گفتار یازدهم: لوویایی‌‌ها

گفتار یازدهم: لوویایی‌‌ها

لویایی‌‌ها (به اکدی: نووائوم) قومی آریایی و خویشاوند با هیتی‌‌ها بودند که به زبانی متفاوت ولی نزدیک به هیتی سخن می‌‌گفتند و تقریبا همزمان با ایشان در اسناد تاریخی نمایان شدند. وام‌‌واژه‌‌های بازمانده از لویایی‌‌ها در متون کول‌‌تپه نشان می‌‌دهد که در فاصله‌‌ی ۱۹۵۰ تا ۱۷۰۰ پ.م این دو گروه از هم تمایز یافته و دو قوم متفاوت محسوب می‌‌شده‌‌اند. مرکز استقرار لوویایی‌‌ها در مناطق میانی آناتولی و جایی در جنوب رود قزل ایرماغ قرار داشته و از این نظر با هیتی‌‌ها که در شمال این رود مستقر بودند تفاوت داشته است. نام قلمرو لوویایی‌‌ها در اسناد هیتی به صورت سرزمین پوروشاندا ثبت شده و این نام دولتشهر اصلی این مردم بوده است. مکان این شهر هنوز ناشناخته است، اما احتمالا جایی در حوالی قونیه و تپه‌‌ی قراهویوک[1] یا تپه‌‌ی عجم هویوک در نزدیکی آق‌‌سرای امروزین[2] بوده است.

شاهان لوویایی برای دیرزمانی همچون رقیبان و همسایگان نیرومند هیتی‌‌ها در اسناد باستانی بازنموده می‌‌شده‌‌اند. سندی هیتی در کانش شاه پوروشاندا را با لقب شاهنشاه (به اکدی: روبَئوم رَبیئوم) به رسمیت می‌‌شناسد. متنی اکدی به نام «پادشاهِ جنگ» (شَر تَمهاری) هم داریم که در قرن چهاردهم پ.م نوشته شده و داستان لشکرکشی شروکین اکدی به قلمرو پوروشاندا و نبردش با نور-داگان شاه لوویایی را بازگو می‌‌کند. این داستان تخیلی است و بی‌‌شک در دوران شروکین اکدی (۲۳۵۰ پ.م) لوویایی‌‌ها در آناتولی حضور نداشته‌‌اند. اما احتمالا به رخدادی تاریخی اشاره می‌‌کند و خاطره‌‌ایست از جنگی که میان آشوری‌‌ها و اکدی‌‌ها در قرن نوزدهم پ.م درگرفته است. چرا که برای مردم منطقه روایتی هویت‌‌بخش بوده و نسخه‌‌ای اکدی از آن در میان بایگانی العمرنه در مصر نیز کشف شده است.[3] سند مهم دیگری که به این مردم اشاره می‌‌کند در قرن هفدهم پ.م نوشته شده و به دوران زمامداری آنیتا شاه آغازین هیتی‌‌ها مربوط می‌‌شود که بر کانش (نسا) فرمان می‌‌رانده و گویا با رقابت زورمندانه‌‌ی پوروشاندا روبرو بوده است. کتیبه‌‌ی آنیتا که ماجرای لشکرکشی او به قلمرو لوویایی‌‌ها را روایت می‌‌کند، می‌‌گوید وقتی او با لشکریانش به این قلمرو رسید، «مردِ پوروشاندا» با عصا و تاجی از جنس آهن به استقبالش آمد و تسلیم او شد. آنیتا هم با او آشتی کرد اما او را همراه با خود همچون گروگانی به کانش برد و در مقابل «مرد (پوروشاندا) به محض ورود به کاخ در دست راست (آنیتا) می‌‌نشست.»[4] بنابراین از قرن هفدهم پ.م عملا لوویایی‌‌ها تابع هیتی‌‌ها بودند و پوروشاندا بخشی از قلمرو هیتی به حساب می‌‌آمد. قلمرو دیگری که جمعیت چشمگیری از لوویایی‌‌ها را در خود جای می‌‌داد کیلیکیه بود که در منابع هیتی به صورت کیزوواتنا نامش آمده است. جمعیت این منطقه آمیخته‌‌ای از هوری‌‌ها و لوویایی‌‌ها بود و در ابتدای کار تابع دولت هیتی محسوب می‌‌شد. اما در حدود ۱۵۰۰ پ.م حاکم این شهر خود را «شاه بزرگ» نامید و از فرمانبری هیتی‌‌ها سرپیچی کرد. تِلی‌‌پینو شاه هیتی ناگزیر با او کنار آمد و در حدود سال ۱۴۶۰ پ.م قرارداد صلحی با ایشپوتاخشو شاه کیزوواتنا منعقد کرد که در دوران فرزندانش هم دوام آورد. هرچند بعدتر استقلال خود را از دست داد و نخست به میتانی و در اواخر کار بار دیگر به هیتی منضم شد.

دولتهای محلی دیگری مانند آرزاوا و شِخا و ویلوسا هم در آناتولی وجود داشته‌‌اند که برای دیرزمانی در پیکره‌‌ی پادشاهی هیتی ادغام شدند اما پس از فروپاشی این دولت بار دیگر مستقل شدند. این شهرها یکپارچه لوویایی نبودند اما جمعیت بزرگی از این مردم را در خود جای می‌‌دادند و احتمالا زبان رایج‌‌شان لوویایی بوده است. اهمیت‌‌شان در آنجاست که بعدتر برخی از آنها جایگاهی مرکزی و مهم در روایتهای تاریخی پیدا می‌‌کنند. مثلا شِخا بعدتر به پادشاهی لودیه تبدیل می‌‌شود که در نهایت به دست کوروش بزرگ گشوده می‌‌شود، و ویلوسا همان ایلیون یا تروا است که همر داستان ویران شدن‌‌اش در آشوب پایان عصر برنز را بازگو کرده است.

 

 

  1. Kuhrt, 1995: 92.
  2. Bryce, 2005: 25.
  3. Studevent-Hickman and Morgan, 2006: 24–27.
  4. Bryce, 2005: 39.

 

 

ادامه مطلب: گفتار دوازدهم: کاسیها

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب