پنجشنبه , آذر 22 1403

بخش دوم: موجودات آشنای بیگانه – حرف ت

بخش دوم: موجودات آشنای بیگانه – حرف ت

تورانا

توراناها موجوداتی نیرومند و چالاک و جنگاور هستند که در دارمای خشک تکامل یافته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. تنه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای افراشته دارند که در پایین به چهار پا و در بالا به دوست عضلانی و قدرتمند مسلح است. سرشان به نسبت کوچک است اما شاخی بزرگ بر پیشانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روید و دو شاخ کوچکتر در دو سویش بر صورتشان جای گرفته است. پوستشان پوشیده از چرمی محکم و پوشیده از خارهایی ریز است. برخی از این خارها رشدی دایمی دارند و توراناها هر از چندی آنها را طی مراسمی دیدنی که به ورزشی قهرمانی شبیه است، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سوزانند.

این موجودات تمدنی به نسبت بدوی دارند و بیشترشان در قالب قبیله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی کوچگرد در صحراهای دارما زندگی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند. خاندان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های پرجمعیت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان رمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی چالاک را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پرورانند و در میان تلماسه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های خشک سیاره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی بومی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان کرم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های غول‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پیکر زیرزمینی را شکار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند. از بدن همین کرم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها عنبر خوش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بوی گرانبهایی استخراج می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند که مهمترین کالای تولید شده در جامعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان است و آن را با بهایی گزاف به آسگارت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فروشند و با پولش وسایل تجملی و سلاحهای سرد مرغوب می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خرند.

داستان نبردهای خونین و طولانی دو قبیله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی اصلی تورانا که بر سر خونخواهی از پهلوانی دلیر و ماجراجو انجام گرفت، مهمترین اثر ادبی پدید آمده در جامعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی این موجودات است. توراناها سالی یک بار بنا به گاهشماری دارما گرد هم جمع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند و طی نمایشهایی داستان این نبردها را بازسازی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند.

ریشه: اسم این نژاد اوستایی است و از تورانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها گرفته شده است.

G:\draw\my works\Dazimda\تورانا.jpg

G:\draw\my works\نقاشي\وب\0نیمسپپپ.jpg

توماسپ هزارسر

توماسْپ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها موجوداتى نیمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌متمدن هستند كه در سیاره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى رگا زندگى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند. این موجودات، بدنى تنومند و عضلانى با دو دست و دو پا دارند. اما سرشان از چندین جمجمه و چندین چهره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی مجزا تشكیل شده است كه به تدریج بر گردن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روید و هرکدام برای خود مغزی مستقل دارد. نوعی دوقطبی بین سر و بدن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان در کار است. طوری که خودشان معتقدند بدن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان به استر و مَرکبی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ماند که کله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های پرشمارشان همچون سوارکاری بر آن فرمان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌راند. اداره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی حرکات بدن را بزرگترین سر بر عهده دارد و با روشی ناشناخته ارتباط عصبی باقی سرها با نخاع و مدارهای حرکتی را قطع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند.

به این ترتیب عملکرد سرهای دیگر به برای پردازش اطلاعات حسی یا اندیشیدن درباره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی چیزهای متفاوت و اغلب مهمل و چرند محدود می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. سرها با این حال درگیر رقابتی دایمی با هم هستند و هر از چندی مغز یکی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان در رشد از سر اصلی پیشی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرد و آن را از مدار خارج می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. به همین خاطر توماسپ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها شخصیتی یگانه ندارند و ممکن است خلق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و خو و باورها و عقایدشان به کلی در گذر زمان دگرگون شود، یا با حفظ این عقاید در برخی سرها، با تبعیت از سری دیگر رفتارهایی کاملا واژگونه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش را نشان دهند.

توماسپ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها فاقد هنر و ادبیات هستند و نانویسا محسوب می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند. زبان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان هم بسیار ابتدایی است. طوری که برخی از پژوهشگران می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند از داشتن زبانى واقعى بى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بهره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. با این حال هر توماسپ یک زبان ویژه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی شخصی دارد که سرهای پرشمارش مدام با آن سخن می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند و مخاطبشان هم سرهای دیگر است. در میان این سرها فقط همان که کنترل حرکات بدن را به دست دارد از زبانی برای ارتباط با سایر توماسپها استفاده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. هرچند او هم اغلب حواسش پرتِ بگو مگو با سرهای دیگرش است. به دلیل همین اغتشاش زبانی و غیاب یک مرکز اندیشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی واحد است که این موجودات نام شخصی هم ندارند، و همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى وابستگان به این نژاد را با اسم عام توماسپ مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوانند.

توماسپ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها به صورت هفت قبیله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى بزرگ در جنگلهاى انبوه رگا زندگى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند و از راه شكار كردن تغذیه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند و هر از چندی طی مراسمی از چشمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى نفتى كهنسال سیاره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نوشند. این قبایل در چارچوب اتحادیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى بزرگ با هم ارتباط برقرار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند كه زیر نظر پیرترین رهبرشان فعالیت مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند. وابستگان به هریك از این طایفه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های هفتگانه رنگى ویژه دارند که در میان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان ارغوانى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و قهوه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها مشهورترند. ساختار بدنى این موجودات هم با افزایش سن دگرگون مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و علاوه بر سر، اندامهاى تازه هم مدام بر بدن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روید. به همین خاطر در میان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان تنوع بالایى از نظر ریخت و رنگ دیده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. دستهاى اضافى، سرهاى تازه، و انواع دم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها از مهمترین اندامهایى هستند كه در جریان افزایش سن در این جانوران پدید مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آیند. نمونه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى بالدار و داراى باله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى شنا هم به ندرت دیده شده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند.

توماسپ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها موجوداتى دوجنسى هستند. اعضاى هر قبیله تنها با افراد همرنگ و هم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌قبیله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى خود به طور آزاد جفتگیرى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند و در ابتداى بهارِ رگا بچه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایشان را مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زایند. هر ماده در هر سال دو بچه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زاید كه معمولا از پشت دو شریك جنسى متفاوت به وجود آمده است. بسیاری از این بچه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها در زمان زاده شدن فاقد سر کامل هستند و به همین خاطر در نوزادى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌میرند. این دشوار بودن تکوین سر در جنین توماسپ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها احتمالا به رقابت چند سر برای تغذیه از خون مادر مربوط می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و مهاری که همه بر هم اعمال می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند.

آنهایی که در میان این نوزادان زنده مانده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند، به سرعت رشد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند و قدرت ترمیم چشمگیری به دست می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورند. طوری که زخمها و بریدگی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های اندامهایشان را به تدریج با تولید اندامهای تازه جبران می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند. به همین دلیل افسانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای در رگا هست که اعضای این نژاد را نامیرا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داند و می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید که تنها راه مرگشان آن است که خودكشى کنند. هرچند اسنادی جنگی در دست است که نشان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد آتش بدن توماسپ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را از بین می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌برد. با این حال زخمی کردن یا تکه پاره کردن بدن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان مایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی مرگشان نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، چون اگر تنها یكى از سرهای کوچکشان هم باقى بماند، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند بقیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی بدن توماسپ را دوباره تولید کند. شیوه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی خودکشی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان آن است که گهگاه بین سرها دعوا و کشمکشی در می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرد و سرهای گوناگون برای لحظاتی کوتاه کنترل اندامهای بدن را به دست می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرند و به زخم زدن و قطع کردن سرهای دیگر روی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورند، غافل از این که خودشان هم دقایقی بعد قربانی رفتار مشابه سرهای دیگر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند. توماسپ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های پیر که تعداد زیادی کله دارند، با دعواهای بیشتر و شدیدتری از این نوع دست به گریبان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند و به همین خاطر علت اصلی مرگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان در سنین بالا همین است.

علاوه بر این درگیری‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های درونی، توماسپ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها در مقابل موجودات کیهانی دیگر هم رفتاری بسیار وحشیانه و خشن نشان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهند. قبیله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایشان مهاجم هستند و اگر به حضور غریبه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى در قلمروشان پی ببرند، به شکل گروهی به او حمله می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند و بدنش را از هم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌درند. به همین دلیل هیچ نوع ارتباط فرهنگى یا اقتصادى بین جامعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى ابتدایى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان با سایر بخشهاى كهكشان وجود ندارد. گوشتخوار هم هستند و از بدن تمام موجودات متمدن یا غیرمتمدنى كه گیرشان بیفتد، تغذیه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند. گزارشهایى از همنوع‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوارى هم درباره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان انتشار یافته است.

ریشه: نام این موجودات از دو کلمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی توما (از بن سامی، به معنای توأم و همراه) و اسپ (از بن اوستایی، یعنی اسب) تشکیل یافته است. به این نکته اشاره دارد که در آنها چند سوار (کله) بر یک اسب (تنه) نشسته است.

Untitled-29

Untitled-30

G:\draw\my works\نقاشي\وب\trtt.jpg

 

 

ادامه مطلب: بخش دوم: موجودات آشنای بیگانه – حرف ج

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب