گفتار پنجم: خط عبری
قلمرو: قلمرو آسورستان، ایران زمین،اروپا، ترکستان
زبان: عبری، پارسی دری
دورهی رواج: ۳۱۰۰- ۵۴۰۰ تاریخی(۳۰۰ پ.م- ۲۰۲۰ م.)
دولت پشتیبان: اشکانی، ساسانی،آلمان، اسرائیل
خط عبری را خود یهودیان «الفبای عبری» (اَلِفبِت ایوْری: אָלֶף־בֵּית עִבְרִי) مینامند و نامش نزد فرهیختگان و دانشمندان «کتاب آشوری» (کْتاوْ آشوری) است. این خط در اصل همان خط آرامی بنایی رایج در دوران هخامنشی است که حروفی زاویهدار دارد و چنان که گفتیم نخستین نشانههایش در دوران داریوش بزرگ آشکار میگردد. با این خط طیفی وسیع از زبانها را مینویسند و بنابراین نامیدنش به عبری چندان دقیق و درست نیست. خط اصلی چنان که گفتیم در همین شکل کنونی برای نوشتن متون دیوانی عصر هخامنشی به کار گرفته میشده و آرامی نام داشته است. پس از فروپاشی دولت هخامنشی این خط به ویژه در میان جماعت یهودیان باقی ماند و توسط کوچنشینان یهودی در سراسر راه تجاری ایرانی (راه ابریشم) انتشار یافت.
اما نکته در اینجاست که این جماعتهای یهودی از این الفبای باستانی تنها برای نوشتن تورات که عبری است استفاده نمیکردند. در واقع حجمی چشمگیر از متونی که یهودیان با این خط نوشتهاند، به زبان پارسی دری بوده است. در ضمن قدیمیترین متن یافت شده از زبان پارسی دری که در ترکستان کشف شده نیز با همین خط نوشته شده است. بخش مهمی از نسخههای بازمانده از آثار نوشتاری پارسی دری که در قرن ۴۲ تاریخی (ق ۲خ/ ق ۸ م.) از قاهره تا هرات یافت میشدهاند، با این خط ثبت شدهاند و طیفی وسیع از متون قضایی، گورنوشتهها و اسناد مالی را در بر میگیرند.[1]
در میان این اسناد باید به نوشتارهای کشف شده در گنجینهی قاهره اشاره کرد که مجموعهی چهارصد هزار سند است که از اواخر دوران ساسانی تا آغاز دوران مدرن را پوشش میدهد و بدنهاش به اسناد دیوانی فاطمیان مصر مربوط میشود. این اسناد را فرنگیان در قرن ۵۲ (ق ۱۲خ/ ق ۱۸م.) در کنیسهی بن عزرا در قاهره کشف کردند شائول شاکد که پژوهشی گسترده بر این متون انجام داده حجم چشمگیری از متون پارسی دری را در آن کشف کرده که به همین شکل با خط آرامی نوشته شدهاند.[2] نکتهی جالب آن که متون همزمان یهودیان که به زبان عربی است، با خط پارسی-عربی نوشته شده و نه آرامی.
متن نامهای متن پارسی با خط آرامی، دندان اویلیق،ترکستان، حدود سال ۴۱۵۰ (۷۷۰ م.)
با توجه به این که یهودیان یکی از اقوام ایرانی هستند و سیر تحول دین یهود یکسره در قلمرو تمدن ایرانی طی شده، بخش مهمی از میراث معنوی یهودیان نیز به زبان پارسی بوده و به همین شکل با خط آرامی ثبت میشده است. مولانا شاهین شیرازی که نامدارترین شاعر یهودی قرون میانه است، در قرن ۴۸ (ق ۷خ/ ق ۱۴ م.) مثنوی عظیم «موسینامه» را که شکل منظوم و حماسی تورات است، در قالب مثنوی به زبان پارسی سروده و این اثر ده هزار بیتی با همین خط نوشته شده است. همچنین مثنوی «اردشیرنامه»ی او که نُه هزار بیت دارد و دارد استر و مردخای را در زمینهی تاریخ هخامنشیان شرح میدهد، با همین زبان پارسی و همان خط آرامی نوشته شده است.
مقدمهای بر شرح امثال سلیمان، متن پارسی با خط آرامی، حدود سال ۴۶۰۰ (۱۱۰۰م.)
یوشع صندوق عهد را از رود اردن میگذراند، نگارگری کتاب «فتحنامه»، حدود سال ۵۰۸۰ (۱۷۰۰ م.)
دومین شاعر بزرگ یهودی در قرون میانه عِمرانی کاشانی است که در قرن ۴۹ (ق ۸خ/ ق ۱۵م.) منظومهی «فتحنامه» را در ده هزار بیت به پارسی دری سروده و او نیز آن را با خط آرامی نوشته است. این متنی حماسی است که رخدادهای کتاب یوشع، کتاب روث و شموئیل اول و دوم را در بافتی نزدیک به شاهنامهی فردوسی روایت میکند. اثر دیگر او «هَنوخانامه» با هزار و هشتصد بیت شرح شورش مکابیان بر ضد مقدونیان است و پیوندهای روشن میان این شورشیان و اشکانیان و وفاداریشان به ملیت ایرانی را به خوبی تصویر کرده است. این متن نیز در سال ۴۹۰۳ (۹۰۳خ/ ۱۵۲۴م.) به پارسی و با خط آرامی نوشته شده است. همچنین است منظومهی حماسی او به اسم «هفت برادران» که داستان هفت پسر حنا و شهادتشان به دست مقدونیان را بر اساس کتاب مکابیان به دست میدهد و مضمونی مشابه با «هنوخانامه» دارد.
عمرانی منظومهی مهم دیگری دارد به نام «گنجنامه» که در آن متن «پیرکِت آوُت» یعنی بخش اخلاقی میشنا را به مثنوی پارسی دری درآورده است و این متنی است که در اروپا به اسم «فصول پدران» شهرت یافته است.[3] این متن در سال ۴۹۱۵ (۹۱۵خ/ ۱۵۳۶م.) به پایان رسیده و در پنج هزار بیت نظام اخلاقی میشنا را با استفاده از کلیدواژگان صوفیه شرح میدهد.[4] در همین حدود زمانی بابای بن لطف کاشانی منظومهی مهمی به اسم «کتاب آنوسی» در پنج هزار بیت سرود و در آن شرحی تاریخی از سختگیری فرمانروایان صفوی (شاه عباس اول و دوم و شاه صفی اول) بر یهودیان و تغییر دین اجباریشان به دست داد.[5] نکتهی مهم دربارهی این متن آن است که در زمان این سختگیریها و همزمان با حکومت این شاهان نوشته شده است. یعنی همزمان هم ثبتی از فشارهای سیاسی بر یهودیان ایران است، و هم آزادیشان برای مقاومت در برابر این فشارها و حتا تاریخنگاری دربارهاش را نشان میدهد.
هفت نبی در برابر دیوارهای اریحا کرنای میزنند، نگارگری از کتاب «فتحنامه»، حدود سال ۵۰۸۰ (۱۷۰۰ م.)
بابای بن فرهاد در زمان حملهی افغانها به کاشان متن مشابهی پدید آورده به اسم «سرگذشت کاشان» که مثنویایست در ۱۳۰۰ بیت و در آن تغییر دین اجباری یهودیان کاشان به اسلام زیر فشار افغانها (طی سالهای ۵۱۰۱-۵۱۰۹ تاریخی/ ۱۱۰۱-۱۱۰۹خ/ ۱۷۲۲-۱۷۳۰م.) را شرح داده، و البته نوشته که این تغییر دین تنها هفت ماه طول کشید و حاکمان بعدی کاشان دوباره قاعدهی آزادی دین را بازگردانند و بنابراین یهودیان یاد شده دوباره به دین پدرانشان بازگشتند.[6] تقریبا همزمان با او او هارون بن مَشیا در سال ۵۰۷۱ (۱۰۷۱خ/ ۱۶۹۲م.) منظومهی «شوفتیمنامه» را به سیاق عمرانی سرود و کتاب داوران تورات را به نظم در آورد. وی نیز با همین زبان و خط اثر خود را آفرید.[7]
استفاده از نویسهی آرامی برای نوشتن پارسی تا دوران مدرن در میان یهودیان رواج داشته و در یکی از کانونهای مهم مدرن شدن دین یهود که اغلب نادیده گرفته شده، یعنی بخارا، اصولا زبان رسمی یهودیان پارسی با لهجهی بخاری بوده است. خواجه بخارایی که در سال ۴۹۸۵ (۹۸۵خ/ ۱۶۰۶م.) «دانیالنامه» را به صورت مثنوی پارسی سرود و محتوای کتاب دانیال و میدراش را شرح داد، به همین ترتیب از خط آرامی برای نوشتن متنش بهره برد.[8]
مدرن شدن گفتمان یهودیان نیز بر خلاف تصور مرسوم، به شکلی مستند و صریح مانند سایر اقوام ایرانی در بافت زبان پارسی تحقق یافته است و باز خط ثبت کنندهاش آرامی بوده است. در قرن ۵۳ (ق ۱۹ م.) در هردو کانون فرهنگی مهم یهودیان یعنی اورشلیم و بلخ بخش عمدهی ادبیاتی که این قوم پدید میآوردند به زبان پارسی بود و با خط آرامی نوشته میشد. وقتی یهودیان بخارا در سال ۵۲۷۱ (۱۲۷۱خ/ ۱۸۹۲م.) برای نخستین بار با همت ربی شیمون هاخام در بخارا چاپخانهای به راه انداختند، بخش عمدهی متونی که منتشر میکردند به زبان پارسی و گویش بخاری بود و با همین خط نوشته میشد. در میان این آثار نفیسترینش همان مثنوی «موسینامه» از مولانا شاهین بود. خود شیمون هاخام نزدیک به سی کتاب را ویراسته و منتشر کرده که همگی پارسی هستند و در میانشان منظومهی خروج اهمیت دارد که خودش در شرح سفر خروج به مثنوی پارسی سروده است.
در همین دوران روزنامههایی که یهودیان منتشر میکردند، از جمله «تبعیدیان» (هّهگُولاهْ) که در تهران چاپ میشد، به زبان پارسی و خط آرامی بود و روزنامههای ویژهی یهودیان در سمرقند و بخارا نیز چنین بود. در سال ۵۲۹۶ (۱۲۹۶خ/ ۱۹۱۷م.) وقتی امپراتوری تزاری سقوط کرد و یهودیان در این روند نقشی مهم ایفا کردند، جنبوجوشی برای احیای زبان عبری در میان یهودیان برخاست که مرکزش «جماعت تبلیغ زبان عبری» در تهران بود و روزنامهی ویژهی خود را داشت.
علاوه بر پارسی دری که زبان ملی همهی اقوام ایرانی از جمله یهودیان بوده و نوشتن بدان طبیعی مینماید، برخی از اقوام دیگر ایرانی نیز با همین خط آرامی زبان خود را مینوشتهاند. مشهورترین نمونه از این زبانها، ییدیش است که در اصل گویشی از آلمانی است که بین یهودیان مهاجر به اروپای مرکزی رایج بوده، و با خط آرامی نوشته میشده است. این خط واکبرها را نیز به سبک نویسههای اروپایی ثبت میکند. دیگری زبان عربی است که دروزیهای لبنان اغلب با همین خط آن را مینوشتند.[9]
از این مرور برمیآید که وقتی از خط عبری سخن میگوییم، در واقع همان خط آرامی مورد نظرمان است که همچنان در سراسر تاریخ برای نوشتن زبانهای گوناگون ایرانی از جمله زبان ملی (پارسی) و حتا زبانی غیرایرانی (ییدیش) به کار گرفته میشده است. با این همه عبری نامیدن این خط ایرادی ندارد، چرا که جماعت نگهبان و ترویج کنندهی آن یهودیان عبرانی بوده است.
در این تعبیر خط عبری کمابیش همان نویسهایست که در دوران هخامنشی ابداع شد و فراگیر گشت. با این ریزهکاریها که ۲۲ حرف دارد که پنج تایش وقتی در آخر کلمه قرار بگیرند ممکن است تغییر شکل بدهند. چهار حرف (ی، و، ه، ا) هم میتوانند علاوه بر همخوان، واکبرهای بلند را نیز نمایش دهند. از اواخر دوران ساسانی و احتمالا تحت تاثیر شکلگیری نقطهگذاری در الفبای مانوی و شاید با وامگیری ایدههایی از ثبت دقیق واکبرها در خط اوستایی، یک نظام نقطهگذاری حروف در عبری پدید آمد که «نیقود» نامیده میشود. این نظام استانده نشده بود و به شکل محلی حالتهای گوناگون به خود میگرفت. طی قرون اول هجری همزمان با پیدایش نقطهگذاری در خط پارسی-عربی در عبری نیز این الگو استانده شد و از حدود قرن ۴۴ (ق ۴خ/ ق ۱۰م.) در هردو شاخهی برخاسته از خط آرامی (عبری و پارسی-عربی) نقطهگذاری استانده شد و تثبیت گشت. خاستگاه نقطهگذاری امروزین کاتبان مازورتی در منطقهی جلیله بودهاند که «کتابت منقوط» (کْتیوْ مِنوقَد: ) را ابداع کردند.
برخی از این حروف در عبری باستان بر چند همخوان دلالت میکردهاند. مثلا حروف «b/ g/ d/ k/ p/ t» در اول کلمه قرار میگرفتند یا دوبار نوشته میشدند، به همین ترتیب به صورت انسدادی «ب/ گ/ د/ ک/ پ/ ت» خوانده میشدند. اما همین حروف اگر بعد از واکبر قرار میگرفتند به شکل سایشی «و/ غ/ ذ/ خ/ ف/ ث» تلفظ میشدند و در نقطهگذاری خطی بالا یا پایینشان میگذاشتند. نوسانهای دیگری هم در عبری باستان وجود داشته که چند واج را به یک حرف الفبا منسوب میکرده است.
الفبای ییدیش
- Moreen, 2000: 22. ↑
- Shaked, 1964. ↑
- Yeroushalmi, 1997. ↑
- Moreen, 2000: 184-185. ↑
- Moreen, 2000: 223-225. ↑
- Moreen, 2000: 232. ↑
- Tobi, 2017: 50. ↑
- Tobi, 2017: 51. ↑
- Shachmon and Mack, 2016, vol. 106: 223–239. ↑
ادامه مطلب: گفتار ششم: خط لوکیایی
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب