بخش نخست: هیتلر
گفتار هشتم: نماهای معمارانه
نقاشیهای هیتلر ادامهی هنر نوکلاسیک اروپایی است و تاثیرپذیری روشنی از شاهکارهای دوران نوزایی ایتالیا در آن نمایان است. به ویژه تاکید هیتلر بر سازههای معمارانه جای توجه دارد و در ترسیم این سازهها مهارت و چیرهدستی چشمگیری دارد. بیشک نقطهی قوت نقاشیهای هیتلر، نماهایی است که از بناهای باشکوه کشیده است. نقاشیهای او از بناهای بزرگ و مشهور اغلب تاریخ دارند و شناسنامهشان هم مشخص است و معلوم است که وقتی بیشتر برایشان صرف کرده است. از همان ابتدای کار یعنی آغاز دوران وین این شیفتگی نسبت به بناهای باشکوه در هیتلر دیده میشود و بر این مبنا بخشی مهم از آثار در دسترس از او به این مضمون مربوط میشود. بیشتر این نقاشیها بناهای مشهور یا مکانها و فضاهای شهری وین و مونیخ را نشان میدهند. اما در میانشان چشماندازهایی از شهرهای دیگر و حتا شهرکها و روستاها اندک نیست.
میدان فرانسیسکنها در وین- ۱۹۱۲.م
میدانی «ستون مریم» در مونیخ- ۱۹۱۳.م
باز در این رده هم چندین نمونه از سیاهمشقهای هیتلر برایمان به جا مانده که شیوهی برخورد اولیهاش با چشماندازها و ثبت کردنشان را نشان میدهد.
آردوین در فلاندر- ۱۹۱۷.م
قلعهی دوناو (دانوب)
پل و برج
ویرانهی تاقدار
قلعهی جنگی- ۱۹۱۰.م
خانهی قدیمی در میان درختان -۱۹۰۹.م
خانهی رنگی-۱۹۱۰.م
کلیسای سنت پیتر وین- ۱۹۱۱.م
دروازهی بازل- ۱۹۳۳.م
کلیسای پِرشتولدزدورف
۱۹۱۲.م
گوشهی تالار اپرای وین
نوازنده در کنار چاه روستایی
قلعهی لامبرگ در اشتِیر
کلیسای کارل در وین-۱۹۱۲.م
ساختمان اپرای دولتی وین- ۱۹۱۲.م
میدان اویدِن مونیخ– ۱۹۱۴.م
تاق نصرت مونیخ- ۱۹۱۳.م
حیاط خانهی قدیمی در مونیخ- ۱۹۱۳.م
کلیسای روستایی در مونیخ- ۱۹۱۴.متئاتر بزرگ مونیخ- ۱۹۱۴.م
کلیسای سنت کارل در وین
دروازهی شهر واخائو- ۱۹۲۱.م
کوچهای در واخائو، در درهی دانوب
برج کلیسای استفان در وین- ۱۹۱۰.م
در این تابلوها این نکته هم نمایان است که هیتلر معماری قلعههای قدیمی علاقهی زیادی داشته و آرایههای تزئینی کلیساها و دروازهها را هم میپسندیده است. یکی از آثار چشمگیر هیتلر در این رده که کمی پیش از آغاز جنگ جهانی اول کشیده شده، «قلعهی نویشوانشتین»[1] نام دارد. این قلعه در قرن نوزدهم در نزدیکی روستای هوهِنشوانگاو[2] در حومهی شهر فوسِن[3] در باواریا ساخته شد و بنایی باشکوه بود که لودویگ دوم شاه باواریا آن را در مقام استراحتگاه و عزلتگاهی برای خود ساخت و در طراحیاش هم از رمانتیسم علاقمند به آلمان قرون وسطا سرمشق گرفت و هم از آثار اسطورهای دوستش ریشارد واگنر نامدار.
مورخان هنر به خصوص در نیمهی دوم قرن بیستم طراحی این قلعه را جلف و کلیشهای میدانستند، و این تا حدودی به خاطر نفرتشان از زمینهای فکری بود که هیتلر و نازیسم در آن پرورده شده بود. با توجه به تداوم علاقه و ستایش تودهی مردم از چشمانداز زیبای این قلعه و معماری خیالانگیزش، در دهههای گذشته بازبینیای در این قضاوتها صورت گرفته و بیش از پیش منتقدان هنر جدی آن را ارزشمند و نمودی از تاریخگرایی هنرمندانهی آلمانیها به حساب میآورند. این قلعه از بمبارانهای جنگ جهانی دوم جان به در برد و هنوز بر پاست و در تابستانها روزی شش هزار توریست به بازدیدش میروند.
ناگفته نماند که این همان قلعهایست که والت دیسنی طرح کلی قصر زیبای خفته و نشان مشهور شرکت خود را با الهام از آن طراحی کرده و در فیلمهای مشهوری نماهایی از آن گنجانده شده که از میانشان میتوان به این نامها اشاره کرد: «لودویگ دوم« ساختهی هلموت کاوتنر (۱۳۳۴/ ۱۹۵۵.م)، «لودویگ» ساختهی لوچینو ویسکُنتی (۱۳۵۱/ ۱۹۷۲.م)، «چیتی چیتی بنگ بنگ» ساختهی کِن هاجِز (۱۳۴۷/ ۱۹۶۸.م) و فیلم جنگی بسیار مشهور «فراز بزرگ» که در سال ۱۳۴۲ (۱۹۶۳.م) ساخته شد.
دو ماه پس از مرگ لودویگ اول (در ۱۲۶۵/ ۱۸۸۶.م) پسر و جانشیناش لویتپولد از خاندان ویتِلسباخ[4] درهای این قلعه را بر روی مردم گشود و اجازه داد تا به بازدید کنندگان برای ورود به قصر بلیت بفروشند. به احتمال زیاد یکی از بازدید کنندگان مشتاق این قلعه آدولف هیتلر بوده است. هیتلر هم به خاطر گرایشهای فکری و علاقهای که به تاریخ باواریا داشته و هم به دلیل شیفتگیاش نسبت به واگنر این قلعه را میستوده است. این را میتوان از دو تابلویی دریافت که از آن کشیده و یکیشان با چنان دقتی ترسیم شده که کمابیش به عکس شباهت پیدا کرده است.
دلبستگی هیتلر به این قلعه را میتوان از آنجا دریافت که در جریان جنگ جهانی دوم او کارشناس و مورخ هنر نامداری به نام بوخنر که ریاست موزهی دولتی نقاشی در باواریا را هم بر عهده داشت، ماموریت داد تا بیست و یک هزار اثر هنری گردآوری شده از فرانسه را در همین قلعه پنهان کند. در میان این آثار تابلوهایی گرانبها از وان آیک و همچنین ۲۵۰ اثر متعلق به یهودیان فرانسه وجود داشت که مصادره شده وبه یغما رفته بود.[5]
قلعهی نویشواینشتاین- ۱۹۱۴.م عکس رنگ شدهی قلعه -۱۹۰۱.م
نقاشی دیگر هیتلر از قلعه
قلعهی کنار رود- ۱۹۱۳.م
طرح آبجوفروشی مونیخ
کلیسا- ۱۹۱۴.م
آبجوفروشی مونیخ-۱۹۲۰.مکلیسای پِرو-او-بوا
در میان این تابلوها یکی که به تازگی کشف شده (نگارهی بالا)، تابلویی است که در تملک یکی از توانگران ایرانی بوده و در جریان انقلاب از او ربوده شده است. این تابلو در حال حاضر در موزهی دفینه نگهداری میشود و امضای مشهور هیتلر پایش دیده میشود. این تابلو از این نظر ویژه است که شمار زیادی از مردم در آن دیده میشوند و در بخش پیشین قسمتی بزرگ شده از آن را مرور کردیم. با این همه همان ویژگی سبکی هیتلر در این تابلو هم نمایان است و با آن که هیکلهای مردم درست و پذیرفتنی هستند، اما چهرههایشان کار نشده و خام باقی ماندهاند.
راست: صومعهی دومینیکن وین و چپ: کلیسای آسام، هردو اثر مربوط به سال ۱۹۱۰.م
مه در پراگ
اتاق نشیمن
اتاق مهمانان خودمانی
خیابان مونیخ-۱۹۲۵.م و طراحیاش
ادامه مطلب: بخش دوم، گفتار نخست: چرچیل و هیتلر
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب