گفتار هفدهم: ماناها

گفتار هفدهم: ماناها

از اوایل هزاره‌‌ی اول پ.م در جنوب دریاچه‌‌ی اورمیه مردمی را داشته‌‌ایم که در اسناد آشوری با نام «مانای» خوانده شده‌‌اند و در تورات نام‌‌شان به صورت مینی ثبت شده است.[1] ماناها در قرن دهم پ.م و قدری زودتر از اورارتوها دولتی مستقل برای خود تاسیس می‌‌کنند و چندان نیرومند می‌‌شوند که بعدتر در معادلات سیاسی دولت آشور نیز نقشی بر عهده می‌‌گیرند. ماناها به زبان هوری سخن می‌‌گفته‌‌اند اما مانند باقی بخشهای ایران غربی در هزاره‌‌ی اول پ.م با شتاب بسیار آریایی می‌‌شوند. تپه‌‌ی حسنلو یکی از دژهای بازمانده از ایشان است و کیفیت آثار هنری کشف شده در آن به شکوفایی شهرها و آبادانی قلمروشان دلالت می‌‌کند. این نکته هم ناگفته نماند که قدمت یکجانشینی و شهرنشینی در مناطق پیرامون اورمیه نیز بسیار دیرینه است. خود تپه‌‌ی حسنلو که در قرن نهم پ.م ویران شده و آثار بازمانده در آن دست نخورده و با کیفیتی عالی کشف شده‌‌اند، منطقه‌‌ای باستانی بوده که از هزاره‌‌ی ششم پ.م آثار یکجانشینی در آن وجود داشته و از عصر نوسنگی مسکونی بوده است.

ماناها در حدود سال ۸۵۰ پ.م و تقریبا همزمان با اورارتوها دولت خود را تاسیس کردند و پایتخت خود را در شهر دژمانند زیرتا (در اکدی: ایزیرتو) قرار دادند. آنان تا ۸۲۰ پ.م به سمت جنوب پیشروی کرده و بخشهایی از قلمرو گوتی‌‌ها را به کشور خود ملحق ساخته بودند. در حدود سال ۸۰۰ پ.م بزرگ شدن دولت مانا حساسیت همسایگانش را بر انگیخت و اورارتوها از غرب و آشوری ها از جنوب به آن سو هجوم بردند. اما ماناها تا حدودی با جنگ و تا حدودی با آشتی جان به در بردند و بار دیگر در فاصله‌‌ی ۷۵۰-۷۳۰ پ.م دورانی از گسترش و رشد را تجربه کردند. در دوران سلطنت ایرانزو (۷۲۵-۷۲۰ پ.م) بر این قلمرو، که با آریایی شدن کامل منطقه نیز همزمان بود، دولت مانا به اوج اقتدار خود دست یافت. اما در عصر آزا پسر ایرانزو شاه مقتدر آشوری شروکین دوم به این منطقه تاخت و زیرتا را گرفت و منطقه‌‌ی پارسوآ که بخشی از قلمرو مانا بود را به آشور ملحق کرد و پادگانی در آنجا برپا کرد. این منطقه تقریبا همان سنندج امروزین است و نباید با پارسوماش (استان فارس) اشتباه گرفته شود.

در همین حدود زمانی به سال ۷۱۴ پ.م بود که برای نخستین بار از قوم دیگری به نام کیمری در اسناد تاریخی نام برده شد. کیمری‌‌ها از مناطق پیرامون دریای سیاه به حرکت درآمدند و نخست با آشوری‌‌ها متحد شدند و خاک اورارتو را به توبره کشیدند، اما بعد آشور را تهدید کردند و در نتیجه آشوری‌‌ها و اورارتوها از دشمنی دست برداشتند و در برابرشان صفی مشترک تشکیل دادند و حمله‌‌شان را دفع کردند. اما کیمری‌‌ها به حملات خود ادامه دادند و در ۶۷۹ پ.م بر قلمرو مانا تاختند و آنجا را ویران کردند. با این همه ماناها هنوز چندان نیرومند بودند که سه سال بعد در ۶۷۶ پ.م در برابر آشور سر به طغیان برداشتند و سپاهیان اسرحدون آشوری را از پارسوآ که مرکز پرورش اسب‌‌شان بود، بیرون راندند. آشوریان در ۶۶۰ پ.م ماناها را شکست دادند و شاه بعدی‌‌شان آهشِری در حدود ۶۵۰ پ.م همچنان قلمروی بزرگ را زیر فرمان داشت، هرچند به شاه آشور باج می‌‌داد و سروری او را پذیرفته بود. در همین حدود سکاها هم به منطقه تاختند و بخشی از قلمرو مانا را از شمال اشغال کردند.

ماناها در درگیری میان مادها و آشوری‌‌ها جانب آشور را گرفتند و شاهشان اوآلی برای آشوری‌‌ها نیروی کمکی فرستاد تا مادها را شکست دهند. این اتحاد تا پایان کار آشور پایدار باقی ماند و وقتی نبوپولسر بابلی با مادها متحد شد و با آشوری جنگید، سپاهیان آشوری مقابلش رسته‌‌ای از جنگاوران مانا را نیز در کنار خود داشتند. با این همه پادشاهی مانا در اواخر قرن هشتم پ.م زیر فشار سکاها و کیمری‌‌ها فرو پاشید و جای خود را به دولت زودگذری دارد که منابع یونانی نامش را به صورت ماتیِنِه یا مارتیانِه ثبت کرده‌‌اند. این نام احتمالا از نام ماتیان (در یونانی و لاتینک ماتیانوس) گرفته شده که اسم قدیمی دریاچه‌‌ی اورمیه بوده است. با این همه حدس زده‌‌اند که شاید بازمانده‌‌ای از نام دولت میتانی نیز هشتصد سال پس از انقراض این نظام سیاسی در این برچسب باقی مانده باشد. مردم ماتینه همچنان از مادها و آریایی‌‌های مهاجمی مثل سکاها و کیمری‌‌ها متمایز بوده‌‌اند و با زبانی نزدیک به هوری و اورارتی سخن می‌‌گفته‌‌اند و شکلی بازسازی شده از دولت مانا محسوب می‌‌شدند. با این همه طالعشان دیری نپایید و در فاصله‌‌ی ۶۱۵ تا ۶۱۱ پ.م مادها که پس از نابود کردن آشور بزرگترین نیروی ایران مرکزی شده بودند، قلمرو مانا را نیز تسخیر کردند و این منطقه از آن به بعد به صورت استانی در درون قلمرو ماد در آمد. چنین می‌‌نماید که مادها هم این قلمرو را پس از ملحق کردن به قلمرو خود با همین نام می‌‌شناخته‌‌اند و در فاصله‌‌ی غرب دریاچه‌‌ی اورمیه تا شرق دریاچه‌‌ی وان استانی به نام ماتینه داشته‌‌اند که همسایه‌‌ی آلارودی‌‌ها (بقایای اورارتوها) بوده است. هرودوت ضمن اشاره به این قلمرو به جای دیگری با همین اسم اشاره کرده که در کرانه‌‌ی رود هالوس (قزل‌‌ایرماغ) در آناتولی قرار داشته و مردمش با اهالی پافلاگونیه همسان بوده‌‌اند.

 

 

  1. کتاب ارمیاء، باب ۵۱، آیه‌ی ۲۷.

 

 

ادامه مطلب: گفتار هجدهم: کیمری‌‌ها

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب