پنجشنبه , آذر 22 1403

گفتار دوم: اشاره با انگشت

گفتار دوم: اشاره با انگشت

الف) با انگشت درود فرستادن

در اسناد باستانی نشانه‌‌‌هایی هست که بر مبنای آن می‌‌‌توان دریافت که از ابتدای دوران هخامنشی شیوه‌‌‌ای برای درود گفتن به مقامهای والا رواج یافته که با افراشتن دو انگشت و خم کردن بقیه همراه بوده است. یکی از قدیمی‌‌‌ترین نمودهای این حرکت را در گلدان رومی مهمی می‌‌‌بینیم که در دهه‌‌‌های آخر زمامداری هخامنشیان در جنوب ایتالیا (در منطقه‌‌‌ی کانوسا دی پوگلیا[1]) ساخته شده است. بر این گلدان منظره‌‌‌ی دربار داریوش بزرگ نقاشی شده و این نشان می‌‌‌دهد که آوازه‌‌‌ی دولت پارسی و نفوذ هنری دربار هخامنشی در قرن چهارم پ.م تا سراسر ایتالیا گسترده شده بود. بر این گلدان داریوش بر تختی نشسته و مردی رویاروی او ایستاده و دست راستش را بالا گرفته و شست و دو انگشت کوچک و انگشتری را خم کرده و دو انگشت دیگر را بالا گرفته است.

کلیت این منظره اگر با دیوارنگاره‌‌‌های تخت جمشید مقایسه شود، نفوذ مضمونهای درباری هخامنشیان را نشان می‌‌‌دهد. چون در اینجا تقریبا همان صحنه‌‌‌ی درود فرستادن فرناکه به داریوش را می‌‌‌بینیم یعنی داریوش نشسته بر اورنگ، درباری والامقام در حال درود فرستادن و نیزه‌‌‌دار پشت سر داریوش کمابیش همان است که در تخت جمشید می‌‌‌بینیم. سبک نقاشی و زاویه‌‌‌ی دید البته متفاوت است و جالب است که حرکت بوسه فرستادن در اینجا به درود فرستادن با دو انگشت جایگزین شده است. از بررسی این گلدان روشن می‌‌‌شود که مردم ایتالیا در آن زمان این حرکت را ایرانی قلمداد می‌‌‌کرده‌‌‌اند و آن را به پارسیان منسوب می‌‌‌کرده‌‌‌اند. چون هیچ سند دیگری از این دوران نداریم که رومیان را در حال انجام چنین حرکتی نشان دهد.

با این همه نمودهای این حرکت در دوران هخامنشی و اشکانی به نسبت اندک است و تنها در بازنمایی‌‌‌های بودایی در ایران شرقی است که حرکتی شبیه به این را می‌‌‌بینیم، که به تدریج به نمادی دینی بدل می‌‌‌شود و چند تا از مودرا‌‌‌های بودایی را به دست می‌‌‌دهد. یعنی که از بافت کنش متقابل انسانی خارج می‌‌‌شود و دلالتی مینویی و استعلایی پیدا می‌‌‌کند.

G:\pix\projects\iranzamin\achaemedian\darius\darius4655.jpg

G:\pix\projects\iranzamin\achaemedian\darius\Darius-Vase.jpgگلدان داریوش و بزرگنمایی بخشی از آن

با این همه در اواخر دوران اشکانی و به ویژه در عصر ساسانی بار دیگر می‌‌‌بینیم که درود فرستادن با انگشتان در مدارک تاریخی آغاز می‌‌‌شود. وقتی کرتیر کتیبه‌‌‌ی مشهورش را در نقش رستم می‌‌‌نوشت، نیمرخ خود را در کناره‌‌‌ی متن نقش کرد در حالی که دستش را بالا گرفته بود و با خم کردن دو انگشت میانه و راست نگه داشتن انگشت کوچک و اشاره به آسمان اشاره می‌‌‌کرد.

G:\pix\projects\iranzamin\achaemedian\darius\Naqsh-i Rostam 13.jpgکرتیر در نقش رستم

پیش از کرتیر در ابتدای عصر ساسانی اردشیر بابکان هم در نگاره‌‌‌ی نقش رستم وقتی دریافت پیمان شاهنشاهی از دست اهورامزدا را تصویر می‌‌‌کرد، خود را در حالی نمایش داد که با دست راست به او درود می‌‌‌فرستد. در هردوی این موارد دست حالتی نیم مشت شده دارد و در برابر دهان نگهداشته شده است. از این نظر شباهتی چشمگیر با حرکت فرناکه در تخت جمشید دارد و این حدس را به ذهن متبادر می‌‌‌کند که ما در ایران زمین سیری پیوسته از رمزگذاری درود فرستادن در قالب «بوسه فرستادن از دور» را داشته‌‌‌ایم که در نهایت تا عصر ساسانی تا حد یک رمزگذاری خودبسنده‌‌‌ی متنوع پیچیدگی یافته است. به ویژه که در اواخر دوران ساسانی نقاشی‌‌‌های دیواری‌‌‌ای در غارهای بودایی تورفان داریم که در آن نیز انگار حرکات انگشت برای درود فرستادن به کار گرفته شده‌‌‌اند و به همین شکل دو انگشت گشوده و دستی نیم مشت را داریم، با این تفاوت که در تورفان دست مثل هنر درباری ایران –و شبیه به آنچه در گلدان داریوش دیدیم-مقابل دهان گرفته نمی‌‌‌شود.

درباره‌‌‌ی معنای حرکات انگشت در نقش‌‌‌مایه‌‌‌های ساسانی حدسی که ابوالعلاء سودآور در کتاب خوبش درباره‌‌‌ی فره ایزدی پیشنهاد کرده، به نظرم راهگشاست. از دید او حرکات انگشت اعداد را نشان می‌‌‌داده است و به این ترتیب باز و بسته کردن انگشتان می‌‌‌توانسته اعدادی بزرگ را نمایش دهد. به این شکل می‌‌‌توان حدس زد که برخی از نمادپردازی‌‌‌های دست و انگشت که بر دیوارنگاره‌‌‌های ساسانی می‌‌‌بینیم پیامی شبیه به «هزار درود» یا شبیه به این را ارسال می‌‌‌کرده‌‌‌اند. همچنان که احتمالا در دوران هخامنشی شکل اولیه‌‌‌ی این حرکتها به سادگی بوسه فرستادن و بوسیدن نمادین دیگری را رمزگذاری می‌‌‌کرده است.

#15: Turfan wallpainting, MIK III 8426 chosen by Hans-Ulrich Seidt.دیوارنگاره‌‌‌ی تورفان

G:\pix\projects\iranzamin\sasani\relief_ardashir_i_inv-3.jpg اردشیر بابکان در نقش رستم

در دوران جدید حرکتی مشهور داریم که برای سلام نظامی به کار گرفته می‌‌‌شود و حدس من آن است که از همین سلسله‌‌‌ی نمادپردازی‌‌‌های دست مشتق شده باشد. برخی از مورخان نظامی‌‌‌گری در اروپا حدس زده‌‌‌اند سلام نظامی امروزین از حرکت شهسواران فرانسوی مشتق شده باشد که در برخورد با دوستان نقاب برابر صورتشان را با حرکتی بالا می‌‌‌زدند و به این ترتیب با آشکار ساختن چهره‌‌‌ی خویش بر دوستی و آشنایی‌‌‌شان تاکید می‌‌‌کردند.[2] اما این تاریخچه برای سلام نظامی چندان درست نمی‌‌‌نماید. نخست آن که هیچ گواه تاریخی و سند محکمی نداریم که نشان دهد به واقع شهسواران در برخورد با هم چنین می‌‌‌کرده‌‌‌اند، و این برداشتی است که مورخان امروزین از چند جمله‌‌‌ی مبهم و غیرصریح در تاریخ‌‌‌های قدیمی به دست داده‌‌‌اند. دیگر آن که در فرانسه‌‌‌ی قرون میانه شمار شهسواران اندک بوده و در یک قلمرو خان‌‌‌نشینی همه همدیگر را می‌‌‌شناخته‌‌‌اند و عملا ابهامی در کار نبوده که بخواهد با بالا زدن نقاب کلاهخود رفع شود. در نهایت هم این نکته را داریم که حرکت لازم برای بالا زدن نقاب قاعدتا با گرفتن منقار آن و بالا کشیدن آن بر محور لولای کناری‌‌‌اش همراه بوده و این با حرکت سلام نظامی شباهتی ندارد. اینها البته بدان معنا نیست که چنین حرکتی هرگز انجام نمی‌‌‌شده، یا هیچ پیوندی با سلام نظامی امروزین نداشته است. چه بسا که این تبارنامه معتبر باشد. اما با توجه به این حرکتی بسیار شبیه به آن را از هزار سال پیشتر در ایران زمین داشته‌‌‌ایم و ساز و برگ و رسوم شهسواری هم از ایران به اروپا رفته، ‌‌‌بعید نیست این شیوه از درود فرستادن هم مانند بسیاری از عناصر فرهنگی دیگر متصل با رسوم شهسواران زرهپوش در اروپا از خاور زمین وامگیری شده باشد.

هریک از این دو خاستگاه را که در نظر بگیریم، در حدود زمان انقلاب فرانسه بود که سلام نظامی به شکل کنونی‌‌‌اش تکامل یافت و آشکار است که پیوندی با رسم برداشتن کلاه داشته است. چون یک دستورنامه‌‌‌ی نظامی انگلیسی از سال ۱۷۴۵.م حکم می‌‌‌کند که سربازان هنگام برخورد با افسران به جای برداشتن کلاه دستشان را به گوشه‌‌‌ی آن بزنند و تعظیم کنند. این رسم در دهه‌‌‌ی ۱۷۹۰.م در ارتش اتریش هم باب شد، هرچند در فرانسه تا ۱۸۶۵.م همچنان برداشتن کلاه رواج داشت و تازه در این هنگام به سلام نظامی با دست دگردیسی یافت.[3] یعنی سلام نظامی در اروپا حرکتی کاملا جدید است و به خاطر دو قرن فاصله‌‌‌ی زمانی میان ظهور آن با انقراض شهسواران زرهپوش، چنین می‌‌‌نماید که سنتها و رسوم دیگری هم در این میان اثرگذار بوده باشند، که چه بسا رسم درود فرستادن با دست به سبک ساسانیان یکی از آنها بوده باشد.

گوشزد کردن این نکته هم سودمند است که بسیاری از حرکتهای بدنی یاد شده در قرون میانه از ایران به سرزمینهای اروپایی انتقال یافته و تا میانه‌‌‌ی قرن نوزدهم که هنوز دولت-ملت‌‌‌های اروپایی تاسیس نشده بود و هنجارسازی فرهنگی غلبه نیافته بود، به اشکال گوناگون در سنتهای محلی اروپاییان باقی مانده بود. اصل این حرکت در ایران زمین هم چنان که دیدیم تداوم یافته بود و به صورت دست بر دیده نهادن رواجی کامل داشته است. با این همه سلام نظامی به این سبک از عصر مشروطه از اروپا به ایران زمین وارد شد و آنچه امروز در ارتش‌‌‌ کشورهای قلمرو ایران زمین می‌‌‌بینیم، وامگیری‌‌‌ای مدرن است که از اروپا انجام  پذیرفته است.

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/9/97/IIAF.jpgابراز اطاعت همافران به امام خمینی در بهمن ۱۳۵۷

ب) انگشت‌‌‌نما کردن

این حالتی بسیار آشنا و رایج است که تا به امروز دوام آورده است و در موقعیتهایی متنوع کاربرد دارد. در این حالت دست راست تا برابر صورت برافراشته می‌‌‌شود و ساعد با بازو زاویه‌‌‌ای می‌‌‌گیرد و انگشت اشاره‌‌‌ چیزی را نشان می‌‌‌دهد. در واقع این حرکت چندان رایج و آشناست که انگشت اول بعد از شست را به همین خاطر انگشت اشاره می‌‌‌نامند. معمولا در ایران زمین هنگام اجرای این حرکت با دست راست، ‌‌‌با دست چپ سلاح یا عصا یا نمادی که قدرت سیاسی را نشان دهد را می‌‌‌گرفته‌‌‌اند.

چنین می‌‌‌نماید که در دوران باستان این انگشت را دارنده‌‌‌ی نیروی جادویی می‌‌‌پنداشته‌‌‌اند و از این رو اشاره کردن به دیگری را کنشی جادویی قلمداد می‌‌‌کرده‌‌‌اند. چنین تعبیری مشابه را می‌‌‌توان از نقش مذبح توکولتی نینورتای اول شاه آشور (۱۲۴۳-۱۲۰۷پ.م) برداشت کرد. در این نگاره دو پریستار را می‌‌‌بینیم که در برابر بنایی مقدس ایستاده و زانو زده‌‌‌اند و هردو با دست راست به آن اشاره می‌‌‌کنند. تعبیری مشابه را در نگاره‌‌‌ی آشورنصیرپال دوم شاه آشور (درگذشته‌‌‌ی ۸۵۹ پ.م) می‌‌‌بینیم که در میان سیاهه‌‌‌ای از نمادهای مقدس با انگشت به ستاره‌‌‌ی هشت‌‌‌پر ایشتار اشاره می‌‌‌کند.

G:\pix\projects\iranzamin\1200-550\assur.jpgمذبح توکولتی نینورتای اول 

G:\pix\projects\iranzamin\1200-550\zincirli14.jpgنگاره‌‌‌ی زنجیرلی

آشورنصیرپال دوم 

G:\pix\projects\iranzamin\achaemedian\darius\Adad-nirari III (810-783 B.C.).jpgعداد نیراری سوم شاه آشور (۸۱۰-۷۸۳ پ.م)

You may want to bookmark this page for future reference. Included is a series of fascinating videos that you may consider listening to when you go to bed. Those who don't learn from history are doo... شاه و کاهن اعظم آشور در برابر درخت حیات و خدای آشور، نمرود، ‌‌‌قرن نهم پ.م؛

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/a/a1/Autophradate_l.jpg?1532081959386سکه‌‌‌ی اوتوفرداد حاکم محلی فارس در اواخر عصر اشکانی

دقیقا همین حرکت در تندیسهای رومی نیز دیده می‌‌‌شود و با توجه به دیرآیندتر بودن فرهنگ رومی و نزدیکی و همسایگی‌‌‌اش با تمدن ایرانی و فراوان بودن عناصری که از مرزهای خاوری‌‌‌اش وامگیری کرده، احتمالا باید آن را نتیجه‌‌‌ی نفوذ رمزگان ایرانی دست و انگشت دانست. با این همه این حرکت در روم معنایی متفاوت پیدا کرده و بیش از آن که اشاره‌‌‌ی احترام‌‌‌آمیز به منبع قدرت را نشان دهد، خود نشانه‌‌‌ی قدرت قلمداد می‌‌‌شده است. بر مبنای این داده‌‌‌ها می‌‌‌توان نتیجه گرفت که سرداران رومی در برخورد با سربازان زیردست‌‌‌شان چنین حرکتی را انجام می‌‌‌داده‌‌‌اند و امپراتوران هم در اشاره به جمعیت دست راست خود را بالا گرفته و با انگشت به ایشان اشاره می‌‌‌کرده‌‌‌اند. مشهورترین نمونه از این حرکت را در تندیس زیبای آگوستوس اولین امپراتور روم می‌‌‌بینیم که پیوند این نماد با ایران را هم نشان می‌‌‌دهد. چون این تندیس پس از صلح آگوستوس با اشکانیان ساخته شده و بر زره سینه‌‌‌ی امپراتور نقش آشتی یک پارتی و یک رومی ترسیم شده است. خود تندیس هم همان حرکت کهنسال رایج در ایران را نشان می‌‌‌دهد و دست راست افراشته و انگشت اشاره‌‌‌ را نشان می‌‌‌دهد که از میانه‌‌‌ی انگشتانی نیمه‌‌‌جمع شده بیرون زده است.

http://www.crystalinks.com/Augustus.jpg

 چنین می‌‌‌نماید که معنای انگشت اشاره‌‌‌گر در دوران ساسانی دچار نوعی واگرایی و شاخه‌‌‌زایی شده باشد. چون در بشقابهای سیمین درباری این دوران بارها و بارها تکرار شدن‌‌‌اش را می‌‌‌بینیم در شرایطی که به چیزهایی متنوع اشاره می‌‌‌کند. در بشقابی سیمین که شاهنشاه ساسانی را نشان می‌‌‌دهد، حرکت کمیابی را داریم که در آن شاه با دست چپ اشاره می‌‌‌کند و انگشتش گویی به اسبش یا به زمین ارجاع می‌‌‌دهد، در حالی که فرشته‌‌‌ای با پیمان مینویی بالای سرش در پرواز است و دارد با دست راستش حلقه‌‌‌ی پیمان مهری را دریافت می‌‌‌کند (تصویر زیر).

G:\pix\projects\iranzamin\sasani\11144978_458905064278815_3554626939375276364_n.jpg

Dish with relief decoration depicting the goddess Anahita surrounded by eight female figures (silver)

Изразяващ себе си :: Златото на Древна Персия, Скития, Сарматия, Крит и Хетияبشقابهای سیمین ساسانی، قرن چهارم تا هفتم میلادی

در بشقابهای سیمین ساسانی نمونه‌‌‌های جالب توجهی از بازنمایی این حرکت نزد زنان را هم می‌‌‌بینیم. در بشقابی شگفت‌‌‌انگیز که صحنه‌‌‌ی قربانی شدن جانوری به دست زنی بر آن نموده شد و همه‌‌‌ی شخصیتهایش زن هستند، یکی از ایشان با انگشت سبابه به علامت ماه اشاره می‌‌‌کند که تصویر نیمرخ زنی هم در آن نموده شده و معلوم است ایزدبانوی ماه مورد نظر بوده است. در بشقابی دیگر که داستان مشهور بهرام و آزاده را نمایش می‌‌‌دهد، آزاده‌‌‌ی رامشگر را می‌‌‌بینیم که ترک شتر پشت سر بهرام گور نشسته و به او اشاره می‌‌‌کند. از جمع‌‌‌بندی این آثار چنین به نظر می‌‌‌رسد که در دوران ساسانی این علامت برای اشاره کردن به مرجع قدرت کاربرد داشته و پیوند خوردن به آن را نشان می‌‌‌داده است. دست کم درباره‌‌‌ی زنان گویی دلالتی جنسی هم در کار بوده باشد. چون پیوند میان آزاده و بهرام آشکار است و ماه هم به خاطر پیوندش با عادت ماهانه و اسطوره‌‌‌ی هوم و گاو بارور با زنانگی و باروری زنان مربوط می‌‌‌شده است.

در دوران ساسانی بود که همین نشانه در هنر بودایی نیز نهادینه شد و گهگاه در نگاره‌‌‌ها بودا را می‌‌‌بینیم که دارد با انگشت به چیزی اشاره می‌‌‌کند. این حرکت دست بعدتر در هنر بودایی با نام «سوچی مودرا» شهرت یافت که یعنی «نشانه‌‌‌ی میخ». جالب است که پیوند میان انگشت اشاره و نیروی مقدس و خطرناک در همین بافت نهادینه شد، چنان که به همین خاطر انگشت سبابه را در بافت بودایی و هندو با برهما همسان می‌‌‌انگاشته‌‌‌اند.

A Feast, Sogdian Fresco from Piandjikent

در عین حال معنای دیرینه‌‌‌ی این اشاره یعنی شریک شدن در نیرو و مربوط شدن با سرشت چیزهای زورمند و مقدس همچنان باقی بوده است. چنان که در نقاشی دیواری زیبایی در شهر پنجکنت (در تاجیکستان امروزین) که به اواخر دوران ساسانی مربوط می‌‌‌شود مردی را می‌‌‌بینیم (تصویر بالا) که در بزمی با انگشت به چیزی اشاره می‌‌‌کند که گویی آوندی است به شکل شتر و احتمالا فرد مقابل در آن شراب به او تعارف می‌‌‌کند.

در قرون میانی اشاره با انگشت همچنان رایج بوده و بارها در نگارگری‌‌‌ها و نقاشی‌‌‌های دیواری ظاهر می‌‌‌شود. در این دوران چنین می‌‌‌نماید که اشاره کردن به چیزها هاله‌‌‌ی جادویی و قدسی پیشین‌‌‌اش را از دست داده و به همین ارجاع و نشان دادن چیزها محدود شده باشد. نمونه‌‌‌ی این کارکرد را در برگی نقاشی شده از منظومه‌‌‌ی نظامی مربوط به عصر صفوی می‌‌‌بینیم که در آن انوشیروان دادگر هنگام شکار به ویرانه‌‌‌ای می‌‌‌رسد و آوای بوم را همچون اندرزی می‌‌‌شنود.

https://pbs.twimg.com/media/CQvbbcBW8AAG1eS.jpg

در دوران معاصر همچنان اشاره با انگشت با همین دلالت در برخی از آیین‌‌‌های دینی باقی مانده است. به عنوان مثال در مراسم اوستاخوانی زرتشتیان (آفرینگان دهمان) حاضران وقتی واژه‌‌‌ی آفرینامی بر زبان موبد رانده می‌‌‌شود انگشت اشاره‌‌‌شان را به سمت آسمان می‌‌‌گیرند و آن را نشانه‌‌‌ی ارجاع به یکتا بودن پروردگار می‌‌‌دانند. همچنین وقتی عبارت ویسپوخواترم -که با بلند کردن دومین شاخه‌‌‌ی برسم همراه است- بر زبان موبد رانده می‌‌‌شود دو انگشت اشاره و میانی را به بالا می‌‌‌گیرند و آن را نشانه‌‌‌ی اشاره به زرتشت و پیامبری‌‌‌اش می‌‌‌دانند، که در ضمن می‌‌‌تواند به هم‌‌‌سرشتی انسان و خداوند هم دلالت کند. چون انگشت اشاره به اهورامزدا و انگشت میانی به زرتشت ارجاع می‌‌‌داد و جالب آن که انگشت میانی از اشاره بلندتر است!

https://www.berasad.com/wp-content/uploads/2018/08/682A7537.jpg

https://www.berasad.com/wp-content/uploads/2018/08/682A8199.jpg

https://www.berasad.com/wp-content/uploads/2018/08/682A8200.jpg

https://www.berasad.com/wp-content/uploads/2018/08/682A8603.jpgعکسهایی از اجرای مراسم آفرینگان دهمان، برگرفته از برساد (تارنمای خبری و تحلیلی زرتشتیان)

پ) اشاره به سرِ خود

این حرکت مشتقی مستقیم از حالت پیشین است. یعنی همان حرکت اشاره با انگشت سبابه است، با این تفاوت که در آن دست به سمت بیرون دراز نمی‌‌‌شود و روی خود خم می‌‌‌گردد و انگشت به سرِ خود فرد اشاره می‌‌‌کند. احتمالا سیر تکامل این حرکت چنین بوده که کارکرد جادویی انگشت اشاره که گویا در آغاز «گرفتن نیرو» از چیزهای مقدس را نشان می‌‌‌داده، بعدتر به نمادی تهدید کننده دگرگون شده است. طوری که در قرون میانه نام این انگشت در زبان پارسی و عربی به سبابه دگردیسی یافت که یعنی «توهین کننده، شماتت کننده». به همین خاطر اشاره کردن با انگشت حتا امروز هم ناشایست قلمداد می‌‌‌شود و شکلی از ریشخند یا توهین را نشان می‌‌‌دهد. در این بافت اشاره به سر خود نوعی حرکت صمیمانه و فروتنانه محسوب می‌‌‌شود.

نخستین نشانه‌‌‌هایی که این رمزپردازی انگشت اشاره را نشان می‌‌‌دهد، به اواخر دوران ساسانی و قرون نخستین اسلامی مربوط می‌‌‌شود و عبارت از آن است که فرد با انگشت سبابه به سر خودش اشاره می‌‌‌کند. این را با توجه به دلالتی که گذشت،‌‌‌ باید حرکتی فروتنانه و دوستانه دانست. جالب آن که شکلی از همین حرکت امروز در میان مردم خاور دور رواج دارد و اهالی ژاپن و کره و بخشهایی از چین وقتی خطایی مرتکب می‌‌‌شوند با انگشت سبابه سر خود را نشان می‌‌‌دهند و می‌‌‌خندند و به این ترتیب گویی در ریشخند دیگران درباره‌‌‌ی خودشان شریک می‌‌‌شوند و در ضمن آن را خنثا می‌‌‌سازند. چنین اشاره‌‌‌ای در قرن ششم تا هشتم میلادی در سراسر ایران زمین نمایان می‌‌‌شود و اغلب هم در مجلس بزم و موقعیت‌‌‌های غیررسمی آن را می‌‌‌بینیم. از این رو احتمالا معنای مشابهی را حمل می‌‌‌کرده و به فروتنی و خاکساری فرد در فضایی صمیمانه دلالت می‌‌‌کرده است. این هم ناگفته نماند که از قرن هشتم میلادی یک بشقاب سیمین سبک ساسانی داریم که در آن شاهی تاجدار سوار بر اژدهاست و چنین حالتی را به خود گرفته است.

Silver Plate depicting a Female Figure Riding a Fantastic Winged Beast, probably 8th century, Iran, Collection of The Metropolitan Museum of Art Visit MUSEUMVIEWS Please join Iranica Pictura on Facebook, Pinterest & Tumblrبشقاب سبک درباری ساسانی، احتمالا از قفقاز، قرن هشتم میلادی

The Lost Empire that Ruled the Silk Road - Samarkand is an ancient city, likely founded by groups who came from Iran in the 700s BCE. ... it was conquered by Alexander in 329 BCE. About 600 years later, it was conquered by a powerful Iranian group called the Sassanians. Though subsequently claimed by one group after another, ranging from the Turks to China's Tang Dynasty, the city was not shattered by the conflicts boiling around it. Instead, it grew large and prosperous.

Dehkans Sitting at a Libation, Piandjikent - ANCIENT ARTS OF CENTRAL ASIA by Tamara Talbot Rice

G:\pix\projects\iranzamin\sasani\penjikent2.jpg

Sogdian mural from Panjakent, 6th-8th Centuriesدیوارنگاره‌‌‌های بزم، پنجکنت، قرن هفتم میلادی و شکل بازسازی شده‌‌‌شان

ت) کرنش با یک دست افراشته

این حرکت در اصل ترکیبی است از اشاره با انگشت سبابه و دست پیشکش دهنده. در این الگو یک دست (اغلب دست چپ) تا کمر بالا آمده و با ساعدی عمود بر محور بدن و کف دستی رو به بالا و گشوده نگهداشته می‌‌‌شود، دست (معمولا راست) با زاویه‌‌‌ای بیشتر بالا می‌‌‌آید و دست –اغلب به صورت مشت شده- روبروی صورت نگه داشته می‌‌‌شود و انگشت سبابه به مخاطب اشاره می‌‌‌کند.

این حرکت هم در گوشه‌‌‌ی جنوب غربی ایران زمین شکل گرفته و نخستین نشانه‌‌‌هایش را در سومر و ایلام قدیم می‌‌‌بینیم که قدمت‌‌‌شان به میانه‌‌‌ی هزاره‌‌‌ی سوم پیش از میلاد باز می‌‌‌گردد. دست کم در ابتدای کار این حرکت تنها در برابر خدایان انجام می‌‌‌شده و بنابراین احترامی بسیار زیاد را نشان می‌‌‌داده است. جالب آن که ایزدی که مخاطب این حرکت قرار می‌‌‌گرفته اغلب با درود فرستادن با یک دست پاسخ می‌‌‌داده است. یعنی انگار در اینجا با چفت شدن دو حرکت در فرستنده و گیرنده‌‌‌ی پیام احترام‌‌‌آمیز سر و کار داشته باشیم.

G:\pix\projects\iranzamin\3000-1200\9.jpgدو لول نوبابلی، پریستار در برابر ایشتار از قرن هشتم پ.م 

Related image

Related imageدو لول میانرودانی از گنجینه‌‌‌ی لوور، پریستاران در برابر انلیل (پایین) و اینانا (بالا) از میانه‌‌‌ی هزاره‌‌‌ی دوم پ.م

در لول بابلی دیگری که به دوران هخامنشی تعلق دارد (تصویر زیر)، همین حرکت را با دلالتی صریحتر می‌‌‌بینیم. در اینجا دو پریستار با جامه‌‌‌ی بابلی در حالی که با دو عفریت عقاب‌‌‌گون همراهی می‌‌‌شوند در دو سوی درخت زندگی ایستاده‌‌‌اند و همین حالت را به دستانشان داده‌‌‌اند. اما جالب آن است که بر فراز درخت نماد اهورامزدا حک شده و دو رشته‌‌‌ی برکت که از پایین این نماد به زیر رها شده، در نهایت به دست پریستاران می‌‌‌رسد. این لول ترکیبی جالب از باورهای میانرودانی و زرتشتی را نشان می‌‌‌دهد. چون دنباله‌‌‌ی کمربندی اهورامزدا کمابیش شبیه به دو رشته‌‌‌ی آبی نقش شده که در سنت سومری از دوش انکی-ائا خارج می‌‌‌شد، و پریستاران آن را گویی در مشت گرفته‌‌‌اند، در حالی که با دست دیگر حرکت اشاره‌‌‌ی با سبابه را اجرا می‌‌‌کنند. این می‌‌‌تواند بدان معنا باشد که حرکت دست پایینی یعنی گشودن کف دست و نگه داشتن‌‌‌اش در کنار کمر دریافت برکت و نیروی مقدس را نشان می‌‌‌داده، و در این حالت اشاره‌‌‌ی انگشت سبابه احتمالا ارسال دعا یا گسیل کردن نیرویی در روان خویش به سوی ایزدان را نمایندگی می‌‌‌کرده است.

Selo Anunnaki

 

 

  1. Canosa di Puglia
  2. Dougherty, 2008: 53.
  3. Lucas, 1987: 207.

 

 

ادامه مطلب: گفتار سوم: نشان‌های انگشت (مودرا)

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب