گفتار شانزدهم: اورارتیها
به احتمال زیاد اورارتیها شاخهای شمالی از هوریها بودهاند که در اطراف دریاچهی وان استقرار یافته و بعدتر در همان جا دولتی مقتدر برای خود تشکیل دادند. چنان که دیاکونوف اشاره کرده، شباهتهای چشمگیری میان زبان هوری و اورارتوی وجود دارد و ظهور اورارتوها دقیقا مقارن با زمانی است که هوریها از صحنهی تاریخ کنار میروند. از این رو احتمالا اینها دو قوم خویشاوند بودهاند که در نواربندی شمالی جنوبیای بر ربع شمال غربی ایران زمین مستقر بودهاند. نخستین اشاره به اورارتوها و اولین ثبتی که از زبان اورارتی داریم هم به قرن نهم پ.م باز میگردد.
این مردم مثل هوریها زبان خود را با خط میخی اکدی مینوشتند و از ایشان متونی باقی مانده که تا حدودی سیمای زبانشان را مشخص میسازد.[1] زبان اورارتی هم مثل هوری انباشتی و ارگاتیو بوده[2] و برخی از پژوهشگران معتقدند در اصل گویشی دیرآیند و شکلی جدیدتر از همان زبان هوری باستانی بوده است.[3]
در عین حال عناصری نمایان از زبانهای هند و ایرانی در اسمهای خاص آن یافت میشود و به تاثیرپذیری از این زبانها گواهی میدهد. مثلا آرگیشتی که نام چند شاه اورارتوست، احتمالا با «آرِگ» (خدای خورشید) در ارمنی و «آرگِستِس» یونانی به معنای درخشان و نورانی پیوند دارد. به ویژه چنین مینماید که شکلی آغازین از زبان ارمنی در اواخر دوران حیات زبان اورارتی وجود داشته و بخشی از ساختار واژگانی اورارتی را وامگیری کرده باشد.[4] زبان اورارتی به این ترتیب بافتی تاریخی و فرهنگی را نشان میدهد که زبانهای خانوادهی هوری در حال دگردیسی و جایگزینی توسط زبانهای آریایی بودهاند و نسخههایی دورگه را در این بین پدید آوردهاند.[5] از سوی دیگر شواهدی هست که به شباهت ساخت دستوری زبان ارمنی قدیم با زبانهای هند و اروپایی قدیمی مثل فریگی دلالت میکند، و دربارهی رواج زبان اورارتی در قلمرو پادشاهی اورارتو هم چون و چراهایی کردهاند. چنان که یکی از متون مرجع نوشته شده در دوران شوروی اصولا این حدس را مطرح کرده که زبان اورارتی شکلی رسمی و دیوانی از زبان جاری در این دولت بوده و مردم اورارتو -از جمله خاندان سلطنتیاش- به زبانی نزدیک به ارمنی سخن میگفتهاند.[6]
بقایای ساخت دستوری این خانوادهی زبانی در ارمنی امروزین باقی مانده است. تقریبا همهی واژگان زبان ارمنی تباری ایرانی (به ویژه پارتی) دارند، اما ساخت دستوریاش آن را در کنار هوری و اورارتی قرار میدهد.[7] ساختی مشابه را در زبان گرجی و برخی از زبانهای دیگر قفقازی هم میبینیم و به همین خاطر حدس من آن است که شکلی سنگواره از زبانهای بسیار کهن بومی ایران زمین در این مناطق باقی مانده باشد و بر همین مبنا کل این زبانها (ایلامی، سومری، هوری، گوتی، لولوبی و…) را –که خویشاوندیشان با هم معلوم نیست- قفقازی مینامم و نژاد سخنگویان بدان را نیز (که پیوندهای هاپلوگروهیشان نمایان است) به همین نام میخوانم.
قدرت سیاسی اورارتوها با شاهی به نام آرامِه آغاز میشود که در ۸۵۸ پ.م رهبری قبایل قلمرو نائیری در شمال آشور را بر عهده گرفت و در برابر شلمناصر سوم شاه خونریز آشور سر به شورش برداشت و دولتی تاسیس کرد که پایتختش آرزاشکون تا ۸۴۴ پ.م دوام آورد و در این سال به دست شلمناصر درهم شکست. آرزاشکون احتمالا ثبتی اکدی از کلمهی اورارتی «آرزاش» است که دریاچه معنی میدهد. در گزارش آشوریها آمده که این شهر در میانهی جنگلی بسیار انبوه قرار داشت که عبور از آن برای لشکریان مهاجم ناممکن مینمود. از این رو تردیدی در کار است که این شهر در کنار دریاچهی وان (که محیطی کوهستانی دارد) قرار داشته یا کنار دریاچهی اورمیه، که با بوم جنگلی سازگاری دارد.
نکتهی جالب دربارهی شورش آرامه آن است که او را همچون لولاگاهی جلوه میدهد که بین هوریهای قدیم و ارمنیهای بعدی قرار میگیرند. قلمرو نائیری در شمال آشور از قبایلی تشکیل میشده که بازماندهی هوریهای باستانی بودهاند و بنابراین دولت اورارتو که آرامه تاسیس کرد، ادامهی مستقیم دولتشهرهای هوری قدیم محسوب میشود. از سوی دیگر ارمنیهای بعدی که در این منطقه مستقر شدند و خون آریاییشان نیرومندتر از عنصر بومی قفقازی بود، نیای خود را آرام مینامند و او را بنیانگذار کشور ارمنستان میشناسند.[8] نام اورارتو هم به همین شکل در منطقه دوام آورده و نام کوه آرارات از آن گرفته شده است. اسم اورارتو برای نخستین بار در کتیبهی شلمناصر اول (۱۲۶۳-۱۲۳۴ پ.م) به صورت «اوروآتری» آمده و جاینامی است که به قلمروی کوهستانی در شمال آشور اشاره میکند.[9] این نام در اکدی اوراشتو و در ارمنیها که آریایی شدهی اورارتوها بودند، آیرارات ثبت شده است. در تورات نامش را با ثبت ایرانیاش (آرارات) میبینیم که بینابین قلمرو مینی (ماناها در اورمیه) و اشکناز (سکائیه در ساحل دریای سیاه) قرار گرفته است.[10] خود اسم دریاچهی وان هم اورارتی است و شکل تحریف شدهی «بیایْنیلی» در متون اورارتوهاست که با قلب «ب» به «و» همراه بوده است.
شلمناصر در جریان حمله به سرزمینهای شمالی در ضمن با شاه دیگری به نام آسیا نیز جنگید و او را تابع خود ساخت. آسیا رهبر قبیلهای بود به اسم دیائوهی که در گرجستان امروز مستقر بود و خویشاوند هوریها و اورارتیها محسوب میشد. این نخستین اشارهی تاریخی به تمایز گرجستان و ارمنستان از هم است. قلمرو دیائوهی که ناتوانتر بود سادهتر تسلیم آشوریان شد و به همین خاطر کمتر صدمه دید. بعدتر که اورارتو قدرت گرفت، شاهانش مِنوآ (۸۱۰-۷۸۵ پ.م) و آرگیشتی اول (۷۸۵-۷۶۳) با شاه دیائوهی که اوتوپورشی (۸۱۰-۷۷۰ پ.م) نام داشت جنگیدند و بر او غلبه کردند. دیائوهیها به صورت یک قلمرو متمایز تا یک دهه بعد همچنان در گرجستان حضور داشتند تا آن که در دههی ۷۶۰ پ.م کولخیها که یک قوم دیگر قفقازی بودند آنان را از بین بردند. در همسایگی همین کولخیها قوم دیگری به نام کاسکا وجود داشته که فاصلهی کرانههای شرقی دریای سیاه تا قلمرو پونت در جنوب دریای سیاه را در اختیار داشته و مردم آن نیز با زبانی نانویسا اما نزدیک به هوریها و اورارتیها سخن میگفتهاند.
این نامها نشان میدهد که نقشهی قومی گوشهی شمال غربی ایران زمین شلوغتر از آن است که اغلب در کتابهای درسی ترسیم میشود. اما نکته در اینجاست که این اقوام نانویسا بوده و ردپایی متنی از خود به جای نگذاشتهاند و از این رو تنها در تماس با اقوام نویسا و متون ایشان است که از وجودشان خبردار میشویم. نویسایی در واقع همچون فانوسی عمل میکند که ظلمت جغرافیاهای باستانی را کمی روشن میسازد و سایههایی از اقوام ساکن در آن به دست میدهد. این گونهگونی قومی چندان چشمگیر بوده که زیمانسکی در مقالهای حدس زده که اورارتوها یک قوم منسجم و یگانه نبوده و اتحادیهای از قبایل و اقوام گوناگون بوده باشند. از دید او حتا خاندان سلطنتی اورارتو هم قومیتی منسجم و پایدار نداشته و شاهان گوناگون تبارهای قومی متفاوت داشتهاند.[11]
اورارتوها تا قرن هفتم پ.م در منطقه حضور داشتند و پس از شکلگیری دولت ماد در این قلمرو ادغام شدند. از همان ابتدای کار با سرعتی چشمگیر روند آریایی شدن منطقهی قفقاز را میبینیم و تا زمانی که این قلمرو با ماد پیوند میخورد، عملا با قومی ترکیبی و تازه سر و کار داریم که از درآمیختن اورارتوها و هوریهای قدیمی با آریاییها و حل شدنشان در ایشان حاصل آمده است. این قومیت تازه ارمنی نامیده میشود و جالب است که در ابتدای کار تنها منابع ایرانی پارسی و مادی هستند که این نام را به کار میگیرند. نام اورارتو هم البته همچنان باقی بوده است. چنان که مثلا در کتیبهی بیستون وقتی داریوش بزرگ از استان ارمنستان یاد میکند، در متن اکدی همچنان نامش را اورارتو مینویسد، اما در بخشهای موازی نبشته به پارسی باستان و ایلامی آن را اَرمَنیَه مینامد. به این ترتیب شاید بتوان به پیوستاری قایل شد که از هوریها آغاز میشود و به اورارتوها و بعد ارمنیها منتهی میگردد.
- Klein, 1974: 77-94. ↑
- Starostin and Diakonoff, 1986. ↑
- Zimansky, 2011: 556. ↑
- Greppin and Diakonoff, 1991: 727. ↑
- Mallory and Adams, 1997: 30. ↑
- Katvalyan and Ghafadaryan, 1986, Vol.12: 276–283. ↑
- Greppin, 2008: 134-137. ↑
- Lang, 1970: 85. ↑
- Horace, 1937: 416–418. ↑
- کتاب ارمیاء، باب ۵۱، آیهی ۲۷. ↑
- Zimansky, 1995: 103-115. ↑
ادامه مطلب: گفتار هفدهم: ماناها
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب