پنجشنبه , آذر 22 1403

گفتار هشتم: خط میخی هیتی

گفتار هشتم: خط میخی هیتی

قلمرو: آناتولی

زبان: هیتی (آریایی کهن آناتولی)

دوره‌‌ی رواج: ۱۸۰۰-۲۳۰۰ تاریخی(۱۶۰۰-۱۱۰۰ پ.م)

دولت‌‌ پشتیبان: هیتی

هیتی کهن‌‌ترین زبان خانواده‌‌ی هندواروپایی و شاخه‌‌ی آریایی است که نویسا شده است. مرسوم است که در کتاب‌‌های کلاسیک تاریخ، زبان و فرهنگ هیتی را به هندیان و یا اروپاییان مربوط می‌‌دانند و آن را با متون ودایی و سانسکریت یا یونانی مربوط می‌‌سازند. چنین برداشتی نمونه‌‌ای روشن و عیان از غلبه‌‌ی پیش‌‌داشت‌‌های ایدئولوژیک بر پژوهش علمی است و کوشش برای ندیدنِ تمدن ایرانی را به روشنی نشان می‌‌دهد. چون زبان هیتی یکی از زبان‌‌هایی است که در جغرافیای ایران زمین رواج داشته، بر اساس خط‌‌های رایج در ایران – میخی- نویسا شده، و به مردمی تعلق داشته که چند تا از دولت‌‌های مهم در شبکه‌‌ی دولت‌‌های باستانی ایرانی را تاسیس کرده‌‌اند. همین مردم به لحاظ ژنتیکی تا به امروز در ایران غربی همچنان حضور دارند و زبان‌‌های خویشاوند با هیتی که خوشه‌‌ی زبان‌‌های آریایی است نیز تا به امروز زنده است و زبان ملی قلمرو ایرانی بوده است. در ضمن هیتی‌‌ها نخستین قومی بودند که خود را «آریا» نامیدند و بنابراین اولین ثبت سیاسی از نام ایران (یعنی سرزمین آریاها) به ایشان مربوط می‌‌شود.

در این بستر شفاف و روشن بسیار خارق‌‌العاده است که چگونه نویسندگانی معتبر و نامدار هیتی‌‌ها را به هندی‌‌ها یا یونانی-رومی‌‌ها مربوط دانسته‌‌اند، و کسی هم چنین پنداشت نامعقولی را نقد نکرده است. یعنی چه شده که‌‌ هیتی‌‌ها به جای آن که به همسایگان قفقازی و آشوری و سکایشان منسوب شوند، یا به نوادگان ارمنی و ماد و کاپادوکی‌‌شان مربوط دانسته شوند، به خویشاوندان دورشان قلاب شده‌‌اند که هزار سال دیرتر و چند هزار کیلومتر اینسو و آنسوتر زندگی می‌‌کرده‌‌اند.

زبان هیتی به سادگی یکی از زبان‌‌های آریایی کهن است که به هیچ عنوان «هندی» نیست و ربطی هم به هندوستان ندارد. چون در زمان یاد شده اقوام آریایی در نیمه‌‌ی شمالی ایران زمین و در قلمرو استپ‌‌های شمالی مستقر بوده‌‌اند و در شبه‌‌قاره‌‌ی هند پیشروی نکرده بودند. هیتی‌‌ها هم به هر صورت ربطی به شبه‌‌قاره‌‌ی هند ندارند. در واقع دورترین شاخه‌‌ی جمعیت آریایی‌‌ها نسبت به هند، همین هیتی‌‌ها هستند.

مرور داده‌‌های موجود این نکته‌‌ی بدیهی را نشان می‌‌دهد که هیتی‌‌ها یکی از اقوام ایرانی و گروهی از جمعیت آریایی مقیم ایران زمین بوده‌‌اند، که زودتر از بقیه در تماس با فرهنگ‌‌های نویسای جنوبی به دولت متمرکز و نویسایی دست یافتند. اساطیر و زبان هیتی بخشی از لایه‌‌ی کهن‌‌ فرهنگ آریایی است که مشابهش را در متون اوستایی کهن و وداهای قدیمی نیز می‌‌بینیم.

شیوه‌‌ی حک شدن میخ‌‌ها بر لوحی با خط هیتی

لوح دیوانی هیتی، هاتوشاش، قرن ۱۱ تاریخی (ق ۱۳ پ.) 

پیکربندی نویسه‌‌ی هیتی و ساختار نویسایی در دولت هیتی و میتانی نشان می‌‌دهد که آریایی‌‌های چیره شده در ربع شمال غربی ایران زمین علاوه بر نویسا ساختن قلمرو خویش بر اساس سرمشق خط میخی اکدی، زبان‌‌های بومی پیشاپیش مستقر در منطقه را نیز به رسمیت شمرده و خود را بر اساس آن تعریف کرده بودند. یعنی زبان و خط هوری در قلمرو میتانی و حاتی در قلمرو هیتی استخوان‌‌بندی زبان و خط را تشکیل می‌‌داده است. نوشتارهای پدید آمده در این زمینه‌‌ی چند زبانه آمیختگی چشمگیری با زبان‌‌های سامی دارند که به خاطر پیشگام بودن خط میخی اکدی و سرمشق قرار گرفتن‌‌اش طبیعی است. این در واقع آغازگاه روندی پیچیده، دیرپا و گسترده است که از تداخل زبان‌‌های آریایی و سامی حاصل می‌‌آید و وام‌‌واژه‌‌های فراوان دوطرفه و همچنین پدیده‌‌هایی مثل هزوارش‌‌های پهلوی را بعدها ایجاد می‌‌کند.

زبان هیتی همزمان با تاسیس نخستین دولت آریایی در آناتولی در قرن هفدهم تاریخی (ق ۱۷ پ.م) بر اساس سرمشق خط میخی اکدی نویسا شد و متونی را پدید آورد که تا پانصد سال بعد تداوم داشت. از این مجموعه نزدیک به ششصد متن تا به امروز باقی مانده که در چند هزار لوح ثبت شده است.[1] نویسه‌‌ی هیتی ۳۷۴ علامت میخی داشت که یازده‌‌تایش در متن نیامده و تنها در لغت‌‌نامه‌‌های دوزبانه‌‌ی هوری و حاتی یافت شده است. حدود نیمی از این نشانه‌‌ها هجانگار هستند و نیم دیگر اندیشه‌‌نگار یا واژه‌‌نگارهایی هستند که کل یک کلمه را یکجا نمایش می‌‌دهد.

اندیشه‌‌نگارهای هیتی اغلب به خط سومری نوشته می‌‌شده‌‌اند و گاهی به اکدی، اما به صورت وام‌‌واژه‌‌ای از آن زبان‌‌ها خوانده نمی‌‌شده‌‌اند و همچون شناسه‌‌ی ناخوانده یا علامتی هجایی برای کلمه‌‌ای هیتی عمل می‌‌کرده‌‌اند. نمونه‌‌اش نشانه‌‌ی سومری ???? که در سومری «دوگ» خوانده می‌‌شده و «آوند، ظرف» معنا می‌‌داده، و در هیتی خوانده نمی‌‌شود اما همچون شناسه‌‌ای پیش از نام آوندهای مهم می‌‌آید. یا علامت مشهور ستاره که در سومری و اکدی شناسه‌‌ی نام ایزدان بوده همچون نمادی برای هجای «آن» کاربرد داشته است. یا «گال» (????) سومری که یعنی «بزرگ» همچون نشانه‌‌ای برای آوای «گال» در کلمات به کار گرفته می‌‌شده است. در متون هیتی روی هم رفته هزار و پانصد نشانه‌‌ی سومری به صورت اندیشه‌‌نگار به کار گرفته شده که چند صدتایش -مثل «نیگ‌‌با» (هدیه) و «نیگ‌‌سی‌‌سا» (عدالت) و «نین‌‌داکو» (نان شیرینی)- رواجی فراوان داشته است.

شمار اندیشه‌‌نگارهای اکدی بسیار کمتر بوده و در مرز ۱۵۰ علامت قرار داشته است.[2] اینها را اغلب با خط هجانگار اکدی می‌‌نوشته‌‌اند و احتمالا به زبان هیتی می‌‌خوانده‌‌اند. یعنی مثلا «اینا» (درون) اکدی به صورت «آندا» (درون، داخل) هیتی و «دینَر» (قضاوت) اکدی همچون «خانِّشّار» (داوری) هیتی خوانده می‌‌شده است. این را از آنجا در می‌‌یابیم که برخی از اندیشه‌‌نگارها با یک علامت مکمل دنبال می‌‌شوند که درباره‌‌ی خوانده شدن‌‌شان اطلاعاتی به دست می‌‌دهد. اندیشه‌‌نگارهای سومری گاهی با مکمل آوایی اکدی و گاهی با هیتی و گاهی با هردو می‌‌آیند و خود اندیشه‌‌نگارهای اکدی هم گاه مکمل آوایی هیتی دارند.

مثلا اندیشه‌‌نگار سومری «شو-تی» (دست) با مکمل آوایی اکدی «قاتی» به همین معنا همراه می‌‌شود، و احتمالا در زبان هیتی «کیِشّاراش» خوانده می‌‌شده است که همان معنای دست را می‌‌رساند. یا اندیشه‌‌نگار سومری «لوگال» (شاه) با پسوند هیتی «-اوش» (نشان اسم فاعلی) ترکیب شده و با مکمل آوایی هیتی «خاشّوش» همراه می‌‌شود، یا اندیشه‌‌نگار اکدی «اِلّام» (آزاد) که در اصل اسم مفعولی است، با پسوند «-آش» (علامت اسم فاعلی هیتی) ترکیب می‌‌شود و بعدش مکمل آوایی هیتی «آرّاواش» (آزاده، آریایی) می‌‌آید.[3]

هسته‌‌ی مرکزی نشانه‌‌های هجانگار هیتی ۸۶ علامت «همخوان-واکبر» و «واکبر» ‌‌و «واکبر-همخوان» است. همچنین ۷۴ علامت در این نویسه وجود داشته که روی هم رفته ۸۹ هجای «همخوان-واکبر-همخوان» را نمایش می‌‌داده است. در اسناد بغازکوی کاتبان پنج نشانه‌‌ی میخی خاص برای واکبرها ابداع کرده بودند که در زیر میخ عمودی علامت «پی» می‌‌آمد و در عمل درون این نشانه نوشته می‌‌شد و هجاهای «وا/ وو/ وی/ وِه» را نمایش می‌‌داد. این علایم تنها برای نوشتن کلمات غیرهیتی (لوویایی، هوری، پالائی و حاتی) به کار گرفته می‌‌شدند.[4]

در زبان هیتی واج «ز» وجود نداشت، ولی در این خط علامت اکدی مربوط به آن برای نمایش آوای «تْس/ ص» به کار گرفته می‌‌شود و این هنگامی رخ می‌‌داد که «س» پیش از «اِ/ ای» می‌‌آمد. در ضمن اغتشاشی در نگارش «ش» هم وجود داشته و این درباره‌‌ی همه‌‌ی خطهای میخی مصداق دارد. یعنی هم نوسانی بین «س» و «ش» دیده می‌‌شود و هم شیوه‌‌ی چفت شدن «ش» با واکبرها پیچیدگی‌‌هایی دارد.[5]

برخی نشانه‌‌ها هر دو کارکرد اندیشه‌‌نگار و هجانگار را نمایش می‌‌داده‌‌اند. مثلا ???? در اصل کلمه‌‌ای سومری است و در این زبان «گی» خوانده می‌‌شود و معنایش «نِی» است. این علامت در بافت متون هیتی هم به عنوان هجانگاری برای «گی/ گِه» برای کلمات هیتی به کار گرفته می‌‌شده، هم برای نوشتن بخش نخست (قِه) وام‌‌واژه‌‌ی اکدی «قِروب» (قریب، نزدیک) و هم گاه مثل شناسه‌‌ای برای چیزهای لوله‌‌ای شکل عمل می‌‌کرده و خوانده نمی‌‌شده و کنار نام اشیایی می‌‌آمده که چنین شکلی دارند.

تداخلی بین اکدی و سومری هم دیده می‌‌شود. یعنی نشانه‌‌ی سومری «دینگیر» (خدا) در وضعیت ملکی (دینگیر-لیم) که در اکدی هم وامگیری شده بود و آنجا «ایلی» (ملکی: ایلیم) خوانده می‌‌شد، در نویسه‌‌ی هیتی همچون نوعی هجانگار برای «ایلی» به کار گرفته می‌‌شده است. به همین خاطر ثبت نام شاه مشهور هیتی «خاتوشیلیش» با خط میخی به این صورت بوده است: «[گیش: شناسه] پا/خا-شی-[دینگیر-لیم: ایلی]-ایش».[6] یعنی این علامت نقش هجانگاری عادی را بر عهده گرفته است.

هجانگارهای هیتی سیزده همخوان را به همراه واکبرها ثبت می‌‌کرده‌‌اند: ب، پ، د، ت، گ، ک، خ، ر، ل، م، ن، ش، ز، که گفتیم این آخری در زبان هیتی رواج نداشت و به وام‌‌واژه‌‌ها مربوط می‌‌شد. علاوه بر اینها سه هجای «یا» (????????) و «وا» (????) و «وی» (????) هم داشته‌‌ایم. برای واکبرها هم علایمی میخی وجود داشته که خط را به الفبایی نزدیک می‌‌کرده است: «اَ» (????)، «اِ» (????)، «ای» (????) و «او» (????) و «اُو» (????). گاهی هم نشانه‌‌های مربوط به واکبرهای بلند به طور مستقل بین هجاها می‌‌آمده‌‌اند و درست معلوم نیست که این راهنمایی برای تلفظ درست کلمه بوده، یا کارکردی دیگر داشته است. مثلا «ایشْخاش» (سرور) به صورت «ایش-خا-آ-آش»، «لامَن» (نام) در قالب «لا-آ-مَن» و «اویْدار» (آب) با املای «او-ای-دا-آ-آر» نوشته می‌‌شده‌‌ است.

در نویسه‌‌ی هیتی شمار نشانه‌‌های مربوط به هجای «همخوان-واکبر-همخوان» هم زیاد است و اینها اغلب به تنهایی واژه‌‌ای معنادار را هم نمایندگی می‌‌کنند. نمونه‌‌اش «تَم/ دَم» (????) که یعنی «همسر»، و «دوب/ توب» (????) که یعنی «لوح»، و «تیر/ دیر» (????) که یعنی «دارودرخت، جنگل» و «کَپ/کَب/ گَب/ گَپ» ( ????) که یعنی «چپ». برای این که پیوند این نشانه‌‌ها با بافت تمدن ایرانی روشن شود، اشاره‌‌ی این نکته جالب است که مثلا «دوب/ توب» از «دیب» ایلامی به معنای «لوح، نوشتن، دبیر» گرفته شده که کلمه‌‌ی «دبیر» در پارسی امروز بازمانده‌‌ی آن است. به همین ترتیب «تیر/ دیر» با «تیر/ دار» در پهلوی و پارسی به معنای «درخت» و «گَپ/ کَپ» با «چپ» پارسی همریشه است.

کاتبان هیتی از بیرون به عارضه‌‌ی ناسازگاری خط مشترک بین دو زبان سومری و اکدی می‌‌نگریستند و می‌‌کوشیدند آن را رفع کنند. اما با این همه آواها در نویسه‌‌ی هیتی هم مثل اکدی بر نشانه‌‌ها لق می‌‌زند و اغب هجای مربوط به یک نشانه می‌‌تواند چند جور خوانده شود. مثلا ???? را می‌‌شود هم «آت» خواند و هم «آد»، یا ???? هر چهار هجای «اِگ/ ایگ/ ایک/ اِک» را نمایندگی می‌‌کند. در خط هیتی واژه‌‌های ترکیبی اغلب با نوشتن علامتی در دل علامتی دیگر حاصل می‌‌آید. مثلا نشانه‌‌ی «کا-لی» ???? از علامت «کا» تشکیل شده که نشانه‌‌ی «لی» در میانه‌‌ی دو میخ افقی وسطش نوشته شده است.

هجانگارهای «همخوان-واکه» و «واکه-همخوان» در خط میخی هیتی

هجانگارهای «همخوان-واکه-همخوان» و «همخوان-واکه» در خط میخی هیتی که از سومری وامگیری شده

 

 

  1. Daniels and Bright, 1996: 66.
  2. Daniels and Bright, 1996: 68.
  3. Daniels and Bright, 1996: 68-69.
  4. Daniels and Bright, 1996: 66.
  5. Daniels and Bright, 1996: 66.
  6. Daniels and Bright, 1996: 69.

 

 

ادامه مطلب: گفتار نهم: خط تصویری لوویایی

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب