 1993: 190-193.
  3. Speiser, 1930 (b): 90; Klengel, 1965: 357.
  4. Zadok, 2002: 92.
  5. Wäfler, 1975: 267.
  6. Edzard, Farber, and Sollberger, 1977: 111.
  7. Steinkeller, 1988: 53.
  8. Frayne, 1992: 61.
  9. Nashef, 1982: 189.
  10. Diakonoff, 1956: 102.
  11. Inscription R2:226-7 of Erridupizir
  12. Hamblin, 2006: 115–116.
  13. Klengel, 1965: 358.
  14. Klengel, 1965: 361.
  15. Klengel, 1965: 362.
  16. Klengel, 1965: 365.
  17. Klengel, 1965: 370.

 

 

ادامه مطلب: گفتار دهم: هیتی‌‌ها

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب