پنجشنبه , آذر 22 1403

بازخوانی ایزدان اوستایی : نشست پانزدهم- شنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۹

بازخوانی ایزدان اوستایی

نشست پانزدهم- شنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۹

علیرضا کسمایی مقدم: آیا میان «سور» در اردوی‌‌سور با آسوره ارتباطی هست؟

زهرا دهقان دهنوی: بله، گمان کنم در درس‌‌گفتار در توضیح نام آناهیتا گفته شد.

مریم خالصی: آسوره به چه معنا علی جان؟

علیرضا کسمایی مقدم: مریم جان، آسوره‌‌ها و دوه‌‌ها دو گروه از خدایان هندواروپایی‌‌ها یا آریایی‌‌ها بودند.

مریم خالصی: متوجه شدم. اسوره یعنی اهورا و خود آسوره هم معنا دارد. اسوره واژه‌‌ی سانسکریت اهوره‌‌ی اوستایی است و سوره یعنی قوی.

حمید عبدی: فکر می‌‌کنم سور به معنای پهلوان و یا نیرومند باید باشد.

مریم خالصی: بله، آقای دوستخواه هم آن را قوی و نیرومند معنا کرده‌‌اند.

علیرضا کسمایی مقدم: می‌‌خواستم ببینم میان آسوره‌‌ی سانسکریت و سوره در ترکیب اردوی‌‌سوره‌‌ ارتباطی هست؟

مریم خالصی: نمی‌‌دانم.

پوریا آزادی: تا جایی که می‌‌دانم خیر. اسوره، اهوره، آسور و … از یک ریشه‌‌اند. سوره، سورا، سورن و زور هم از یک ریشه هستند.

شروين وكيلى: درست است. اسورَه/ اهورَه به معنای سرور و ارباب است و سوریه/هوریه یعنی روشن و در معنای خورشید هم هست.

حمید عبدی: آیا ستاره‌‌ی هشت‌‌پر – که با نام شمسه نیز شناخته می‌‌شود – نماد مشترک میان آناهیتا و مهر می‌‌باشد؟

مریم خالصی: می‌‌دانم که ستاره‌‌ی هشت‌‌پر نماد ستاره‌‌ی قطبی هم هست. میخ آسمان هم گفته شده که ثوابت به دور آن می‌‌چرخند. شتر هم از القابش است.

محمد حمیدی: به نظرم نماد مهر بیشتر چلیپاست که هنوز هم در بسیاری از مساجد وجود دارد و ستاره‌‌ی آن دوازده‌‌پر است.

فرشید ابراهیمی: درباره‌‌ی این نماد در کتاب نشان رازآمیز: گردونه خورشید یا گردونه مهر از نصرت‌‌الله بختورتاش گفته شده است.

حمید عبدی: این کتاب بیشتر درباره‌‌ی سواستیکاست. من پرسشم درباره‌‌ی خود دو مربع عمود بر هم است.

علیرضا کسمایی مقدم: اشاره شد که آناهیتا تقاضای ایرانیان را برآورده می‌‌کرده است، اما تقاضای توس در کشتن صد هزار تورانی برآورده نشد.

پوریا آزادی: نکته‌‌ی مهمی که وجود دارد، این است که ما دقیق نمی‌‌دانیم این روایت در زمان سرایش آبان‌‌یشت چگونه بوده و ممکن است با روایتی که اکنون داریم فرق داشته باشد.

علیرضا کسمایی مقدم: گمان نمی‌‌کنید آناهیتا متمایل به ایرانیان است و بیشتر خواستهای آنها را برآورده می‌‌کند؟

مریم خالصی: خب، خویشکاریش همین است.

علیرضا کسمایی مقدم: ایزدبانویی ملی است، ولی هر خواستی را برآورده نمی‌‌کند.

پوریا آزادی: درست است. این را ما از آبان‌‌یشت می‌‌دانیم، اما این‌‌که روایت توس در زمان سرایش آبان‌‌یشت چگونه بوده را نمی‌‌دانیم. روایتی که اکنون در اختیارمان هست، بیش از بیست قرن با زمان آبان‌‌یشت فاصله دارد.

علیرضا کسمایی مقدم: به هر حال ما باید بر اساس این داده‌‌ها تخمین بزنیم.

پوریا آزادی: در واقع آناهیتا درخواست توس را کامیابی بخشیده است.

مریم خالصی: این‌‌طور به نظر می‌‌رسد که آناهیتا خواست آنهایی که فره دارند را می‌‌پذیرد.

حمید عبدی: گفتگو با واژه‌‌شناسی آغاز شد. در مزدا مز به چم (مس، بزرگ) + (دا، داتا) به معنای خرد بزرگ هست؟

شروين وكيلى: چنین تعبیری هم هست، ولی شاید اصل واژه همان مَزدَه به معنای خردمند بوده است.

زهرا دهقان دهنوی: اگر وایو به این دلیل از دیگر ایزدان متمایز باشد که جوهری دوگانه (نیک و بد) دارد، پس چگونه می‌‌توانیم بپذیریم که ایزدان پیشازرتشتی خوب یا بد مطلق نبوده‌‌اند؟ به هرحال یا خوب یا بد بوده‌‌اند و اگر دوگانه بوده‌‌اند، پس وایو از این نظر ویژه نخواهد بود.

علیرضا کسمایی مقدم: فکر می‌‌کنم همه‌‌ی ایزدان پیشازرتشتی خصلتی دوگانه دارند. در واقع خیر و شر یک تفکیک زرتشتی است و پیش از زرتشت کنش اخلاقی نداشته‌‌ایم.

زهرا دهقان دهنوی: پرسش من هم همین است. پس، وای از این نظر ویژه نیست؟

محمد حمیدی: به نظرم خوب و بد و دستگاه اخلاقی برای داوری از گاهان زرتشت شکل گرفته‌‌است. بنابراین، خیر یا شر بودن ایزدان پیش از زرتشت مطرح نیست. ویژه بودن وایو بیشتر به دلیل این است که ایزد باد در همه‌‌ی تمدن‌‌ها مهم‌‌ترین ایزد بوده است.

زهرا دهقان دهنوی: ولی گفتیم که وایو دوگانه است و هم بر آفریده‌‌های اهریمن و هم بر آفریده‌‌های اهورامزدا غلبه می‌‌کند.

علیرضا کسمایی مقدم: این نشانه‌‌ی نفوذ وای و جایگزین شدنش به جای اهورامزداست که در ادیان سامی کاملا برتری دارد. ما از نظر درونی او را خداوندی مهربان می‌‌دانیم، ولی از لحاظ اسنادی هر دو خصوصیت وای را دارد.

زهرا دهقان دهنوی: فکر می‌‌کنم برای این‌‌که وای سری در نیکی و سری در بدی داشته، برتری و غلبه‌‌ پیدا کرده است. چنان‌‌که وای بدین سبب برترین خداست و رستم نیز از این رو برترین پهلوان.

محمد حمیدی: به نظرم وایو این‌‌قدر اثر و نفوذ داشته که نویسندگان رام‌‌یشت هم نتوانسته‌‌اند این اثرگذاری ایزد وایو را کاملا اخلاقی کنند. نمونه‌‌ی آن در جنگهای ایران و توران است؛ جایی که‌‌ باد سرد باعث شد سپاه ایران، به سپهسالاری توس، مدتها زمین‌‌گیر بشود و تلفاتی بسیار داشته باشد.

مریم خالصی: آن باد با رام فرق می‌‌کند. در رام‌‌یشت آمده: «آب و بغ را می‌‌ستاییم». رام در مقابل دَمه، به معنای طوفان، می‌‌آید و پس از این‌‌که رستم اکوان‌‌دیو را نابود کرد، دیگر باد بد بر علیه سپاه ایران نمی‌‌وزد.

زهرا دهقان دهنوی: باد سرد همان روی تاریک وای نیست؟

مریم خالصی: بله، اما در رام‌‌یشت نوشته شده که ما آن بخشی از تو را می‌‌ستاییم که خردمند است که این به سپنت‌‌مینو ربط دارد.

فرشيد ابراهیمی: در اساطیر چینی این چهره سوتاکی نام دارد که در کتاب جهانگیر کویاجی به آن اشاره شده است.

حمید عبدی: اگر در نظر بگیریم که یکی از اسبهای آناهیتا باد است، پس آناهیتا بایستی مقام و رتبه‌‌ای بالاتر از وایو داشته باشد.

مریم خالصی: جاهایی هم برعکس می‌‌شود و باد آب را در اختیار می‌‌گیرد.

پوریا آزادی: در تیریشت و رام‌‌یشت وارونه‌‌ی این روایت را داریم. انگار برخی بیشتر تمایل به آناهیتا داشتند و برخی به وای.

زهرا دهقان دهنوی: گفتیم که با هم در تقابل‌‌اند و هر بار یکی چیره است.

علیرضا کسمایی مقدم: در تیر‌‌یشت و رام‌‌یشت این‌‌گونه نیست.

پوریا آزادی: پرسشی مهم که برای من پیش آمده این است که آیا روایت تولد سوشیانس الهام‌‌گرفته از تولد مهر از آناهیتا است یا تکاملی موازی با آن داشته؟ مسیحیت این را از کدامشان وام گرفته است؟

مریم خالصی: محمد مقدم در کتاب جستاری درباره ناهید و‌‌ مهر نوشته‌‌ که این‌‌چنین است.

فرشيد ابراهیمی: همچنین ذبیح بهروز در کتاب تقویم و تاریخ در ایران.

زهرا دهقان دهنوی: قاعدتا روایت مهر نباید کهن‌‌تر باشد؟

پوریا آزادی: بله، همینطور است.

علیرضا کسمایی مقدم: فکر می‌‌کنم روایت مسیحیت برگرفته از زایش مهر و آناهیتاست و سوشیانس روایتی دیگر است.

پوریا آزادی: گمان می‌‌کنم این که روایت را از سوشیانس گرفته باشند محتمل‌‌تر است؛ چون روایت زایش مهر یگانه نیست.

علیرضا کسمایی مقدم: مسیح جایگزین مهر است نه سوشیانس.

پوریا آزادی: به نظر می‌‌آید در مسیحیت اولیه مسیح بیشتر به سوشیانس شباهت داشته باشد، با توجه به کشمکش‌‌های سیاسی و تاکید بر انسان بودن مسیح (ecce homo).

فرشيد ابراهیمی: مهرسوشیانس نام چهره‌‌ای است که بهروز و مقدم بازشناسی کرده‌‌اند که همان نجات‌‌بخش دین مهر به شمار می‌‌رفته. سپس در کیش زرتشت در چهره‌‌ی سوشیانسها تجلی پیدا کرده است.

علیرضا کسمایی مقدم: سوشیانس مفهومی زرتشتی نیست؟ مسیح برگرفته از زایش مهر از آناهیتا است.

مریم خالصی: از نظر مفهوم شبیه هم هستند علی جان.

پوریا آزادی: از دین زرتشتی شروع می‌‌شود، اما به آن ختم نمی‌‌شود. روایت منجی‌‌های آخر زمانی در ظاهر همگی مشتق‌‌شده از سوشیانس‌‌اند.

فرشيد ابراهیمی: گویا سپس زرتشتی شده و نخست ریشه در آیین مهر داشته‌‌اند. مفهوم منجی (نجات‌‌بخش) نخست ریشه در این کیش داشته و سپس به کیش زرتشت انتقال پیدا کرده. مقاله‌‌ی «سوشیانت در اوستا» به قلم حسن رضایی باغ بیدی در این باره است.

محمد حمیدی: به نظر من هم با توجه به گسترش میترائیسم پیش از مسیحیت در اروپا بیشتر به ممکن است که زایش مهر از آناهیتا سرچشمه گرفته باشد.

پوریا آزادی: اگر اشتباه نکنم، آن روایتی که در اروپا رایج بوده است؛ روایت زایش مهر از دل کوه بوده نه آناهیتا از دل کوه.

زهرا دهقان دهنوی: اشاره شد که در یک روایت مهر از آب زاده می‌‌شود.

پوریا آزادی: بله، اما در روایت رومی دریا نقشی ندارد و روایت زایش از دریا مربوط به ایران است.

صبا طهماسبی: از دل دریا چگونه است؟ من از دل کوه را شنیده‌‌ام.

مریم خالصی: دو تا روایت داریم؛ زاده شدن از دل کوه و از دل دریا.

پوریا آزادی: تا جایی که می‌‌دانم در نسخه‌‌ی رومی آناهیتا وجود ندارد.

محمد حمیدی: درست است. اگر روایت اروپایی زایش از دل کوه باشد، پس روایت مهر-سوشیانس معتبرتر به نظر می‌‌رسد.

زهرا دهقان دهنوی: چرا؟

مریم خالصی: ببینید وقتی خورشید از بستر دریا بالا می‌‌آید، می‌‌گویند که مهر از دریا زاده می‌‌شده است.

حمید عبدی: خورشید یا از بالای دریا و آب طلوع می‌‌کند یا از بالای کوه. به نظرم هر دو روایت باید درست باشد.

محمد حمیدی: خب، چون خورشید در مناطقی که کوهستانی نبوده، به نظر می‌‌آمده نزدیک دریا یا دریاچه‌‌ها در آب فرو می‌‌رفته و از آب بیرون می‌‌آمده. پس، زایش او را از آب می‌‌دانسته‌‌اند.

زهرا دهقان دهنوی: بله، گفته شد که در روایت‌‌های مربوط به جنوب که شاهد برآمدن خورشید از دل دریا (آب) بوده‌‌اند، چنین تعبیری داریم.

فرشيد ابراهیمی: یکی از نمادهای مهر، به‌‌ویژه در هنر اروپایی، صدف بوده و مروارید اشاره به مهر داشته است.

حمید عبدی: در هنر ساسانی سراسر از مروارید بهره گرفته شده که منحصر به فرد هست.

فرشيد ابراهیمی: این خود بازمانده‌‌ای از هنر مهری-اشکانی است. این مقاله هم به این موارد اشاره می‌‌کند: «میترائیسم و سوشیانس مهر»، مجید یکتایی، بررسی‌‌های تاریخی، ۱۳۴۹، شماره ۳۰.

مریم خالصی: برخی می‌‌گویند قسمت نخست واژه‌‌ی سوشیانت‌‌ از سوت به معنای سود است. آقای مقدم نوشته‌‌اند که سوت به معنای سود نیست و رهایی‌‌دهنده است. ایزد مهر هم به گونه‌‌ای رهایی‌‌دهنده است.

حمید عبدی: آیا سوشیانس از سو (خوب)+ شیانس (از ریشه ساینس (science) به چم دانش) نیست؟

شروين وكيلى: آره، ریشه‌‌اش سَئو است؛ هم سود از آن برآمده و هم نجات دادن.

مریم خالصی: پس جدا نیست؟

زهرا دهقان دهنوی: در بخش اولِ نام سودابه هم همین است؟

مریم خالصی: یوستی نوشته که سودابه از سودا آمده و واژه‌‌ای عربی است. بهار نوشته سودابه یعنی آب روشنی‌‌بخش (sut apak).

فرشيد ابراهیمی: احمد حامی هم در کتاب بغ مهر آن را به معنای سوی تابنده آورده‌‌اند.

زهرا دهقان دهنوی: اگر در ادیان ایرانی و دین زرتشتی به اصالت کام و ازدواج و زایش پایبند باشند، دوشیزگی آناهیتا چگونه ستایش می‌‌شده است؟

علیرضا کسمایی مقدم: آناهیتا دوشیزه نیست و بسیار کامجوست. مریم عذرا دوشیزه است.

مریم خالصی: آناهیتا دوشیزه است علی جان.

پوریا آزادی: کامجویی مربوط به ایشتار و اینانا و دیگر معادلهای ایزدبانو در ایران غربی است. آناهیتا دوشیزه است.

زهرا دهقان دهنوی: دوشیزه است و به نظرم بعید نیست صفت پاک نیز تلویحا بیان‌‌کننده‌‌ی همین معنا باشد.

مریم خالصی: دقیقا آناهیت یعنی بی‌‌لکه.

محمد حمیدی: این می‌‌تواند به آبهای پاک هم ارجاع بدهد.

زهرا دهقان دهنوی: مگر الگوی مریم هم آناهیتای دوشیزه نیست؟

مریم خالصی: بله، این‌‌طور گفته می‌‌شود.

علیرضا کسمایی مقدم: آناهیتا بر روی تخت می‌‌نشیند.

مریم خالصی: خوب این یعنی کامجوست؟! آناهیتا فره را منتقل می‌‌کند و باید دوشیزه باشد. فرق روایتهای ایران با مسیحیت این است که آناهیتاهای ما شوهر می‌‌کنند در نهایت، اما دوشیزه هستند! دوغدوها هم متاثر از همین مفهوم هستند.

پوریا آزادی: در آبان‌‌یشت واژه‌‌ی دوشیزه دقیقا به کار رفته، تا جایی که می‌‌دانم.

علیرضا کسمایی مقدم: گمان می‌‌کردم دوشیزگی مریم ناشی از فرهنگ گنوسی باشد.

مریم خالصی: نمی‌‌دانم، شاید. ببینید اصلا کامجویی خارج از مفهوم پیمان درباره‌‌ی ایزدبانوهای ایرانی وجود ندارد؛ نه در مورد ارت و نه آناهیتا. تاکید بر دوشیزه بودن این است که حتما باید فره را یک موجود پاک منتقل کند.

فرشيد ابراهیمی: و این آمادگی برای باروری، صفت زمین و سپندارمذ است.

مریم خالصی: اسپندارمذ با آناهیتا فرق می‌‌کند. به ارت نزدیک است و نقش مادر را دارد.

فرشيد ابراهیمی: فرق دارد، اما راستش نامرتبط هم نیستند. خویش‌‌کاری‌‌های همگون دارند که این بحثی جدا است.

مریم خالصی: مرتبط هستند، ولی خویش‌‌کاری‌‌هایشان فرق می‌‌کند. ببینید دئنا و ارت بیشتر به اسپندارمذ شبیه هستند. خرد و دهش برای اسپندارمذ است. پزشکی بیشتر کار اسپندارمذ هست و ارت.

فرشيد ابراهیمی: هر دو صفت و خویش‌‌کاری زایندگی دارند و در نمونه‌‌ی غار یگانگی پیدا می‌‌کنند. در اساطیر مربوط به باکره‌‌ی مقدس، بانوی صخره‌‌ها، آرتمیس (آناهیتا) همان زمین است و چندین نمونه‌‌ی دیگرکه بحثش جداست.

مریم خالصی: آرتمیس یعنی ارت‌‌میه از ارت ایرانی گرفته شده است. بله، این دو تا یک مفهوم هستند، ولی آناهیتا ارت یا اسپندارمذ نیست.

فرشيد ابراهیمی: معنا و ریشه‌‌ی آرتمیس یک بحث دیگر است. بر پایه‌‌ی منابع یونانی آرتمیس سالها و سده‌‌ها معادل آناهیتا در جهان‌‌بینی یونانی بوده و به‌‌درستی البته ریشه در ارت دارد.

مریم خالصی: من در میان ایزدان خودمان می‌‌گویم که اسپندارمذ همان آناهیتا نیست. آناهیتا با هورتات ارتباط دارد و با ماه و هوم؛ اسپندارمذ با زامیاد و ارت و دئنا.

فرشيد ابراهیمی: و با بسیاری ایزدان دیگر.

پوریا آزادی: به نظر می‌‌آید آرتمیس دو جلوه دارد. آن آرتمیسی که در اِفِسوس پرستیده می‌‌شده با آرتمیسی که در جنوب بالکان پرستیده می‌‌شده کمی تفاوت داشته. اولی بسیار بیشتر به آناهیتا شباهت دارد. تا جایی که می‌‌دانم بیشتر آفرودیت را معادل آناهیتا می‌‌گرفته‌‌اند که در نظام اخترشناسی هم همین‌‌طور بوده است.

مریم خالصی: بله، ولی واقعا آفرودیت و ایشتار هم با آناهیتای ما فرق دارند. از نظر من یکی گرفتنشان شاید درست نباشد.

پوریا آزادی: یکی که نیستند؛ قطعا چون آناهیتا دوشیزه است و آن دو مصداق بارز کامجویی. هرچند در برگردان به فرهنگ‌‌های دیگر معادلِ هم فرض شده‌‌اند.

پوریا آزادی: نکته‌‌ی مهم دیگر این است که آرتمیس احتمالا بیشتر به کوبالا (کوبله یا سیبل) شباهت داشته تا هر ایزد ایرانی دیگری.

علیرضا کسمایی مقدم: من هنوز با باکرگی آناهیتا موافق نیستم. اميدوارم شروین عزیز اعلام نظر کند.

شروين وكيلى: لطفا این را هفته‌‌ی دیگر در بحث کلاسی بپرس علیرضا جان. شرحی مفصل و جالب دارد.

زهرا دهقان دهنوی: ای کاش درباره‌‌ی ارتباط ایندرا و آناهیتا هم بگویید.

شروين وكيلى: حتما، همه‌‌ی پرسشها را یادداشت کنید و هفته‌‌ی بعد مطرح کنید.

فرشيد ابراهیمی: نباید فراموش کرد که واژه‌‌ی دوشیزه خود به معنای عشق و مهر است و از ریشه‌‌ی دوشارم.

مریم خالصی: دوشیزه ریشه‌‌اش از دوگدر هست به معنای دختر. در بند ۳ هات ۵۳ دوغدر (dugedar) آمده که بعدتر شد دوغدو.

فرشيد ابراهیمی: نه، ریشه‌‌های این هر دو متفاوت هست. دختر (در انگلیسی داوتر) از ریشه‌‌ی دوغی‌‌زر به معنای دوشنده‌‌ی شیر هست، اما دوشیزه از دوشارم. دوشندگی شیر در نظام جامعه‌‌ی آریایی، البته مقام و نقش کمی نبوده است. دوغدو، نام مادر زرتشت، نیز از همین ریشه است.

علیرضا کسمایی مقدم: اما اینجا مفهوم دیگری را دنبال می‌‌کنیم.

فرشيد ابراهیمی: درست است، هرچند نامرتبط نیز نیست.

مریم خالصی: گمان می‌‌کردم دوشارم یعنی عشق. نمی‌‌دانستم به دوشیزه هم مربوط است.

فرشيد ابراهیمی: مرتبط است. هرچند به گفته‌‌ی دوستمان شاید از بحث دور باشد.

علیرضا کسمایی مقدم: پلیدی ارتباط جنسی مفهومی گنوسی/ مسیحی/ مانوی است و آناهیتا نباید این‌‌گونه باشد. در ضمن با توصیفی که از اندام او می‌‌آید همخوانی ندارد.

زهرا دهقان دهنوی: شاید این نوع بکرزایی در بنیان خود رد زناشویی نباشد و تنها تاکیدی باشد بر این‌‌که خدای آفریننده، زن است. افزون بر این اگر این زنان شوهری داشته باشند، چگونه می‌‌توان کودک را به خداوند نسبت داد؟

مریم خالصی: تا جایی که می‌‌دانم در مانویت ارتباط جنسی مشکلی ندارد، تولید فرزند مشکل‌‌زاست. در آن اگر میل جنسی را با همجنس خودت برقرار کنی، بهتر از این است که با زنی باشد که به تولید فرزند می‌‌انجامد.

علیرضا کسمایی مقدم: فکر نمی‌‌کنم این‌‌طور باشد. تاکید مانویت بر پلیدی ارتباط جنسی ناشی از پیروزی بزرگداشت کاهش‌‌ «قلبم» در این فرهنگهاست.

زهرا دهقان دهنوی: در کل مگر مانویت تن و گیتی را طرد نمی‌‌کند؟

علیرضا کسمایی مقدم: این دلیل نمی‌‌شود که آثار اندیشه و روش غلط باشد.

مریم خالصی: این‌‌طور فکر می‌‌کردم که خیلی همجنس‌‌بازی هم میانشان وجود داشته است.

فرشيد ابراهیمی: در این باره منبعی یا متنی هست؟ این موضوع در آیین مانوی گزارش نشده است؛ شده؟

مریم خالصی: نه، من از خودم دارم می‌‌گویم و بر مبنای منطق خودم. حرفم مستند نیست.

فرشيد ابراهیمی: دقیقا.

حمید عبدی: آژی‌‌دهاک برای آناهیتا قربانی می‌‌کند تا همه‌‌ی مردم هفت‌‌اقلیم بمیرند. این برای یک پادشاه منطقی به نظر نمی‌‌رسد که بر اقلیمهایی پادشاهی کند که مردمی ندارد! آیا آژی‌‌دهاک دیدگاهی شبیه به دین مانوی داشته است؟

زهرا دهقان دهنوی: ممکن است سرزمینش مردم نداشته باشد، اما در آن مخلوقاتی اهریمنی آفریده‌‌ شده‌‌اند.

محمد حمیدی: آژی‌‌دهاک نماد اهریمن است و اهریمن (انگره‌‌مینو) همان نیستی و رنج است. در واقع نماد گیتیانه‌‌ی اهریمن است.

حمید عبدی: آیا ارتباطی میان بهرام و آناهیتا وجود دارد؟

زهرا دهقان دهنوی: گمان کنم بهرام جلوه‌‌ای از ایندراست که به‌‌نوعی جفت و همراه آناهیتاست.

مریم خالصی: بهرام ده جلوه دارد که یکی از آنها در بهرام‌‌یشت باد هست.

پوریا آزادی: گمان نمی‌‌کنم ایندرا با آناهیتا ارتباطی داشته باشد.

زهرا دهقان دهنوی: من‌‌ چنین چیزی یادم است، شاید اشتباه می‌‌کنم.

علیرضا کسمایی مقدم: دو ایزد مختلف‌‌اند.

پوریا آزادی: از نظر این‌‌که جفت همدیگر هستند گفتم، وگرنه مختلف بودنشان که بدیهی است. اصلا یکی مرد است و دیگری زن.

علیرضا کسمایی مقدم: مفاهیم الهه‌‌ی مادر، آبهای پاکیزه، زمین، کشاورزی، تغذیه‌‌کنندگی، شیر، فرزندپروری، باروری، هم‌‌آغوشی، لذت جنسی، پشتاب مردانه، فرهمند کردن شاهان، پیروزی در جنگ، زیبایی و آسمانی بودن همه به طور کامل در تمدن ایرانی یا ایران شرقی ساخته و پرداخته شده است. در اساطیر اروپایی گایا، رئا، هرا، دیمیتر، آتنا، آفرودیته، پرسفونه و آرتمیس هیچ کدام این ویژگی‌‌ها را کامل ندارند. همین طور است در مورد ایشتار، اشتارود، هباط، سیبل، اینانا و نانا.

فرشيد ابراهیمی: بنگرید به مقاله‌‌ی «آناهیتا» از بهرام فروه‌‌وشی که به سیر ستایش آناهیتا در دیگر سرزمینها پرداخته و نامهای گوناگونی که داشته است.

افسانه یزدانیان: گویا آناهیتا دوشیزه است و مسئوليت نگهداری نطفه‌‌های پاک در آبهای پاک به عهده‌‌ی اوست. دادن فره‌‌ی ایزدی مربوط به الهه‌‌ی عشق بودن آناهیتاست که سبب انتقال نسل به نسل فره می‌‌شود. این فره‌‌ی ایزدی پیروزی در جنگ را هم به دنبال دارد. شاید برای همین است که دعای توس و افراسیاب پذیرفته نمی‌‌شود. چون ایزدبانوی دربرگیرنده‌‌ی نطفه‌‌های پاک یا دارنده‌‌ی فره‌‌ی ایزدی بوده؛ به عبارت دیگر ایزدبانوی خیلی لوکسی بوده است. دعاى افراسياب هم پذیرفته نمی‌‌شود، به دليل اين‌‌كه شخصيتش طورى در شاهنامه به تصوير كشيده شده كه آب را تباه مى‌‌كند و دشمن آب است.

مریم خالصی: همان‌‌طور که اشاره شد دعاى توس پذيرفته شد. یک مورد ديگر هم این است که آهو در شاهنامه به معناى عيب و بيمارى است و از ريشه‌‌ی آهيت است. پس، آناهيت مى‌‌تواند معناى بى‌‌عيب و بی‌‌نقص هم داشته باشد. در آبان‌‌يشت آمده که آناهيتا کسانى را كه عيب و علتی دارند به معبدش راه نمي‌‌دهد؛ مانند گوژپشتها یا جذامیها يا كسانى كه دندانهاى خرابى دارند و نیز زنان روسپى.

 

 

ادامه مطلب: بازخوانی ایزدان اوستایی : نشست شانزدهم- شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۹

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب