پنجشنبه , آذر 22 1403

بخش دوم: موجودات آشنای بیگانه – حرف ن

بخش دوم: موجودات آشنای بیگانه – حرف ن

نارام

این موجودات، در ماه چهارم همستگان زندگى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند. قدشان تقریبا به اندازه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى یك مگس معمولى است و بدنشان به دلیل رسوب نمكهاى مسى كه در آب نوشیدنى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان وجود دارد، آبى رنگ می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نماید. استخوانهای بدنشان بر سطح پوستشان جای گرفته و زرهی محکم و زاویه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دار ایجاد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. بالهایی ظریف و کوچک دارند که به کمکش در فاصله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی کوتاه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌جهند، و در حالت عادی روی حفره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای بر پشت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان جمع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. حرکاتشان قدری اغراق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آمیز است و زبان بدن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان دامنه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی حرکتی زیادی را در بر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرد.

این موجودات در قالب اجتماعاتى پیرسالار زندگى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند. عمر پیرترین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند تا بیست سال برسد، و در هر مقطع زمانى پیرترین عضو شهرشان رهبرى آن را بر عهده مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرد. در بین خود رقابت فشرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى دارند و یكى از سنن رایجشان مبارزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌طلبى نام دارد. این سنت عبارت است از این كه یك نارامِ خشمگین كه احساس مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند حقش توسط هم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نژادش خورده شده، یا از بابت رقابت او به تنگ آمده، او را به مبارزه دعوت مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند.

این مبارزه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند به اشكال گوناگون اجرا شود. معمولا روش اجراى مبارزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى بین دو نارامِ رقیب، به موضوعى كه مورد اختلافشان یا رقابتشان است مربوط مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. مثلا اگر یك نارام از دیگرى به این دلیل رنجیده باشد كه فكر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند او سریعتر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دود، مبارزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌طلبى به صورت مسابقه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى دو انجام خواهد شد. برخی از این درگیری‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها از دید سایر نژادهای متمدن مضحک می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نماید. چون مثلا به ادا در آوردن و تقلید حرکات دیگری یا فحش دادن به اعضای قبیله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی رقیب منحصر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود.

در این مبارزه طلبى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها هركس كه بازنده شود، به مدت یك سالِ محلى غلام برنده خواهد شد، و معمولا اربابِ پیروز در این فاصله طورى عمل مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند تا برده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى موقتش دیگر امكان پیشرفت در موضوع مورد مناقشه را پیدا نكند. البته این تلاشها گاه عقیم مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ماند و موارد فراوانى در سالنامه هاى نارام ثبت شده كه دو رقیب براى تمام عمرشان به طور متناوب برده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى همدیگر بوده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. به این معنى كه غلام اولى پس از یكسال دیگرى را به مبارزه طلبیده و او را شكست داده و همین بلا در پایان سال بعد به سر خودش آمده و…

وحشیانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین رقابتى كه در میان این موجودات وجود دارد، به قبضه كردن قدرت و به دست گرفتن رهبرىِ اجتماع نارام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها مربوط مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. چنانكه گفتیم پیرترین نارام در هر مقطع زمانى رهبر خواهد شد. به این ترتیب نارام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى پیرى كه سوداى رهبرى را در سر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پرورانند، رقباى سالخورده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى خود را به مسابقاتى فرساینده دعوت مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند كه نتیجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى آن مردن یكى از طرفین است. به این ترتیب رقبا به تدریج حذف مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند و نارام پیرى كه سایر سالمندان را از میدان به در برده باشد براى رهبرى باقى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ماند. این شكل غریب از رقابت درون نژادى در هیچ گونه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى دیگرى دیده نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود.

نارام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها چهار جنس دارند كه دو به دو مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانند با هم جفتگیرى كنند و نتیجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى تولید مثل هر جفت هم مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند به دو حالت در آید. یعنى در آنها دو جور نر و دو جور ماده وجود دارد که فرزندانی نر یا ماده شبیه به مادر یا پدرشان را ایجاد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. به این ترتیب می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود گفت که دو نظام نژادى همزمان در این موجودات وجود دارد، که البته مدام هم با هم تداخل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند.

نارام ها كشاورزند و اوقات فراغت خود را صرف تولید الگوهاى به ظاهر بى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌معناى عظیمى بر خاك مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند. این الگوها خیلى زود با وزش بادهاى شدید سطح ماه چهارم پاك مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود،اما گویا براى نارام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها از ارزش آیینى برخوردار باشد. آنها شهرهایى مسطح و زاویه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دار مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سازند و با وجود رقابت عجیبى كه بین خود دارند، نسبت به نژادهاى دیگر کیهانی خیلى مهربان و صلح‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌طلب هستند. مردمانى مهمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نواز هم هستند و ممكن است براى خوشایند یك مهمان ناشناس ارزشمندترین دارایى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى خود را به او ببخشند.

آنها هرگز در صحنه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى سیاست جهانى نقش مهمى ایفا نكرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند و به هنگام ظهور امپراتورى مولوك خیلى ساده برترى آنها را پذیرفتند. مولوك‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها هم به دلیل تفاوت ابعاد زیادشان هرگز كارى به كار این موجودات آبى رنگ نداشتند و حداكثر كارى كه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كردند خرید محصولات كشاورزى از شهرهاى متخلخل و زاویه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دار نارام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها بود.

ریشه: نام این موجودات از دو ریشه برخاسته. یکی کلمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی اکدی باستان نَرام به معنای «محبوب» که مثلا در نام شاه مشهور –نرام سین- باقی مانده است. دیگری در زبان سانسکریت است که نرم و لطیف معنی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد و به همین خاطر در میان هندیان اسمی رایج است.

G:\draw\my works\2D Art\ض4ضض.jpg

نموا

نَمْواها به صورت رمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایى بر سطح كویرهاى خشك و تفتیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى ورجمكرد زندگى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند. موجوداتی هستند چهارپا با بدن درشت – هم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌قد یك فیل بزرگ- و جمجمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی پهن و عظیم كه معمولا آن را براى تغذیه در حفره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى نمكى فرو می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند و از این رو بر پوستشان لایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای از بلورهای نمک رسوب می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. دست و پایشان كوتاه است و دمى عضلانى و کوتاه دارند كه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند به هنگام تحریك عصبى یك قوس الكتریكى با شدت جریان بالا تولید كند. نموا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها از این توانایى الكتریكى دم خود براى مقابله با شكارچیان درنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی ورجمكرد استفاده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند.

نموا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها علاقه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى عجیبى به نمك‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى هالوژنى دارند و از آنجا كه در كویرهاى ورجمكرد این مواد به صورت رسوباتى مجتمع دیده مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند، از این نظر دچار تنگنا نیستند. این موجودات براى زندگى در شرایط سخت و دشوار كویرى سازگار شده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند و قادرند بخار آب اندك موجود در هوا را تقطیر كنند و بنابراین نیازی به نوشیدن آب ندارند. آنها در گله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایى چند هزارتایى به چریدن نمك مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پردازند و قبیله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی بزرگ در اطراف دریاچه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های نمکی ورجمکرد پدید می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورند.

نموا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها روش تولید مثل عجیبى دارند. جنسیت در میان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان وجود ندارد و به تعبیری همگی یک جفت مشترک دارند که عبارت است از معادن نمكى! وقتی یکی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌میرد، بقیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی اعضای گله لاشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش را به حفره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى نمكى می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اندازند و آنجا آنقدر لگدكوبش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند تا كاملا در نمکهای سبز و نارنجی مدفون شود. در صورتى كه شرایط تدفین نموا درست باشد، همزمان با حل شدن بدنشان در میان بلورهای نمک، سلولهاى  زاینده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى مقاومى كه در شكم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان وجود دارند رشد مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند و از نمکها تغذیه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند. به این ترتیب هر نموا پس از مرگ ممکن است صدها نوزاد پدید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورد. این نوزادان مدتى طولانی بر نمكهاى اطراف‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌چرند و بعد از اینكه تا حدودى رشد كردند، از حفره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى نمكى خارج مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند و گله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى جدید را تولید مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند. این شرایط البته دشوار و دیریاب است و از هر صد لاشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى نموا، دست بالا دوتا از آنها ممكن است به شرایط مناسبى دست پیدا کنند و گله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى تازه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای را پدید آورند، اما این گله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها بسیار پر جمعیت هستند و گاه چند صد عضو دارند. زنتوم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها رفتار فرو کردن لاشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی نموا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها به گودالهای نمک را نوعی جفتگیری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانند و معتقدند جفت این موجودات معدنهای نمکی هستند.

چنین می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نماید که این جانداران تا حدودی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هوشمند باشند. چون با زنتوم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها ارتباطی دوستانه برقرار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند. زنتوم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها به شکلی سنتی ایشان را اهلى کرده و از آنها براى حمل بار در كویر بهره می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرند، و در مقابل مواد و وسایلی را از نقاط دیگر سیاره برایشان هدیه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌برند. مورخان این ارتباط را نوعی دامپروری دانسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. اما خود زنتوم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها معتقدند که نموا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها هوشمندند و روابطشان با ایشان را از نوع استخدام و پرداخت مزد تعریف می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند.

ریشه: نام این موجودات از کلمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی سکایی «نَموا» به معنای نمکی گرفته شده است. ریشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی این کلمه با نمک پارسی مشترک است و در هند و اروپایی (*نمب-) هم معنای نمور بودن و هم کوفتن و له کردن را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسانده است.

G:\draw\my works\نقاشي\سفالوپس۲.jpg

نیسین

نیسین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها نژادی به نسبت گمنام باستانى از بومیان خوشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى پروین بوده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند که همزمان با حضور نظامی سیپارها در این منطقه به دشمنی با آنها برخاستند. زادگاهشان بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شک یکی از دنیاهای خوشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى پروین بوده، اما درباره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی شیوه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی زندگی و جزئیات فرهنگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان اطلاعات كمى به جا مانده است. همین قدر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانیم كه نژادى جنگجو و كم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌جمعیت بودند و با پرچمهاى رنگارنگ و شمشیرهاى خاردارشان توانستند برای مدتی از پیشروى سیپارها در خوشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى پروین جلوگیری کنند. اما در نهایت فناورى برتر سیپارها بر شجاعت نسنجیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی آنها پیروز شد و همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى این موجودات قتل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عام شدند.

در مورد شكل این موجودات اطلاعات كمى در دست است و ما در اینجا به نقل دو سند بسنده مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنیم که از موزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی مرکزی مردم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شناسی جمهوری سوم در همستگان برگرفته شده است. یکی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش تصویر کمیابی از این موجودات است که نشان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد دو دست و دو پا داشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند و بر سرشان شاخی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روییده، و دومی نقاشی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ایست که چهره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان را دقیقتر نشان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد و بر اساس آن معلوم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود که دست کم سرکرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایشان سه شاخ بر سر داشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند، چون این نقاشی از یکی از قهرمانان جنگی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان کشیده شده که سرداری نامدار بود.

نیسین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها حدود سه متر قد داشتند و زورمند و دلاور بودند. از عمری طولانی و سبک زندگی پرتجملی برخوردار بودند و برخی از همنوعان خود را که خاستگاه اجتماعی پست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تری داشتند به عنوان برده به کار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گماردند. پس از متحد شدن در قالب یك جامعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى یكدست و هماهنگ در خوشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی پروین پراکنده شدند و اردوگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی نظامی در گوشه و کنار این قلمرو برپا کردند. اما توسعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌طلبى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان با سر رسیدن نخستین موج از مهاجمان سیپار مصادف شد و در نتیجه براى چند قرن جنگ وحشتناكى بین این دو نژاد در گرفت.

بیشتر آنچه كه در مورد این نبردهاى طولانى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانیم، از سالنامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و تاریخ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى نژادهاى بى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌طرفى استخراج شده كه شهرهایشان در جریان این نبردها دست به دست مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گشت و ویران می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد. بنابراین گزارش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها، سلحشوران زرهپوشان نیسین طی چند نسل توانستند دلیرانه جلوى پیشروی سیپارها را بگیرند.

اما طی زمانی كه آن مهاجمان فلسدار در كار تكمیل فناورى نظامی و ساخت سلاح‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى پیشرفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر بودند، نیسین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها درجا مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زدند و همچنان به اصول سنتى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان برای جنگ وفادار ماندند. نتیجه آن شد كه در آخرین نبردها در یک جبهه نیسین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های زرهپوشى ایستاده بودند كه شمشیرهاى آخته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى خود را با هلهله تكان مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دادند و معتقد بودند دعا كردن به پیشگاه خدایان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان آنها را از گزند دشمن مصون مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دارد، و در سوی دیگر سیپارهایى مسلح به بمبهاى اتمى و تفنگهاى تشعشعى مقابل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان صف بسته بودند. نتیجه را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد پیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینی کرد و به این شکل بود که همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی نیسین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها قتل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عام شدند و نژادشان منقرض گشت.

ریشه: نام این موجودات از اسم شهر نیسین در سومر باستان گرفته شده که رقیب و دشمن شهر همسایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش –سیپار- بوده است.

das

G:\draw\my works\2D Art\باغاااا0.jpg

نین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گار

نین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گارها از نژادهاى متمدن سیاره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى سورات هستند. نام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان به زبان ایكچوا یعنى «آوازه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوانان شب». علت این نامگذارى هم این است كه روش ارتباطگیرى این موجودات با هم، از راه تولید آواهاى زیبا و آهنگینى است كه با دمیدن هوا در سوراخهاى متعدد و كانال‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى پیچیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى بینى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان ایجاد مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند. بدن نرم و انعطاف‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پذیر این موجودات رگهایى توخالى را در خود جاى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد. هوای بخشهایی از اقلیم سورات که سرشار از مواد مغذى است، از راه این رگها در بخشهاى مختلف بدن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان گردش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. محل اتصال این شبكه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى رگها با جهان خارج، مجموعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى از سوراخهاست كه بر روى صورت نین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گارها قرار دارد و برخى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان براى دم و برخى دیگر براى بازدم تخصص یافته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. عملكرد هماهنگ همین سیستم هوایى است كه موسیقى زیبا و شگفت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌انگیزى تولید مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند. این آهنگ همواره از نین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گارها به گوش مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسد و در واقع همان صداى نفس كشیدنشان است. نین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گارهای نر بر پیشانی خود شاخی خمیده دارند که این موسیقی را در خود تشدید می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و صدایی بلندتر و پرطنین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر را پدید می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورد.

قد یك نین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گار به یک و نیم متر بالغ می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، و از روی قامت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود سن این موجودات را تخمین زد. چون تا پایان عمر پیوسته قد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کشند و در سنین سالخوردگی ممکن است تا شش متر بلندا داشته باشند. پوست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان در جوانی سرخ –نارنجی است، اما کم کم با گذر زمان رنگشان به زردی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گراید. تغییر دیگری که دوران پیری‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان رخ می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد، تجزیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی چشمهای عظیم آبی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رنگشان است. این اندامهای حسی کم کم به چشمهایی کوچکتر و پرشمارتر تقسیم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند که هریک طیف خاصی از محرک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های نوری را ردگیری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند. شکل کلی بدن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان درست مشخص نیست، چون بافتهای نرم تن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان به شدت آسیب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پذیر است و به همین خاطر همیشه زرهی محکم و سنگین بر تن دارند و تنها سرشان بیرون از آن قرار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرد.

نین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گارها دو جنس نر و ماده دارند و با زاییدن بچه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند. اندامهای زاینده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان درست مشخص نیست. تنها می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانیم که ماده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها زرهی با بخشهایی متحرک بر تن می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند که هر از چندی دریچه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای را بر آن می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گشایند و نوزادی تک و درشت از آن خارج می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. نوزادان توانایی تولید موسیقی ندارند و صدای دم زدن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان بیشتر به ریتمی یکنواخت و ملال‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌انگیز شباهت دارد که تحمل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش برای بیشتر نژادهای متمدن دشوار است. به همین خاطر نین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گارها در خارج از شهرهایشان فرزندان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان را از محیطهای عمومی دور نگه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دارند.

نین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گارها موجوداتى صلح‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌جو و آرام هستند و بیشترشان در قعر بیابانهاى سرخ سورات زندگى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند. از معدود موجوداتى هستند كه از سوى امپراتوران ایكچوا مورد آزار قرار نگرفتند و به دلیل دورافتاده بودن محیط زیستشان، از آسیب این فرمانروایان ستمگر در امان ماندند. همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی اعضاى این نژاد از دید سایر گونه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های کیهانی هنرمندان بزرگى به حساب می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آیند. به همین خاطر بعضى از آنها به صورت آوازه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوانان دوره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گرد در شهرهاى گوناگون سورات سفر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند و آوازهاى غریبى را مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوانند كه توسط همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى نژادهاى گوناگون سورات فهمیده مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و مورد استقبال قرار مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرد. مفاهیمى كه سایر موجودات از آواز آنها درك مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند، نیكخواهى، صلح و دوستى است. اما به درستی روشن نیست كه خودشان چه مضمونهایی را در این آهنگهاى افسون‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آمیز گنجانده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. دست کم یک پژوهش معتبر انجام شده که از نگاهی مردم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شناسانه ادعا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند که آوازهای لطیف و روح‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نواز نین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گارها در اصل دعوتهایی رکیک و شرم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آور به جفتگیری است که به طور سنتی میان نر و ماده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها رد و بدل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و چون در بین سایر نژادها هوادار پیدا کرده، نین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گارها آن را بدون اشاره به معنایش برای مخاطبان اجرا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند.

ریشه: نام این موجودات از کلمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی سومری «نین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گال» گرفته شده که یعنی بانوی بزرگ و اسم ایزدبانوی نیزارها بوده است.

hfn

G:\draw\my works\2D Art\0هیولسبز۸۷.jpg

 

 

ادامه مطلب: بخش دوم: موجودات آشنای بیگانه – حرف و

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب