ديباچه
1. همه چیز از «من»، این گرانیگاه غایی و بنیادینِ فهم و خواست، آغاز میشود و این نوشتار نیز متنی دربارهی «من» است. پیچیدگیِ شگفتانگیز و دگرگونیهای خلاقانه و نامنتظرهی انسان، و تواناییها و استعدادهای ستودنیِ او، در کنارِ بیماری مزمنِ لانهکرده در او و تباهی مهلکِ دامنگیرش، آن جفت متضادیست که نوشته شدنِ این متن را رقم زد. امروز شاید بر همگان روشن شده باشد که «من»ها با ترکیبِ شگفت و تکاندهندهشان از شکوه و فرومایگی، مهمترین تکیهگاهِ در دسترس برای دگرگون ساختن هستی هستند. امروز بر هر چشم بینایی آشکار است که هستی دیرزمانی است به مرضی خطرناک دچار شده، و درد و درمان هر دو در این اکسیر غریب، یعنی انسان، نهفته است. انسان را میتوان اشرف مخلوقات دانست، یا مرضی پوستی که زمینِ سرسبز دچارش شده است. در هر دو حال، از طرح پرسش دربارهاش گریزی نیست و گرهای بیپاسخگویی بدان باز نمیشود.
در آغاز قرار بود کتابی که در دست دارید نوشتاری باشد با بیشترین فشردگی و اختصارِ ممکن. از اینرو، گمان نداشتم که نوشتنِ دیباچهای بر آن ضرورت داشته باشد. با وجود این، دقیقاً به دلیل همین فشردگی و پرهیز از شرح و بسطِ مفاهیم، ممکن بود خواندنِ آن دشوار و نادلچسب گردد. از این رو نوشتن این چند سطر ضرورت یافت تا زمینهی نگارش آن و دلیل بافتِ زبانی ویژهاش تبیین گردد.
بخشهایی از این متن نخستین بار ده سال پیش، همچون افزودهای بر یک دورهی آموزشی، نوشته شد. آن دوره زُروان نام داشت. امروز که از فاصلهی سالیانی چند به این دوره مینگرم، در ابراز این نکته تردیدی ندارم که زروان مهمترین و تأثیرگذارترین درسی بوده که تا به حال تدریس کردهام. هستهی مرکزیاش، از مدلی نظری تشکیل شده بود که بر ظهور و تکامل مفهوم من، و پیکربندی و ساختار و کارکردِ آن متمرکز شده بود. پرسشهایی که ظهور این دستگاه نظری و پرداختهشدنش را ممکن میساخت بر محور دو پرسشِ بنیادین استوار شده بود: نخست آن که ماهیت سوژه/ «من»/ انسان چیست، و دوم آنکه راهبردهای توانمند/ کامل/ بهینه ساختنِ آن کدام است. پرسش نخست ماهیتی نظری داشت و به مجموعهای از آرا و نظریات ختم شد که پشتوانهای فلسفی و مضمونی روانشناسانه و جامعهشناسانه داشتند و در طی سالهای بعد مجموعهای از متنهای دانشگاهی ــ از جمله دو رسالهی کارشناسی ارشد و یک رسالهی دکتری ــ را بر مبنای آن نوشتم. پرسش دوم به مجموعهای از آموزهها و روشها و راهبردهای عملیاتی و اجرایی منتهی شد که هدفش بیشینه کردنِ چهار متغیرِ مرکزیِ برسازندهی «من» (سرزندگی/ سلامت، شادمانی، توانایی و معنا) بود.
در ده سال گذشته، مجموعهای به نسبت حجیم از مقالهها و کتابها نوشته شده تا آن دستگاه نظری و چارچوبِ دانشمدارانه دربارهي انسان تبیین گردد. خوانندهی علاقهمند میتواند در این نوشتارها به یک نظریهی فراگیر و عام در مورد ماهیت «من» و چگونگی چفت و بست شدنش با مفاهیمی مانند قدرت و معنا دست یابد. هستهی مرکزی این نوشتارها از چهار کتاب تشکیل شدهاند: نظریهی سیستمهای پیچیده که چارچوب نظری بحث و روششناسی کلی آن را روشن میسازد؛ روانشناسی خودانگاره که تصویری دقیق و روشن از مفهوم من را در زمینهای اجتماعی به دست میدهد؛ نظریهی قدرت که چگونگی ارتباط من با نهادهای اجتماعی و الگوهای ظهور هنجارهای جمعی را تشریح میکند؛ و نظریهي منشها که پویایی معنا در سطح فرهنگی را مدلسازی میکند و چگونگی رمزگذاری معانی در عناصر نشانهگانی را تحلیل مینماید. اگر بخواهیم با کلیدواژگان زروانی سخن بگوییم، کتابهای یادشده به ترتیب در سطوح زیستی، روانی، اجتماعی و فرهنگی (سطوح فراز) مفهوم «من» را مدلسازی میکنند. در کنار این چهار کتاب مرکزی، چندین نوشتار و مجموعهای از بیش از 150 مقاله وجود دارد که به شرح و بسط نظریهی زروان در حوزههای گوناگون میپردازد.
نگارنده در طی ده سال گذشته علاوه بر صورتبندی این نظریه در قالبی دانشگاهی و مدون، به اشکال گوناگون درگیرِ تدریسِ رهنمودهای عملیاتیِ برخاسته از آن نیز بوده است. تلاش برای شناسایی آنچه منها را در دوران ما ناتوان و رنجور و بیرمق کرده، و کوشش برای دستیابی به راهبردهایی عملی برای توانمندسازی و بهتر ساختنِ شکل هستیِ منها، روندی بود که در نهایت به محک زدن و تراشیده شدن و صیقل خوردنِ آن دستگاه نظری انجامید. چرا که به گمانم نظریه، تا وقتی که در روی زمینی استوار به شکلی کاربردی نمود نیابد، جز بازیای روشنفکرانه در عرصهی زبان نیست.
از آغاز این شکلِ عملیاتی و راهبردیِ نظریهی زروان در قالب جزوهها و یادداشتهایی تدوین میشد که از اختصار و فشردگی بسیاری برخوردار بودند. دلیلِ آن، از سویی وابستگی موضوع به تمرینهای عملی و راهبردهای اجرایی بود، و از سوی دیگر نگارش تدریجیِ تمام مفاهیم در کتابها و مقالههایی مستقل، که ضرورتِ بازگویی و دوبارهنویسی را از بین میبرد. در نهایت، زمانی که قرار شد کتابهای اصلیِ مربوط به این دستگاه نظری منتشر شود، لازم شد که آن راهبردهای عملیاتی را نیز در قالب جزوهای با همان اختصار تدوین کنم. بدان امید که حوصلهي خواننده و بردباریاش در ردیابی مفاهیم در نوشتارهای دیگر، بر پیچیدگی متن غالب شود و زروان، گذشته از دستگاهی نظری در سطح فرهنگی، به نمودی عملیاتی و ملموس در عرصهی روانی و اجتماعی نیز راه یابد.
2. هستهی مرکزی نظریهي زروان، شبکهای از «جفتهای متضاد معنایی» است که با سرواژهی «جمّ» مورد اشاره قرار میگیرد. جمها ماهیتی مستقل و هستیشناختی ندارند، بلکه تنها عناصری شناختشناسانه و رمزگانی زبانی هستند که برای بازنمایی مضمونهای فهمشده و صورتبندیشان کاربرد دارند. با وجود این، کل هستیای که ما میشناسیم از ورای جمها مشاهدهپذیر گشته است. به بیانی، ما همگان در رویایی واقعنما زندگی میکنیم که واژگان و زبانِ آن را جمها بر میسازند. جمها معمولاً به بروز توهمها و خطاهایی شناختی منتهی میشوند، و در نتیجه روندهای معیوب و مسیرهایی بنبست، یعنی کژکارکردی، را پدید میآورند که به کاستیها و نقصهایی ساختاری ختم میشود. به این ترتیب، سیستمِ «من» به دلیل پردازش نادرست و ناقص جمها با تلههایی دست به گریبان میشود که قدرت، بقا، معنا و لذتِ او را کم میکنند. شناسایی درست جمها و وارسی روندها و فرآيندهای برخاسته از آن، راه را بر بهسازی این کارکردها و بازسازی آن ساختارها میگشاید. به این ترتیب، جمِ تازهای (راهبرد در برابر تله) پدید میآید که پیام اصلی این نوشتار است.
متنی که در دست دارید تمام آموزههای زروانی را در شکلی عملیاتی ارائه میکند. درکل حدود دویست جم وجود دارند که شالودهي صورتبندی زروان از «من» را برمیسازند. برای مفهوم شدنِ این جمها، واحدهای پایهی مفهومی در متن را بر مبنای آنها سازماندهی کردهام. بنابراین این کتاب از حدود دویست واحد پایهی مفهومی تشکیل یافته، که در زروان «گاه» نامیده میشود. هر یک از آنها نخست به شکل یک جم یا ترکیب جمها نام برده شده، با شرحی کوتاه دنبال شده، و بعد تلهها و راهبردهای مربوط بدان بازنموده شده است. در نهایت، پرسشهایی (در عرصهی شناختی) و تمرینهایی (در قلمروی عملیاتی) پیشنهاد شدهاند تا خواننده بتواند درک خویش از مفاهیم ارائهشده را با پاسخگویی بدان محک زند. نمودارهایی جا بهجا ارائه شدهاند تا رابطهی این مفاهیم را با هم نشان دهند. واحد پایهي این نمودارها هم جمهایی هستند که هر یک به شکل دایرهای دو نیمهشده نمایش داده شدهاند، که جفتهای متضاد معنایی را در خود محصور کردهاند.
گنجاندن تمام این مفاهیم در کتابی کمحجم ممکن نبود مگر با اعتماد کردن به هوشمندی و حوصلهی مخاطب، و این پیشفرضی است که هنگام نگارش این متن داشتهام. در میان دانشجویان زروان مشهور بود که جزوههای زروان تنها برای کسانی مفهوم است که در دورههای آموزشی شرکت کرده باشند، اما بازخوردی که از بسیاری از خوانندگان تصادفیِ همان جزوههای فشرده دریافت کردم، برداشتم را در این مورد دگرگون ساخت. اکنون بر این باورم که اگر چارچوب نظری به شکلی مدون و منظم در متونی مفصل صورتبندی شده باشند، استفاده از متون راهنمایی مانند این کتاب برای همگان ممکن خواهد شد. از این روست که این کتاب نوشته شد، و از این روست که منتشر میشود.
تنها نکتهی دیگری که باقی مانده، به رمزگذاری و نامِ تلهها و راهبردها مربوط میشود. در ابتدای کار، نظامی پیچیده و واگرا از نامها و نشانها برای اشاره به تلههای زروانی و راهبردهای پیشنهادی مورد استفاده قرار میگرفت، که هر یک با داستانی و قصهای همراه بود و در آموزش کلاسی کارآمد و مفید مینمود. اما بهتدریج این نظام شلوغ و نامنسجم را به نفعِ یک سیستمِ فراگیر از رمزگذاری مفاهیم زروانی کنار گذاشتم، و این دستگاه دوم آن است که در این کتاب میبینید. در این نظام جدید، تلهها، راهبردها و مفاهیم همگی با تکیه بر حکمت کهن ایرانی و ادبیات غنی تمدنمان سازماندهی و نامگذاری شدهاند. این شبکهی نامها از مجموعهای از متون وامگیری شدهاند که از گاهان زرتشت تا اشعار حافظ و مولانا و غزلهای بیدل و متون شیخ اشراق را در بر میگیرند. به عنوان قاعدهای کلی، تلهها را با اسم دیوها و موجودات زیانآور اساطیری، و راهبردها را با نام ایزدان و فرشتگانِ سودبخش خواندهام. چرا که گمان میکنم از همان آغاز، این موجودات خیالی برای روایت کردنِ مفاهیمی عمیقتر از داستانهای عامیانه، و شاید برای رمزگذاری دیدگاهی همچون زروان، ابداع شدهاند. از شرح معنای این نامها پرهیز کردهام، چون در این حالت کتاب با افزودهی پرحجمی در مورد اسطورهشناسی همراه میشد و از هدف اصلی خود دور میافتاد.
به پیشنهاد دوست عزیزم، مهندس پیمان اعتماد، کتاب را «جامِ جمِ زروان» نامیدهام؛ چون، جامی است انباشته از جمهایی که زروان را صورتبندی میکنند. همچون زروان، آن ایزد باستانی زمان در ایرانزمین که اهورامزدا و اهریمن را از دل خویش میزایید، زمانهی ما نیز آبستنِ زادن نیک و بدهای بسیار، زشت و زیباهای شگفت، و راستی و ناراستیهای سترگ است. از دیرباز این باور وجود داشت که جام جم، این نمادِ اساطیریِ پیروزی و فرهمندی، در بر دارندهی رازِ چیرگی ایزدان بر دیوان است. دیرینگی و بقای این داستانها در فرهنگ خویش را به فال نیک میگیریم و به نوشتنِ و خواندنِ جام جم زروان دست میبریم، بدان امید که رمزگونگیِ آن و رازناک نمودنش، راه را بر لذت دستیابی به جام جم نبندد.
شروین وکیلی- تهران
ویرایش نخست: تابستان 1389
ویرایش فرجامین: بهار 1393
ادامه مطلب: راهنمای نمادهای کتاب