پنجشنبه , آذر 22 1403

فرگرد نخست: تاریخ آیین بودایی آغازین – بخش نخست: زمینه‌ی جغرافیایی – گفتار نخست: پیش‌داشت‌ها و پرسش‌ها

فرگرد نخست: تاریخ آیین بودایی آغازین

بخش نخست: زمینه‌ی جغرافیایی

گفتار نخست: پیش‌داشت‌ها و پرسش‌ها

تقریبا تمام کتابهای مرجع و عمومی‌ای که درباره‌ی ظهور و تحول دین بودایی نوشته شده‌اند، بر سر سه نکته توافق دارند:

نخست: بودا مردی هندی بوده و به سپهر تمدن هندی تعلق داشته است، و بنابراین از نظر جغرافیایی و فرهنگی هیچ ارتباطی با سپهر تمدن ایرانی نداشته است.

دوم: بودا در زمانه و زمینه‌ای می‌زیسته که دولتهایی هندی با تاریخی هندی و سنتی هندی وجود داشته‌ است و کیش بودا در دل این زمینه‌ی سیاسی و اجتماعی سازمان یافته‌ی هندی ظاهر شده و تحول یافته است.

سوم: دین بودایی دینی هندی است. یعنی پیدایش و تحول آن در زمینه‌ای یکسره هندی رخ نموده است.

گذشته از برخی از مقاله‌های تخصصی و کتابهای دانشگاهی منتشر شده در دو دهه‌ی اخیر که با دقت بیشتری نوشته شده‌اند، تقریبا تمام منابع امروزین درباره‌ی دین بودایی این سه پیش‌داشت را پذیرفته‌اند و آن را مبنا می‌گیرند. این سه پیش‌داشت در اصل به سه فرضیه‌ی عمیق‌تر تکیه کرده است که عبارتند از:

الف) سپهر تمدن هندی و ایرانی در قرن پنجم پ.م که دوران زندگی بوداست، کاملا از هم جدا شده بود.

ب) قدمت نخستین دولتهای مستقر و نویسای هندی به قرنها پیش از بودا مربوط می‌شود.

پ) خط و زبان سانسکریت و پالی که منابع اولیه‌ی بودایی بدان نوشته شدند، شاخص تمایز فرهنگی و سیاسی هندی‌ها و ایرانیان بوده است.

چنان که به زودی نشان خواهم داد، هر سه پیش‌فرض یاد شده نادرست است و بنابراین پیش‌داشتهای برخاسته از آن نیز باید مورد پرسش قرار گیرد. خطای مورخانی که در قرن نوزدهم تاریخ دین بودایی را می‌نوشتند، آن بود که به منابع اندکی دسترسی داشتند که بیشترش هم متون دینی هندویی بود. این مورخان که البته راهگشای پژوهشهای تاریخی درباره‌ی دین بودایی بودند، نقل قولهای این منابع اساطیری را تاریخی قلمداد کردند و به این ترتیب خشتی کج را در پیِ برجِ بوداشناسی کار گذاشتند. البته این نکته هم قابل تعمق است که نوشته شدنِ نخستین تاریخ‌های دین بودایی در غرب، درست همزمان بود با اوج اقتدار استعمار انگلستان در هند شمالی، و دورانی که تلاشهای بریتانیای کبیر برای ایرانی‌زدایی از فرهنگ و زبان مردم شمال هند با شدت تعقیب می‌شد. انقراض زبان پارسی در میان طبقه‌ی فرهیخته‌ی شمال هند، ضرورتی بود که برای جایگیر شدنِ زبان انگلیسی و پذیرش دیوانسالاری استعماری انگلیسیان اهمیت داشت. از این رو تقریبا تمام نوشتارهایی که در قرن نوزدهم توسط مورخان انگلیسی نوشته شده‌اند، به شکلی اغراق‌آمیز به تمایز هندی‌ها و ایرانی‌ها تاکید می‌کنند و مرزِ میان این دو را نیز دین اسلام در نظر می‌گیرند. این همان ترفندی بود که از طرفی زدوده شدنِ فرهنگ و هنر ایرانی در شمال هند را رقم زد و از سوی دیگر تجزیه‌ی هند بعد از استقلال را نتیجه داد و جدا شدنِ سریلانکا و پاکستان را.

ملی‌گرایان هندی که در نیمه‌ی نخست قرن بیستم برای استقلال کشورشان فعالیت می‌کردند، کاملا در چارچوب نظری اربابانِ استعمارگر خود می‌اندیشیدند. ایشان تعبیری مدرن و ناسیونالیستی از مفهوم هند را بازتولید کردند، که تمایزهایش نسبت به سرزمینهای همسایه تعریف می‌شد. به این ترتیب در نیمه‌ی نخست قرن بیستم ملی‌گرایان هندی که خواهان بازتعریف تاریخ کشورشان بودند و دوران بودا را آغازگاه ظهور خط و نویسایی و شهرنشینی در شمال این قلمرو می‌دیدند، به شکلی شگفت با گرایش استعمارگرایانه‌ی مورخان انگلیسی دو نسل پیش همگرا شد. به این ترتیب هندی بودنِ بودا به مسئله‌ای ایدئولوژیک بدل شد. مسئله‌ای که به گسترش جهانگیر این دین و قدمت چشمگیر منابع و اسنادِ دینی‌اش مربوط می‌شد. چنین مسئله‌ای درباره‌ی دین جین و هندو که کمابیش همزمان با دین بودایی –یا کمی پیش از آن- صورتبندی شده بودند، رخ نداد. چرا که کیش جین و هندو بی‌شک و آشکارا هندی بود و گسترش و تاریخش کاملا در درون شبه قاره قرار داشت، و این کاملا برای موقعیت مرزیِ دین بودایی تفاوت داشت که مسیر توسعه‌اش رو به شمال و به سمت چین و آسیای میانه بود و نه در جهت جنوب.

با این زمینه‌ی گفتمانی، روشن می‌شود که چرا پیش‌داشتی چنین عمیق در مطالعات مربوط به تاریخ ظهور دین بودا ریشه دوانده است. سه پیش‌فرضی که ذکر شدند، و پیامدهایشان، در فهم عمیق اندیشه‌ی بودایی اهمیتی بسیار زیاد دارند. اگر بودا به راستی در زمینه‌ای یکسره هندی زاده شده و زیسته باشد و دینش هم در این چارچوب محدود بوده باشد، باید آرای وی را به مقاومت و مخالفتی با دین هندویی تعبیر کرد، که ماهیتی اساطیری دارد و گذشته از متون متاخرِ ودانتا، محتوای فلسفی چندانی ندارد. به این ترتیب، متون بودایی نماینده‌ی نوعی دین روشنفکرانه‌ی اسطوره‌ستیز قلمداد می‌شود و این چیزی است که بیشتر نویسندگان بدون بحث پذیرفته‌اند و بدان باور دارند.

اما ایراد کار در اینجاست که منابع کهن به هیچ عنوان سه پیش‌داشت یاد شده و فرضیه‌های زیربنایی آن را تایید نمی‌کند. روایتهای تاریخی و شواهد بازمانده در اساطیر هندی، در توافق کامل با داده‌های باستان‌شناختی نشان می‌دهند که ظهور نویسایی و شهرنشینی در هند شمالی بسیار متاخر بوده، و کمابیش با عصر بودا همزمان بوده است. توزیع جغرافیایی این زمینه و جهتهای گسترش دین بودایی هم از سرزمین اصلی هند گریزان است و گرداگرد مغناطیس تمدن ایرانی گردش می‌کند. این بدان معناست که اگر به شواهد بنگریم و همه‌ی داده‌های مستند را جمع ببندیم، در می‌یابیم که تفسیرهای جا افتاده و ایدئولوژیکِ دو قرن اخیر نادرست است و دین بودایی و مدنیت هندی در حاشیه‌ی تمدن ایرانی ظهور یافته و در پیوندی استوار و تنگاتنگ با آن سیر تکاملی خود را طی کرده است.

اگر نقدهای وارد بر پیش‌داشتهای یاد شده را بپذیریم، معنای آنچه که بودا گفته یکسره دگرگون می‌شود. در این حالت دین بودایی تنها شورشی اجتماعی بر مناسک‌گرایی دین هندوی کهن نیست. در این حالت کیش بودایی و به خصوص محتوای فلسفی‌اش باید در پیوند با خرد زرتشتی نگریسته شود و در اتصال با باورهای دینی-فلسفی عصر هخامنشی بازتعریف گردد. در این حالت در می‌یابیم که کیش بودایی و اشاره‌های ارزشمند و مهمِ بازمانده در متون مقدسِ حجیمِ آن، یک دستگاه فلسفی دقیق و نیرومند را بر می‌سازند که در مخالفت و نقدِ ریشه‌ایِ خرد زرتشتی پدید آمده است. در این حالت، آیین بودایی از حالت یک کیش ضداسطوره‌ای خارج می‌شود و باید به شکلی فلسفی تفسیر شود.

در این بخش، سه پیش‌داشتِ مسلط بر پژوهشهای بودایی را یک به یک بررسی کرده و بر اساس اسناد بودایی و شواهد کمکی تاریخی و باستان‌شناختی نقدشان خواهم کرد. پرسشهای مرکزی‌ای که در این بخش مورد بحث قرار می‌گیرند، چنین هستند:

نخست: ظهور کهنترین دولتها در شمال هند در چه زمانی و چگونه صورت گرفته؟ و ارتباط آن با شاهنشاهی هخامنشی چه بوده است؟ بر مبنای داده‌های تاریخی، سپهر تمدن ایرانی و هندی در چه زمانی از هم جدا شده‌اند؟

دوم: بودا در چه زمینه‌ی اجتماعی و فرهنگی زیسته و تبلیغ کرده است؟ نیروهای سیاسی و اجتماعی پیرامون وی چه بوده و زندگینامه‌ی بودا چطور با این زمینه چفت و بست می‌شده است؟

سوم: سیر تدوین و تثبیت قوانین، متون مقدس، و قواعد انضباطی دین بودایی چگونه بوده است و در چه زمانی و چگونه رخ نموده است؟

 

 

ادامه مطلب: گفتار دوم: سرزمین هند

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب