پنجشنبه , آذر 22 1403

گفتار دوم: خط یونانی

گفتار دوم: خط یونانی

قلمرو: بالکان، آناتولی، شمال مصر

زبان: یونانی

دوره‌‌ی رواج: ۲۸۰۰- ۵۴۰۰ تاریخی(۶۰۰ پ.م- ۲۰۲۰ م.)

دولت‌‌ پشتیبان: دولتشهرهای یونانی،مصر بطلمیوسی، امپراتوری بیزانس

نقشه‌‌ی کیرشهوف از ظهور خط یونانی

هرودوت در بند مشهوری از «تواریخ» می‌‌گوید فنیقی‌‌ها خط را به میان یونانی‌‌ها بردند و این مردم پیشتر از آن آگاهی نداشتند. او خط را «کادمِئیا گِراماتا» یا «گراماتا فوینیکِئیا» می‌‌نامد که یعنی «نشانه‌‌ی قَدمایی» یا «نشانه‌‌های فنیقی». اشاره به قَدما جالب توجه است. چون این احتمالا اسم آدم آغازین در اساطیر فنیقی بوده و همان است که در روایت‌‌های مندایی به صورت «آدم قَدمائی» (یعنی آدم قدیم، نخستین انسان) به یادگار مانده است و همتای کیومرث است. یونانیان این شخص را کادموس می‌‌نامیدند و او را اولین شاه فنیقیه می‌‌دانستند و به همین خاطر هرودوت خط فنیقی را خط قدمایی نامیده است.

شواهد باستان‌‌شناسانه نشان می‌‌دهد که گزارش هرودوت درست بوده و یونانی‌‌ها به حق خط را فراورده‌‌ای فنیقی می‌‌دانسته‌‌اند. نبشته‌‌ای که قدری پیشتر از عصر هرودوت در کرت به یونانی نوشته شده، برای کاتب و نویسنده کلمه‌‌ی «پوینیکاستوس» و برای نوشتن فعل «پویْنیکازِن» را به کار گرفته،[1] که به ترتیب می‌‌شود ترجمه‌‌شان کرد به «مرد فنیقی» و «فنیقیدن!».

رده‌‌بندی خطهای آغازین یونانی بر اساس سنتی آلمانی انجام می‌‌شود که آدولف کیرشهوف در قرن نوزدهم بنیان نهاد. او در کتاب اثرگذارش نقشه‌‌ای منتشر کرد و در آن چهار نوع خط یونانی آغازین را با رنگ‌‌هایی متفاوت از هم تفکیک کرد، که همچنان رمزپردازی‌‌شان رایج باقی مانده است.[2] در این نقشه نخست یک نسخه‌‌ی جنوبی (سبز) از خط یونانی پدید آمد که بیشترین شباهت را به فنیقی داشت. بعد یک روایت غربی (قرمز) و شرقی (آبی) پدیدار شد که اولی به خط لاتین و دومی به خط یونانی امروزین منتهی شد.

خط سبز که قدیمی‌‌تر از همه است و در کرت پدیدار شد و در ثِرا (سانتورینی) و مِلوس و آنافِه و باقی نقاط جنوب دریای اژه نهادینه گشت، در اصل با همان الفبای فنیقی نوشته می‌‌شود و فاقد حروف ویژه‌‌ی زبان یونانی مثل Ξ (کُس) است. در این نویسه همخوان‌‌های دمشی (پْه/ کْه) که ویژه‌‌ی زبان یونانی‌‌اند با برابرنهادهای فنیقی‌‌شان بازنموده می‌‌شوند. با این حال برای همخوان «ث» یونانی حرف به کار گرفته می‌‌شود و آوای مشابهی را در فنیقی نمایندگی می‌‌کند.

نویسه‌‌ی اصلی‌‌ای که زبان یونانی را نویسا ساخت و تا به امروز هم دوام آورده، همان نویسه‌‌ی شرقی (آبی) است که در مراکز اصلی شهرنشینی یونانیان یعنی در جنوب غربی آناتولی پدیدار شد و به ویژه رواجش به قرن بیست و هشتم (ق ۶ پ.م) و دوران کوروش بزرگ باز می‌‌گردد. تقریبا همزمان با پیوستن آناتولی به قلمرو هخامنشی و تاسیس استان ایونیه به دست کوروش بزرگ، این خط هم در شهرهای میلتوس و افسوس پدیدار ‌‌شد و زبان یونانی را دقیق‌‌تر از نسخه‌‌های دیگر رمزگذاری ‌‌کرد. این خط نخست در شهرهای دوازده‌‌گانه‌‌ی استان ایونیه و بعد در شهرهای مهمی مثل آرگوس و کورینت و کیندوس رواج یافت و این شهرها را زودتر از آتن نویسا ساخت.

در همین زمانِ ظهور کوروش بزرگ تحولی در خط قدیمی یونانی هم رخ نمود و نوعی فنیقی‌‌زدایی و یونانی‌‌شدگی در آن نمود یافت. مثلا حرف «قوپّا» که از «قاف» فنیقی مشتق شده بود و «ک» حلقی پیش از واکه‌‌های «اُ/ او» را نشان می‌‌داد، در همین حدود منسوخ شد. هرچند کاربرد آن در مناطق پیرامونی (کورینت، آرگوس، رودس و کرت) تا دوران داریوش بزرگ (قرن ۳۹/ ق ۵ پ.م) تداوم یافت.[3]

خط شرقی (آبی)‌‌یک نوع اصلی و رسمی داشت که در استان ایونیه‌‌ی دولت هخامنشی باب بود (آبی سیر) و یک نوع پیرامونی (آبی آسمانی) هم برایش فرض کرده‌‌اند که قدری دیرتر در منطقه‌‌ی دریای اژه و آتیکا با مرکزیت آتن رواج یافت. این نویسه‌‌ی آبی آسمانی بر اساس شیفتگی مورخان اروپایی نسبت به آتن تعریف شده و در اصل نویسه‌‌ای مجزا و نو نیست. بلکه همان خط آبی سیر است که از سال ۲۹۷۷ (۴۰۳ پ.م)[4] یعنی دقیقا همزمان با پایان یافتن جنگ‌‌های آتن و اسپارت با حکمیت شهربان پارسی منطقه در این شهر پدیدار می‌‌شود. در واقع تحول نظام الفبایی یونانی قدیم را جز با نظر کردن به رخدادهای تاریخی کلان‌‌تر و به طور خاص پویایی سیاست هخامنشی نمی‌‌توان درست درک کرد و غفلت از این داده‌‌ها نقطه ضعف اصلی اغلب پژوهش‌‌هایی است که در این زمینه انجام پذیرفته است.

    خط آبی سیر که در استان‌‌های هخامنشی ابداع شده و توسط دولت هخامنشی پشتیبانی می‌‌شد نویسه‌‌ی اصلی در شبه‌‌جزیره‌‌ی یونان هم بود. یکی از مهم‌‌ترین شهرهای این منطقه کورینت بود که مردمش به گویش دُری سخن می‌‌گفتند و خطشان همان بود که در ایونیه رواج داشت، یعنی به رده‌‌ی آبی سیر مربوط می‌‌شد. در تصویر زیر نمونه‌‌ای از این خط را می‌‌بینید که در دوران کوروش بزرگ و حدود سال ۲۸۳۰ (۵۵۰ پ.م) نوشته شده و نام هیپولیت ( : هوپُّولوتُس) را با نویسه‌‌ی ویژه‌‌ی کورینتی ثبت کرده است. در نویسه‌‌ی کورینتی Ϻ (س) و (ک حلقی) کاربرد داشته است. همچنین «ب» را با علامت و «اِ» را با حرف و «ای» را با نشانه‌‌ی یا نشان می‌‌داده‌‌اند.[5]

نویسه‌‌ی قرمز که غربی نامیده می‌‌شود، مناطق غربی دریای اژه و بخش مرکزی شبه جزیره‌‌ی یونان را زیر پوشش قرار داد و به طور مستقیم از خط سبز مشتق شده بود. در این نویسه هم حرف Ξ غایب بود، اما حروفی نو برای بازنمایی واج‌‌های ویژه‌‌ی یونانی به الفبا افزوده شده بود. مهمتر از همه (پْه) و (کْه) و Χ (کْس) که این آخری چون نوآورانه بود به انتهای سیاهه‌‌ی ابجد انتقال یافت. این حرف بعدتر به خط لاتین نیز انتقال یافت و با آنچه بعدتر در خط کلاسیک یونانی باب شد تفاوت داشت. نویسه‌‌ی قرمز در تسالی، بوئتیا، اوبویا و پلوپونسوس رواج داشت و در جریان کوچ‌‌ مردم این ناحیه به جنوب شرقی ایتالیا، به آنجا نیز راه یافت.[6] ناگفته نماند که نویسه‌‌ی آبی آسمانی هم شباهتی به خط شرقی هم دارد و کمابیش همان علایم خط قرمز را به کار می‌‌برد، اما به شیوه‌‌ی ایونی از علامت برای رمزگذاری «ف» استفاده می‌‌کند.

بنابراین این حقیقت که یونانیان خط خود را از فنیقی‌‌ها وامگیری کرده‌‌اند، امری روشن و شناخته شده است. اما این نکته اغلب به شکلی بیان می‌‌شود که گویی فنیقی‌‌ها فرهنگ یا تمدنی مستقل بوده و یونانی‌‌ها هم در زمان این وامگیری کشوری مستقل و اروپایی محسوب می‌‌شده‌‌اند. کافی است رخدادها و فرهنگ‌‌ها را در بستر جغرافیایی و تاریخی‌‌شان قرار دهیم تا روشن شود که فرهنگ فنیقی زیرسیستمی به نسبت کوچک و مرزی در درون حوزه‌‌ی تمدن ایرانی بوده، و روند وامگیری خط و نویسایی در یونان و پیدایش خط یونانی نه تنها وامدار نوآوری‌‌های فنیقی‌‌ها، که بیش از آن روندی در دل سازمان سیاسی و اجتماعی شاهنشاهی هخامنشی بوده است. با ردگیری گام به گامِ تحول خط در سپهر زبان یونانی نادرستی آن پیش‌‌داشت‌‌های آغازین و اعتبار این گزاره‌‌های دومی را می‌‌توان نشان داد.

نویسا شدن زبان یونانی اندکی پیش از ظهور دولت هخامنشی در قرن بیست و هفتم (ق ۷ پ.م) آغاز شد، اما این نشانه‌‌های آغازین جسته و گریخته و زودگذر بود و تنها پس از ظهور دولت هخامنشی بود که استفاده از خط برای نوشتن زبان یونانی رواج یافت و قلمرو این کارکرد هم به بخشی از مناطق یونانی‌‌نشین محدود می‌‌شد که درون مرزهای سیاسی کشور پارسیان قرار داشت.

پیوند میان ظهور خط یونانی و شکل‌‌گیری دولت هخامنشی زمانی روشن می‌‌شود که به بازآرایی نظم اجتماعی دولتشهرهای یونانی زیر تاثیر سیاست پارس‌‌ها توجه کنیم، و این را دریابیم که خط یونانی بسیار دیر بر صحنه‌‌ی اسناد تاریخی ظاهر می‌‌شود و تنها حدود یک قرن با دوران کوروش بزرگ فاصله‌‌ی زمانی دارد. به طور قاطع می‌‌دانیم که نخستین نمونه‌‌های خط یونانی در حدود سال ۲۶۳۰ (۷۵۰ پ.م) در آناتولی پدیدار شده و وامگیری‌‌ای مستقیم از خط فنیقی بوده، که در آن زمان چهارصد سال قدمت داشته است.

این نمونه‌‌های اولیه از خط یونانی هنوز متنی را نمی‌‌نگاشته‌‌اند و در حد نگارش یک اسم یا چند کلمه کاربرد داشته‌‌اند. یکی از کهن‌‌ترین نمونه‌‌های متن یونانی نوشته‌‌ایست در سه سطر که روی آوندی مشهور به «جام نِستور» باقی مانده است.[7] این آوند در آغاز دوران مادها و حدود سال ۲۷۰۰ (۷۰۰ پ.م) در رودس ساخته شده و در شهر باستانی پیثِکوسای در جزیره‌‌ی آتشفشانی ایسکیا در نزدیک ناپل کشف شده است.[8]

نکته‌‌ی جالب درباره‌‌ی این متن آن که گویا جامی جادویی باشد که برای افزایش نیروی جنسی ساخته شده باشد، و جمله‌‌ی رویش نوعی دعا یا ورد باشد. با این حال در گور پسربچه‌‌ای ده تا چهارده ساله نهاده شده که نابالغ بوده است. متن یونانی روی جام به خط رایج در اوبوئیا[9] نوشته شده[10] که به رده‌‌ی خطوط یونانی سرخ مربوط است. متن چنین است:[11]

که چنین ترجمه‌‌اش کرده‌‌اند:[12]

 «من جام نستور هستم، نیکو برای نوشیدن.

هرکس از این جام بنوشد، در او به جوش خواهد آمد

فوری، میل به آفرودیته‌‌ی زیبای تاجدار».

جام نستور و متن آن، حدود ۲۷۰۰ تاریخی (۷۰۰ پ.م)، رودس

نکته‌‌ی مهم درباره‌‌ی این متن آن است که مثل خط فنیقی از راست به چپ نوشته شده و در آن از علامت «:» برای نقطه‌‌گذاری بهره برده‌‌اند. در این نویسه H مثل فنیقی «ه» خوانده می‌‌شود و نه «اِ» و حرف‌‌هایی مثل (قوپَا: ک حلقی) و (همخوان w) در آن دیده می‌‌شوند. یعنی در اینجا با مردمی یونانی‌‌زبان سروکار داریم که با خط فنیقی‌‌ها زبان خود را می‌‌نگاشته‌‌اند.

سایر داده‌‌ها هم نشان می‌‌دهد که اغلب حروف یونانی در شکل‌‌های کهن‌‌شان که تا پیش از عصر هخامنشی رواج داشته، از نشانه‌‌هایی نزدیک به الفبای فنیقی بهره می‌‌گرفته‌‌اند. مثلا Z (ز) در قدیم I نوشته می‌‌شده یا (ث) را به صورت یا می‌‌نوشته‌‌اند. Ξ (کْس) در شکل آغازینش خطی عمودی در میانه داشته و به صورت نوشته می‌‌شده است. همچنان که (ف) را ابتدا به شکل می‌‌نوشته‌‌اند. Η هم در آغاز کار بوده است.[13]

با ظهور دولت هخامنشی بود که در خط شرقی (آبی سیر) حرف (پْس) و Ξ (کُس) برای نمایش واج‌‌های زبان یونانی ابداع ‌‌شد و حروف غیرفنیقی ( : ف و Χ: خ) آوای یونانی خود را پیدا کرد. ظهور این حروف در خط یونانی به نسبت دیرآیند بوده و با گسترش اقتدار دولت هخامنشی در بالکان تناسبی مستقیم داشته است. نادیده انگاشتن پیوند این روند فرهنگی با آن الگوی سیاسی باعث شده در اغلب منابع عوامانه زمان‌‌هایی زودهنگام و نادرست را به پیدایش این حروف منسوب سازند یا مثلا در فیلم‌‌های سینمایی در زمان‌‌هایی بسیار قدیمی‌‌تر نمایش‌‌اش دهند.

فرمانی از طرف شورای (بولِه) شهر آتن که بین سال‌‌های ۲۹۴۰ تا ۲۹۵۵ (۴۲۵-۴۴۰ پ.م) بر سنگ مرمر نوشته شده است.

یکی از شواهدی که این دیرآیند بودن را نشان می‌‌دهد، فرمان شورای شهر آتن که در تصویر بالا می‌‌بینید و بلافاصله پس از غلبه‌‌ی ایرانیان بر آتن و ورود نویسایی به این شهر نگاشته شده است. چنان که هویداست املای کلمات هنوز وضعیتی استانده پیدا نکرده و عبارت

« » (اِدُوکْسِن تِه بولِه کای دِمو) به معنای «شورا و مردان عشیره [چنین] حکم کرد…» به صورت « » نوشته می‌‌شده است. چنان که در تصویر بالا نمایان است، برای نوشتن «کْس» از ترکیب دو حرف استفاده شد و به همین ترتیب «پْس» را هم با می‌‌نوشته‌‌اند و نه با .

نمونه‌‌ی دیگری در این مورد نام «پریکلس [پسر] کسانتیپوس» بر تیله‌‌ای سفالی است که در حدود سال ۲۹۲۰ (۴۶۰ پ.م) و همزمان با چیرگی قوای هخامنشی بر این شهر نوشته شده است (تصویر زیر). می‌‌بینیم که در اینجا نام این دولتمرد نامدار که به صورت قدیمی نوشته شده، و نه به یونانی کلاسیک

همزمان با شکل‌‌گیری دولت هخامنشی و پیوستن منطقه‌‌ی ایونیه به این قلمرو سیاسی خط یونانی نیز به تدریج از فنیقی استقلال یافت و الفبای یونانی چند حرف نو ابداع کرد که تغییر شکل‌‌هایی از نشانه‌‌های فنیقی محسوب می‌‌شدند. یکی‌‌شان «اُمگا» ( ) است که یعنی «اُ»ی بزرگ. این نشانه از شکستن حلقه‌‌ی «اُمیکرون» (O) حاصل آمده و این دومی یعنی «اُ»ی کوچک. چنین می‌‌نماید که این حرف پیش از دوران کوروش و در حدود سال ۲۸۰۰ (۶۰۰ پ.م) در شهرهای یونانی‌‌نشین شرق ایونیه در آناتولی ابداع شده باشد. در مناطق مختلف مشتق‌‌هایی گوناگون از این «شکستنِ اُ» باب بوده و شکل‌‌هایی مانند و و و   را پدید آورده است. در شهر کْنیدوُس که مردمش به گویش دُری سخن می‌‌گفتند و برخی از جزیره‌‌های دریای اژه مثل پاروس و ثاروس این حرف واژگونه نوشته می‌‌شد و بخش شکسته‌‌ی حلقه در بالا قرار می‌‌گرفت.[14]

سایر نوآوری‌‌ها در خط یونانی نیز به همین ترتیب دیرآیند بوده و خاستگاه‌‌های جغرافیایی‌‌اش در شرق و استان‌‌های پارسی قرار داشته است. مثلا شکل‌‌گیری علامت مربوط به همخوان «ه» خاستگاه مشخصی در مرکز استان ایونیه‌‌ی هخامنشی داشته است. در الفباهای یونانی اولیه حرف «حِث» ( و Η) که مستقیم از فنیقی وامگیری شده بود، مثل مرجع اصلی‌‌اش بر همخوان «ه» دلالت می‌‌کرد. اما این واج به تدریج در زبان یونانی کلاسیک منسوخ شد و این نتیجه‌‌ی روندی بود که «نرمیِ بازدم» (پْسیلُوسیس: ) نامیده می‌‌شود. از این رو این حرف برای بازنمایی «اِ» کشیده به کار گرفته شد و به «اِتا» نامیده شد که تحریفی از نام فنیقی این حرف است. روند «نرمی بازدم» که به منسوخ شدن «ه» و تحول در رمزگذاری Η منتهی شد، در شرق استان ایونیه آغاز شد و از آنجا به گویش آیولی جزیره‌‌ی لسبوس و گویش دُری مردم کرت و اِلیس گسترش یافت.[15]

  نمونه‌‌ی دیگر واکه‌‌ی «اِ» است که در گویش‌‌های یونانی باستان سه حالت متفاوتِ کوتاه و کشیده و مرکب (اِیْ-) داشت و به همین خاطر بازنمودن اینها با حرف‌‌های H و E و در هر منطقه و گویش شکلی به خود گرفت. چنان که مثلا در کورینت حرفی تازه به شکل و در سیکیون[16] (واقع در شمال پلوپونسوس، بین کورینت و آخایا) علامت برای نمایش هردو واکبر «اِ» کوتاه و «اِیْ-» به کار گرفته شد.

حرف نوظهور دیگر بوده که «سامپی» نامیده می‌‌شده و همزمان با ظهور کوروش بزرگ (قرن ۲۸ / ق ۶ پ.م) در برخی از شهرهای ایونیه‌‌ مثل افسوس و میلتوس و هالیکارناسوس رواج داشت[17] و خاستگاهش احتمالا شهر میلتوس بوده که در زمان غلبه‌‌ی کوروش بر آناتولی به مرکز استان تازه ‌‌تاسیس ایونیه بدل شد و دورانی از رشد و شکوفایی شتابزده را از سر گذراند. این حرف به جای یا ΤΤ به کار می‌‌رفته و در فهرست ابجدی الفبا پشت می‌‌آمده است. در این شهرها مثلا عدد چهار را به صورت می‌‌نوشتند، به جای آن که مثل باقی شهرهای ایونی یا مثل شهرهای آتیکی بنویسند.

در میانه‌‌ی دوران هخامنشی این حرف بر سکه‌‌های شهر مِسِمْبْریا در کرانه‌‌ی غربی دریای سیاه پدیدار می‌‌شود و به صورت حروف اختصاری نام آن منطقه را به صورت  ΜΕͲΑ نشان می‌‌دهد.[18] کاربرد این علامت در الفبا به تدریج منسوخ شد، اما شکلی تحول یافته از آن به صورت ϡ در نظام عددنویسی یونانی باقی ماند. نوآوری مشابهی را در الفبای رایج در شهر مانتی‌‌نِئیا می‌‌بینیم که در آن حرفی به شکل به جای نوعی «سین» به کار گرفته می‌‌شده و احتمالا «تْس» صدا می‌‌داده است.[19] همین حرف در الفبای رایج در شهر پامفولیا در جنوب آناتولی هم در کنار Ϝ (با صدای w) به کار گرفته می‌‌شده و احتمالا صدای v را می‌‌رسانده است.

نمونه‌‌ی دیگرش پیدایش حرف «دی‌‌گاما» (Ϝ) بود که با «واو» فنیقی برابر بود و در گویش‌‌هایی به کار گرفته می‌‌شود که همخوانی معادل آن را به کار می‌‌گرفتند. این همخوان در دوران پیشاهخامنشی در سراسر قلمرو یونانی‌‌نشین بالکان و کرت رایج بود و تنها در منطقه‌‌ی آتیکا (آتن) و ناکسوس ‌‌غایب بود. این حرف از «واو» فنیقی ( ) مشتق شده بود و در مناطق گوناگون به شکل‌‌های متفاوت نوشته می‌‌شد. نسخه‌‌ی اولیه‌‌اش در کرت بود که به شکل قدیمی‌‌ و شکل دیرآیندتر بدل شد و در نهایت به شکل F در‌‌آمد.

یک حرف دیگر «سان» (M) نام داشت و مشتقی از «سین» فنیقی بود، و به جای «سیگما» () به کار گرفته می‌‌شد. در این مورد بحث است که این حرف همان همخوان «س» را نمایندگی می‌‌کرده یا به مشتقی گویشی از آن مربوط می‌‌شده است. دوام آوردنش در میان مردمی که به گویش دُری سخن می‌‌گفتند باعث شده این حدس شکل بگیرد که شاید همخوان اصلی‌‌ای که با این حرف بازنموده می‌‌شده، «ز»[20] یا «تْس»[21] بوده و نه «س».

حرف «سان/ M» در دوران‌‌های بعدی همخوان «س» را نمایندگی می‌‌کرده و تا دیرزمانی در خط یونانی رایج بوده است. استفاده از آن تا پایان قرن ۴۰ (ق ۶ م.) در آرگوس و تا حدود سال ۳۹۰۰ (۵۰۰ م.) در سیکیون و تا نیمه‌‌ی قرن ۳۹ (ق ۵ م.) در کورینت همچنان رواج داشت.[22] این تدقیق آوانگاری گویش‌‌های یونانی از حدود سال ۳۰۰۰ (۴۰۰ پ.م) آغاز شد و این زمانی بود که جنگ‌‌های پلوپونزی پایان یافت (سال ۳۹۷۶/ ۴۰۴ پ.م) و استیلای فرهنگی و سیاسی هخامنشیان بر بالکان تثبیت شد.

پس کافی است به زمان‌‌بندی ظهور خط و تقارن‌‌شان با رخدادهای تاریخی بنگریم تا دریابیم که کانون اصلی نویسا شدن زبان یونانی در آناتولی و شرق قرار داشته و به طور خاص آتن و منطقه‌‌ی آتیکا تا دیرزمانی نانویسا بوده است. نویسایی در این منطقه همزمان با مداخله‌‌ی سیاسی ایرانیان و روی کار آمدن جناح سیاسی دموکرات‌‌های هوادار ایران به این منطقه وارد شد. همان جناحی که سقراط را اعدام کردند، و همان سقراطی که بی‌‌سواد و نانویسا بود و خودش و شاگردش افلاطون دشمن سرسخت نظم سیاسی و نفوذ فرهنگی ایرانیان و فنون سوادآموزی بود.[23]

کوشش برای نادیده انگاشتن بستر سیاسی ظهور و گسترش خط یونانی و این پیش‌‌فرض که یونان قدرت سیاسی رقیب و مخالف و بیرونِ قلمرو سیاسی هخامنشیان بوده است، باعث شده این داده‌‌های روشن و صریح تاریخی به شکل‌‌هایی عجیب و غریب و نامعقول تفسیر شوند. در واقع یونان‌‌مداری متعصبانه و فارغ از دغدغه‌‌ی اسناد و شواهد، جذامی رایج در پژوهش‌‌های تاریخی است که آثار ارزشمند فراوانی را بدریخت و پوک ساخته است. چنان که نویسنده‌‌ای نامدار و اثرگذار مثل جک گودی به شکلی تلویحی آرای نامستند و تخیلی نویسندگانی را پذیرفته[24] که می‌‌کوشند تاریخ ظهور خط یونانی را هرچه بیشتر عقب ببرند و بر مبنای حدس‌‌هایی کاملا تخیلی از ظهور این خط در قرن ۲۵ و حتا ۲۳ تاریخی (ق ۹ و ۱۱ پ.م) سخن می‌‌گویند تا آن را با خطهای الفبایی زاده شده در ایران زمین (به ویژه فنیقی) موازی و همزمان به حساب بیاورند. در حالی که به طور قاطع و بنا به شواهد بسیار می‌‌دانیم که چنین نبوده و خط فنیقی چهارصد سال قدیمی‌‌تر از یونانی است و بی‌‌شک همان نویسه‌‌ی فنیقی‌‌ برای نویساندن زبان یونانی وام ستانده شده است.

گذشته از دستکاری در تاریخ‌‌گذاری‌‌ها و جعل‌‌های صریحی از این دست، تفسیرهایی گمراه کننده نیز در کار است که از قدیم شمردن نویسایی یونانیان یا مهم پنداشتن این نویسه ناشی شده است. هولاک در آغازگاه آخرین کتابش «فرشته نوشتن می‌‌آموزد» تاکید کرده که دیدگاهش وامدار آرای والتر اونگ است و در آن چارچوب به گذار انقلابی از فرهنگ شفاهی به کتبی و گسست‌‌های برخاسته از آن پرداخته است.[25] با این همه نقش تعیین کننده‌‌ی تمدن ایرانی و به ویژه سیاست دولت هخامنشی و دیوانسالاری منظم آن در انتشار نویسایی در یونان را نادیده انگاشته است.

هولاک به خاطر آن که کوشیده ظهور نویسایی در یونان را کاملا درون‌‌زاد فرض کند، مرتکب خطاهای چشمگیری شده است. مثلا می‌‌گوید زبان یونانی اصالتی ویژه در این گذار دارد و به خاطر آن که واک‌‌ها را هم در کنار واکه‌‌ها در الفبا می‌‌نویسد، نخستین شکل از سواد عمومی فراگیر در کل جامعه را رقم زده است. اما این برداشت‌‌ها به کلی نادرست است. یونانیان خطی درون‌‌زاد پدید نیاوردند و خط خود را از فنیقی‌‌ها گرفتند و ظهور واک در الفبایشان هم به همین خاطر بود. چون ساختار زبانشان با زبان‌‌های سامی تفاوت داشت و با الفبای سامی فنیقی‌‌ها نمی‌‌شد آن را خوب نوشت و از این رو به اصلاحات و افزوده‌‌هایی نیازمند بود. در جهان باستان هم یونانی‌‌ها از آخرین اقوامی بودند که نویسا شدند و رواج نویسایی هرگز در میان‌‌شان به پایه‌‌ی اقوام باستانی حوزه‌‌ی تمدن ایرانی نرسید.

 

 

  1. Cross, 1991: 78.
  2. Kirchhoff, 1877: 168.
  3. Jeffery, 1961: 33.
  4. Woodard, 2010: 26-46.
  5. Jeffery, 1961: 114.
  6. Woodard, 2010: 26-46.
  7. Faraone, 1996: 77.
  8. Gaunt, 2017: 96.
  9. Euboean
  10. Gerhard, 2011: 7.
  11. Jeffery, 1963: 235.
  12. Faraone, 1996: 78.
  13. Jeffery, 1961: 25-35.
  14. Jeffery, 1961: 37.
  15. Woodard, 2008: 58.
  16. Sycion
  17. Wachter, 1998: 1–8.
  18. Jeffery, 1961: 38.
  19. Woodard, 2006: 38.
  20. Jeffery, 1961: 116, 142.
  21. Woodard, 2010: 33.
  22. Jeffery, 1961: 33.
  23. شرح مفصل موضع سقراط و افلاطون درباره‌ی نفوذ فرهنگی ایران و نویسایی را در به ترتیب در فصل آخر کتاب «تاریخ خرد ایونی» (وکیلی، ۱۳۹۵) و کتاب «افلاطون: واسازی افسانه‌ای فلسفی» (وکیلی، ۱۳۹۸) نوشته‌ام.
  24. Goody, 1987: 62-65.
  25. Havelock, 1986.

 

 

ادامه مطلب: فرگرد دوم: عصر پساکوروشی – بخش نخست: اندیشیدن به الفبا – گفتار نخست: خاستگاه خط الفبایی

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب