پنجشنبه , آذر 22 1403

پی‌نوشت: سنتهای صورتبندی رمزگان دست و انگشت

پی‌‌نوشت: سنتهای صورتبندی رمزگان دست

آنچه در این پژوهش کوتاه مورد نظرمان بود، مرور شیوه‌‌های گوناگونی است که برای رمزگذاری حرکات دست و انگشتان در ایران زمین تکامل یافته است. بدیهی است که در هر حوزه‌‌ی تمدنی می‌‌توان پرسشی مشابه را مطرح کرد و با مرور اسناد تاریخی و وارسی شیوه‌‌ی بازنمایی‌‌ دست و انگشتان در آثار هنری تمدن‌‌های دیگر درباره‌‌ی معنا و کارکرد این حالتها و وضعیتها پرسشهایی طرح کرد. به همین ترتیب می‌‌توان به تبارشناسی‌‌ای و دستور زبانی درباره‌‌ی این رمزگان پی برد که بخشی از آن –مثل نمایش کف دست راست به نشانه‌‌ی صلح و آشتی- ماهیتی جهانی دارد و بخشی دیگر –مثل الگوی انگشتان در نشانه‌‌گذاری‌‌های بودایی بیشتر با خصلتی دلبخواه مشخص می‌‌شوند.

این نکته جای توجه دارد که کهن‌‌ترین و غنی‌‌ترین الگوهای رمزگذاری حرکات دست و انگشت در ایران زمین تکامل یافته است، و بخش مهمی از حرکاتی که امروز در دست و انگشت آدمیان جلوه می‌‌کند، برای نخستین بار در این حوزه‌‌ی تمدنی بازنموده شده‌‌اند. با این همه جالب است که ایرانیان تا حدودی معنای حاکم بر حرکات دست را بدیهی فرض کرده‌‌اند و در این زمینه متون راهنمای چندانی از خود به جا نگذاشته‌‌اند. این شاید بدان دلیل باشد که این رمزگذاری‌‌ها در تمدن ایرانی درونزاد بوده و سیر تکامل تدریجی و گام به گام این نمادپردازی‌‌ها در همین بافت اجتماعی سپری شده است. یعنی پرسش طرح کردن نظام‌‌مند و «از بیرون» درباره‌‌ی رمزپردازی دست و انگشت در ایران چندان مجال طرح نداشته است. در حالی که هم در چین و هم در هند ادیان بومی –تائویی و هندویی- که در معرض رمزنگاری‌‌های ادیان ایرانی- بودایی، مانوی و اسلامی- قرار می‌‌گرفتند، علاوه بر وامگیری گسترده از آنها متونی راهنما در این زمینه پدید آوردند و به نوعی نظام رده‌‌بندی در این مورد دست یافتند.

شاهدی که وامگیری گسترده‌‌ی این رمزگان در قلمرو چین و هند و خاستگاه ایرانی این نمادپردازی‌‌ها را نشان می‌‌دهد، آن است که متون یاد شده همگی در سرزمین‌‌هایی تدوین شده‌‌اند که در همسایگی ایران زمین و راه ابریشم قرار داشته‌‌اند و در تماس با ادیانی شکل گرفته‌‌اند که از ایران به این قلمروها صادر می‌‌شده است. در هند پیچیده‌‌ترین الگوی رمزپردازی بر مبنای حرکات دست و انگشتان را در آیین بودایی می‌‌بینیم که فرآورده‌‌ی ایران شرقی است، و انعکاس آن در آیین هندو نیز به ویژه در مکتب یوگا می‌‌یابیم که آمیختگی چشمگیری با آیین‌‌های ایرانی دارد. در مکتب یوگا حالت‌‌های وَجرَه‌‌آسانا، سوکاسانا و پَدماسانا در این زمینه اهمیت دارند و این که دست هنگام تمرین‌‌های تنفسی (پرانایاما) چه حالتی داشته باشد مهم پنداشته می‌‌شود. شاهد دیگر آن که رمزپردازی حالات دست در میان بودایی‌‌ها و هندوها شباهت زیادی دارد و این بدان معناست که احتمالا در اینجا با یک رگه‌‌ی خویشاوند از رمزپردازی‌‌ها سر و کار داریم و یکی از آنها این نمادها را از دیگری وامگیری کرده است. در چین هم اصولا نظامی به این پیچیدگی از رمزگذاری‌‌های بومی را نداریم و بدنه‌‌ی آنچه که می‌‌بینیم به ادیان بودایی و مانوی مربوط می‌‌شود که هردو از ایران زمین به آن سامان کوچ کرده‌‌اند.

امروز رمزشناسی حالات دست و انگشت بیش از همه از مجرای دین بودایی رایج در هند شهرت یافته است. در آیین بودا حالتهای قرار گرفتن دست رمزگانی دینی را نمایندگی می‌‌کنند. هریک از این حالتها را مودرا (मुद्रा) می‌‌نامند. مودرا در سانسکریت به معنای «نماد، نشانه، حالت» است و در زبان دینی بوداییان تبتی به چاکْ‌‌گیا (ཕྱག་རྒྱ་) ترجمه شده است. در چینی آن را یین‌‌شیانگ (印相) یا به طور خلاصه یین (印) می‌‌نامند که از همین زبان به ژاپنی و کره‌‌ای نیز راه یافته و در این دو زبان به «این» تبدیل شده است. این خوشه از واژه‌‌ها به کل نمادپردازی‌‌های مربوط به بدن اشاره می‌‌کند، اما چون دست و انگشت در این میان برجستگی بیشتری دارد، معمولا از آن حالتهای دست را فهم می‌‌کنند. در اینجا چون بحث ما بر دستان تمرکز دارد، تنها این دلالت را در نظر داریم.

در کیش هندو فرض بر آن است که یک مودرا هم حالت روانی و موقعیت روحی صاحب کالبد را بازنمایی می‌‌کند و هم در مقام نوعی مُهر و تثبیت کننده این حالت را پایدار می‌‌سازد. این بخش اخیر است که باعث شده در برخی از باورهای عامیانه به خودِ حالات دست ویژگیهایی جادویی نسبت دهند و آنها را زاینده و خاستگاه – و نه نشانه و نمودِ- یک حالت روانی یا نیروی روحی قلمداد کنند. این باورهای عامیانه به ویژه در فرقه‌‌ها و شاخه‌‌هایی که در قرون اخیر تکامل یافته‌‌اند با شدت بیشتری دیده می‌‌شوند. چنان که در فنون مراقبه‌‌ی ژاپنی ذن که شکلی وامگیری شده از چانِ چینی هستند، حالت دست تعیین کننده‌‌ی نوع مراقبه پنداشته می‌‌شود و در نینجوتسو که فرقه‌‌ای مدرن و برساخته بر مبنای فنون رزمی نوساخته‌‌ی دو قرن اخیر است، مودرا‌‌ها را بسیار مهم می‌‌شمارد و آن را سرچشمه‌‌ی نیروهای جادویی جنگاورانه می‌‌پندارد.

یکی از کهن‌‌ترین متونی که به مودرا اشاره کرده و رده‌‌بندی‌‌ای از آن به دست داده، ناتیَه‌‌شاسْتْرَه (नाट्य शास्त्र) نام دارد. این متن از نظر محتوا دقیقا با کتاب ارسطو (پِری پوئِتیکِه) که به نادرست «فن شعر» ترجمه شده سازگار است. ارسطو هم در «پری پوئتیکه» درباره‌‌ی اشکال نمایش آیینی سخن می‌‌گوید و صورت‌‌های متفاوت صحنه‌‌آرایی و سرایش سرودها و اجرای نمایش را شرح می‌‌دهد. «ناتیه‌‌شاستره» نیز مضمونی مشابه دارد، اما از نظر حجم و دقت بر کتاب ارسطو برتری چشمگیری دارد. کلمه‌‌ی سانسکریت «ناتیَه» معنای «نمایش آیینی» را می‌‌رساند و این معنای دقیق کلمه‌‌ی «پوئتیکِه» هم هست. ترجمه‌‌ی کلمه‌‌ی اخیر به «شعر» در قرون نخستین هجری نوعی بومی‌‌سازی سخن ارسطو بوده که آن را از دایره‌‌ی هنرهای نمایشی برکنده و به درون اقلیم زبان‌‌شناسانه‌‌ی ادبیات تبعید کرده است. «ناتیه‌‌شاستره» هم مثل «فن شعر» ارسطو بحث‌‌هایی درباره‌‌ی سرودها و شعرهای خوانده شده هنگام اجرای نمایش دارد، اما به همان ترتیب بحث اصلی‌‌اش به اجرای نمایش مربوط می‌‌شود. البته تفاوتی که دارد آن است که به رقص و نمادپردازی‌‌های بدن بازیگران توجه فراوانی کرده و در کل دقت و ریزه‌‌کاری‌‌هایی را مورد توجه قرار داده که در کتاب ارسطو چنین سطحی از انتزاع و دقت را نمی‌‌بینیم.

در نگاه سنتی نویسنده‌‌ی این کتاب را مونی باراتا می‌‌نامند. مونی به معنای خردمند و حکیم است و باراتا (भरत) نیز چنان که از بندی از اواخر ناتیه‌‌شاستره بر می‌‌آید، لقبی برای کارگردان نمایش‌‌های آیینی بوده که در ضمن خودش هم چند نقش را بر عهده می‌‌گرفته و اجرا می‌‌کرده است. هرچند هندیان گرایش دارند او را به عنوان پدر هنر نمایش و موسیقی هندی شخصیتی یگانه و تاریخی بدانند و به قرون پنجم تا سوم پ.م، یعنی کمابیش به عصر هخامنشی مربوطش بدانند. با این همه مهمترین اثر بازمانده از این مونی باراتا که کتاب مورد نظرمان باشد، از نظر ساختار و حجم به شکلی است که نشان می‌‌دهد احتمالا زنجیره‌‌ای از سرایندگان طی زمانی طولانی آن را پدید آورده‌‌اند. هرچند کاپیا واتسیایان بر مبنای انسجامی که فرض کرده و ارجاعهایی درون‌‌ متنی که پیدا کرده، از این برداشت دفاع کرده که به راستی چنین کسی وجود داشته و کل ناتیه‌‌شاستره را هم سروده است.[1] اما چنین چیزی بعید می‌‌نماید و بیشتر پژوهشگران این متن را محصول اندیشه‌‌ی چند نسل از سرایندگان می‌‌دانند که در حدود زمان زایش مسیح این متن را تدوین کرده‌‌اند. ویژگی‌‌های سبکی و بافت زبانی متن نیز آمیختگی‌‌های فراوان دارد و به همین خاطر متخصصان گوناگون هنگام تعیین تاریخ سرایش آن در فاصله‌‌ی ۲۰۰ پ.م تا ۲۰۰ .م نوسان کرده‌‌اند.

«ناتیه‌‌شاستره» رساله‌‌ایست در شش هزار بندِ شانزده سیلابی (شْلوکَه) سانسکریت که سی و شش فصل را در بر می‌‌گیرد. متن منظوم است و با همان وزن مشهور حماسی رامایانه و مهابهاراتا سروده شده است، هرچند بخش‌‌هایی به نثر هم در میانه‌‌اش دیده می‌‌شوند. فصل نهم این متن «حالت‌‌های دست» نام دارد و آن را پس از حالتهای سر و چهره و پیش از حالت‌‌های پا آورده است. در این بخش سیزده حالتِ «همراه» (سَمْیوتَه) و بیست و چهار حالت «ناهمراه» (آسَمیوتَه) از حرکات دست مورد اشاره قرار گرفته است. منظور از حالت همراه زمانی است که دست راست و چپ با هم شکلی را نشان دهند و حالت ناهمراه به شکل یک دستِ تنها ارجاع می‌‌دهد.

متن دیگری که در این زمینه راهگشاست، «گرَندَه سَمهیتَه» (घेरंडसंहिता) و «هاتا یوگا پرادیپیکَه» (हठयोगप्रदीपिका) است که دو متن مهم یوگی‌‌ها محسوب می‌‌شوند و به حالتهای دست (هَستَه‌‌ مودرا) اشاره‌‌هایی دارند. هردوی این متنها متاخر هستند و در بخشهایی از شمال هند تدوین شده‌‌اند که بخشی از حوزه‌‌ی تمدن ایرانی محسوب می‌‌شوند. «گرنده سمهیته» که ۳۲ وضعیت بدنی (آسانا) و ۲۴ حالت دست و انگشت (مودرا) را توصیف می‌‌کند، در حدود قرن هفدهم میلادی تدوین شده و خاستگاهش راجستان و بنگال بوده است. «هاتا یوگا پاردیپیکه» هم تلفیقی از هشت متن است که در قرن پانزدهم در همین منطقه‌‌ی هند شمالی انجام پذیرفته است و مکتب هاتا یوگا با تدوین آن شکل گرفت.

آنچه در تمام این صورتبندی‌‌ها جلب توجه می‌‌کند، رویکرد بیرونی نویسندگان نسبت به آنهاست. یعنی در اینجا با متونی سر و کار داریم که برای توجیه و تفسیر معنای حرکات دست و انگشتان پدید آمده‌‌اند، و روشن است که این رمزپردازی حرکات پیشاپیش وجود داشته و توسط نویسندگان این متون تولید نشده است. یعنی در اینجا با تفسیر و رده‌‌بندی و شرح نمادهایی از پیش موجود سر و کار داریم، و نه ابداع و تالیف و بنیانگذاری.

تمدن ایرانی گذشته از نقش مهم و مرکزی‌‌ای که در رمزگذاری و صدور نمادهای دست و انگشت ایفا کرده، صورتبندی‌‌ای درونزاد از این حرکات به دست داده است. در کتابی که در دست دارید بنا به ضرورت فشردگی و کوتاهی مطلب تنها بر اسنادی تاکید کردم که به هنرهای تجسمی مربوط می‌‌شد و به طور خاص به نقاشی‌‌ها و دیوارنگاره‌‌ها و تندیسها پرداختم، تا شیوه‌‌ی رمزگذاری حرکات دست و انگشت در اقلیم هنر را نشان دهم. اما باید این را در نظر داشت که اسنادی فربه‌‌تر و پرشمارتر از این موارد به شکل نوشتاری در دست داریم که رمزگذاری یاد شده را در قالبی زبانی منعکس می‌‌کند. چنان که گفتیم در این متون اغلب با رده‌‌بندی و نامگذاری حرکات دست و انگشت سر و کار نداریم. چون این سیستم نشانگانی همچون امری درونزاد بدیهی فرض می‌‌شده است. اما انبوهی از ارجاعها، معناپردازی‌‌ها، استعاره‌‌ها، داستان‌‌ها و روایتهای حاشیه‌‌ای را می‌‌بینیم که در پیوند با این رمزنگاری شکل گرفته است و پرداختن به آن مجالی فراختر و کتابی حجیم‌‌تر را می‌‌طلبد.

رمزگان دست و انگشت مهم هستند و جریانی پیوسته و اثرگذار در فرهنگ و هنر محسوب می‌‌شود. یکی از کارکردهای پژوهش در این مورد آن است که همریختی و پایداری شگفت‌‌انگیز نظامهای معنایی در تمدن ایرانی را نشان می‌‌دهد. چنان که در اسناد نمایانده شده در این کتاب دیدیم، رمزگذاری حرکات دست و انگشت در سراسر حوزه‌‌ی تمدن ایرانی بافت و ریختی همگن و یکدست داشته و هرگاه از کانونی در گوشه‌‌ای از این تمدن شکل می‌‌گرفته، به سرعت در سراسر این قلمرو پخش می‌‌شده و با تداومی چشمگیر به بخشی از سبک زندگی و زیست‌‌جهان نمادین اهالی ایران زمین تبدیل می‌‌شده است. به بیان دیگر، مطالعه‌‌ی رمزگذاری دست و انگشت از این نظر سودمند است که پیوستگی چشمگیر سیستم‌‌های لایه‌‌ی فرهنگی در حوزه‌‌ی ایران زمین و یکپارچگی و انسجام این حوزه‌‌ی تمدنی را نشان می‌‌دهد. این نکته اهمیتی چشمگیر دارد، چون نشان می‌‌دهد که انسجام یاد شده از همان ابتدای شکل‌‌گیری نخستین شهرها و روستاها در این قلمرو وجود داشته و پیامد تاسیس دولتی متمرکز نبوده است. با مرور حرکات دست و انگشت و ردیابی شباهتها و رواج همریخت و هنجارینش در سراسر قلمرو ایران زمین، می‌‌توان دریافت که این قلمرو تمدنی دو و نیم هزاره پیش از شکل‌‌گیری نخستین دولت فراگیر ایرانی که هخامنشیان باشند، پیشاپیش یک سیستم یکپارچه‌‌ی معنایی و یک سامانه‌‌ی درهم تنیده‌‌ی فرهنگی بوده است. رمزگان حاکم بر حرکات دست و انگشت یکی از برگه‌‌ها و گوشه‌‌ای از گواهانی است که گستردگی و انسجام حوزه‌‌ی تمدن ایرانی و دیرینگی و پایداری‌‌اش در گذر زمان را نشان می‌‌دهد، و از این رو سزاوارِ پژوهشهایی بیشتر و عمیقتر است.

فهرست حرکات دست و انگشت در ایران زمین

فهرست نشانه‌‌های بودایی انگشتان (مودراها)

 

  1. Vatsyayan, 1996 : 6.

 

 

ادامه مطلب: کتابنامه

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب