گفتار چهارم: نسخهی یونانی نبرد آغازین
گذشته از روایتهای سامیِ آفرینش که مرور کردیم، روایتِ هسیود از پیدایش جهان که در کتاب زایش خدایان آمده نیز شایان توجه است. این متن منظومهایست که به زبان یونانی سروده شده است. از این رو از نظر ساختار به حماسهی بعل و انوماالیش که شعری منظوم هستند شباهت دارد. با این وجود به خاطر آن که در زبانی هند و اروپایی تدوین شده با متونی که تا اینجا دیدیم تفاوت دارد. به احتمال زیاد هسیود زایش خدایان را در قرن ششم پ.م و اواخر دوران مادها سروده است. گویش آن ایونی است و استخوانبندی مفهومی آن از اساطیر آفرینش فنیقی وامگیری شده است. به همین دلیل هم مفاهیم کلیدی و عناصر اصلی مورد اشارهاش با آنچه در سایر متون دیدیم شباهت دارد. در اینجا تنها بندهای ابتداییِ مربوط به پیدایش کیهان را نقل و ترجمه میکنم[1]:
“حقیقت آن است که در آغاز آشوب (خائوس: ) وجود داشت. اما بعد زمین (گایا: ) شکوفا شد، که به یقین زیربنای همهی چیزهاست. این همه در آن (زمین) بودند: آن نامیرایان که بر قلههای پربرف المپ منزل دارند، و جهان زیرین (تارتاروس) تاریک در اعماق زمینِ دارای راههای پهناور. و مهر (اِروس: )، که در میان خدایان نامیرا عادلترین و راستترین ( ) است، که بازوان و پاها را بیحس میکند و بر ذهن چیره میشود و مشاور خردمند تمام ایزدان و همهی مردمان است. از آشوب بود که اِرِبوس[2] ( ) و شبِ سیاه پدید آمد. و چون شب مهرورزانه با اربوس درآمیخت و یگانه شد، از وی آذر (اثیر: ) و روز زاده شد.”
” و آنجا، همهی سرچشمهها و فرجامهای زمینِ درخشان و جهانِ زیرینِ (تارتاروس) مهگرفته و دریای بارآور و آسمان پرستاره با نظم و ترتیب خاص خود قرار داشتند، چندان نمور و نفرتانگیز که حتا ایزدان را نیز ناخوشنود میکرد.
خلیجی بزرگ در آنجا بود، و اگر انسانی در میان آن دروازهها قرار میگرفت، تا زمانی یک سال کامل به پایان نرسد، به کف زمین نمیرسید. وآنگهی انفجارهایی وحشتناک و پیاپی او را از این راه به آن راه پرتاب میکرد. و این وضع شگفت حتا برای ایزدان نامیرا نیز هراسانگیز بود[3].”
ادامه مطلب: گفتار پنجم: مردهنامِ شمعون
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب