بخش دهم: تکامل
گفتار نخست: منابع
سیستمهای همافزا نظامهایی خودزاینده هستند که برای پایداری باید مرتباً توسط عناصرِ مطلوبِ محیطی تغذیه شوند. این تشنگی سیستمها برای رخدادهای مناسبِ محیطی همان عاملی است که جایگاه ایشان بر فضای حالت را محدود میکند. رخدادهایی را که سیستم برای تداوم بقایش به آنها نیازمند است منابع[1] مینامند.
منابع، در نگرش سنتی، تنها به عناصری مانند ماده و انرژی و اطلاعات منحصر میشده است؛ اما در واقع آنچه مورد نیاز سیستم است رخداد است. سایر چیزها، از جمله عناصرِ خام با معنای انتزاعیشان، اصولاً توسط سیستم درک نمیشوند. سیستمهای زنده در جستجوی عنصری انتزاعی مانند پروتئین و چربی یا کالری نیستند؛ آنها به دنبال رخدادی به نام غذا میگردند و این چیزی است که در همهی سطوح فراز دیده میشود.
پارهی نخست: آشیان
سیستم برای پایداری به جریانهایی از منابع پایبند است. شبکهی منابع مورد نیازِ سیستم در محیط را آشیان[2] مینامند. آشیان مجموعهای از رخدادهاست که منابع مورد نیاز سیستم برای بقا را تأمین میکند.
آشیان بخشهایی از فضای حالت را اشغال میکند که تراکم جذبکنندههای سیستم در آن بیشتر است. همهی آشیانها در بخشهای مجازِ فضای حالت قرار دارند. هرچه سیستم پیچیدهتر باشد، رخدادهایی که ضامن بقایش هستند هم پیچیدهتر و متعددتر خواهند بود و به این ترتیب به آشیانی پیچیدهتر نیاز خواهد داشت.
با پیچیدهتر شدنِ سیستمها، حجم کلی آشیانشان در فضای حالت زیاد میشود، چون تعداد ابعاد فضای حالت زیادتر شده و بنابراین کل فضای حالت در ابعاد جدیدی بسط مییابد؛ اما این کش آمدنِ آشیانها، آنگاه که نسبت به کلِ انبساط فضای حالت سنجیده شود، به نوعی انقباض شبیه خواهد شد. سیستمها با هرگامی که در راستای پیچیدهتر شدن بر میدارند فضای حالت خود را پیچیدهتر و بغرنجتر و بنابراین پایداری خویش در آن را دشوارتر میسازند. آشیان این سیستمها روندی انقباضی را در پیش میگیرد و با سرعتی بسیار کمتر از فضای حالتِ انتزاعی و فراگیرشان توسعه مییابد. در نتیجه، آشیان و کل فضای حالت مجاز برای سیستم مرتب از کلِ فضای حالت عقب میماند.
بنابراین سیستمها تمایل ندارند خود به خود به سمت پیچیدگی بیشتر حرکت کنند. تمام آنچه دربارهی تمایز و تخصص و سلسلهمراتبی شدن گفتیم مربوط به نظامهایی بود که زیر فشار تنشهای محیطی ناچارند پیچیدهتر شوند.
این ناچاری دلیلی ساده دارد. سیستمهای خودزاینده بر سر منابع با هم رقابت میکنند. رخدادهای مطلوبِ محیط همواره کمتر از نیازِ سیستمهایی است که در محیط حضور دارند و این نامطلوبترین خصلت محیط است.
بخش عمدهی فشاری که از بیرون به سیستم وارد میشود به خود محیط مربوط نیست، بلکه به سیستمهای دیگرِ مقیمِ آن باز میگردد. تنشزاترین چیزی که در محیط وجود دارد یک سیستم دیگر است.
سیستمها بر سر منابع با هم رقابت میکنند. جانوران بر سر شکار، هویتهای روانی بر سر لذت، جوامع بر سر منابع طبیعی و جمعیت و عناصر فرهنگی بر سر مغزهایی که حمل و تکثیرشان کنند با هم درگیر میشوند. هنگامی که بر فضای حالتی فراگیر به آنها نگاه کنیم، میبینیم که سیستمهای خودزاینده بر سر آشیانها، یعنی لکههای ارزشمندِ فضای حالت، با هم رقابت میکنند.
پارهی دوم: شایستگی
این رقابت نتیجهای آشکار دارد؛ برخی برنده و برخی بازنده میشوند.
توانایی سیستم برای چیرگی بر رقیبان و حراست از آشیان شایستگی[3] نامیده میشود. شایستگی عبارت است از بخت یا قدرتِ سیستم برای حفظ آشیان و تداوم بقا. شایستگی فاصلهی خطراهه با پایدارترین جذبکننده، غیر از تعادل با محیط، است.
معیار شایستگی برد و باخت در بازیِ رقابت است. برندهها سلطه خود را بر آشیان تثبیت میکنند و بازندهها از آشیانشان تبعید میشوند. این رانده شدن از آشیان در حالت عادی به نابودی سیستم بر اثر کمبود منابع منتهی میشود؛ اما در شرایطی استثنایی سیستم موفق میشود با پیچیدهتر ساختنِ سیستمِ خود ابعاد فضای حالتش را گستردهتر سازد و به این ترتیب به آشیانهایی که برای رقیبانش ناشناخته است دست یابد.
هنگامی که نخستین دوزیستان از دریا خارج شدند، با جهیدن به بخشی ناشناخته از فضای حالت که نمایانگرِ زندگی در خشکی بود، بخشهایی بسیار پهناور از فضای حالتِ خویش را کشف کردند. هنگامی که پانصد میلیون سال بعد گروهی از نوادگان همان دوزیستان (نهنگها و دلفینها) بار دیگر به دریا بازگشتند، کاری مشابه را تکرار کردند. چرا که حالا دریا برای موجوداتی پستاندار و خونگرم فضای حالتی کاملاً جدید تلقی میشد. همهی این پیشروانِ فتح فضای حالت، به دلیل این شجاعتشان و به خاطر آنکه موفق شدند سازگاری را بر گریز ترجیح دهند، از رقبایشان پیچیدهتر شدند. دوزیستان از ماهیان و نهنگها از پستانداران خشکیزی درشتتر و بغرنجتر گشتند و به همین دلیل هم ناپایدارتر شدند. تاریخ تکامل ماجرای سیستمهایی است که جسورانه به بخشهایی ناشناخته از فضای حالتشان خیز برمی دارند و اگر بتوانند با پیچیدهتر ساختنِ خویش با این آشیانهای بغرنجتر سازگار شوند (پیچیدگی در اندرکنشگر)، زنجیرهای از زادگان را در آن آشیان میپراکنند (پیچیدگی در همانندساز).
ادامه مطلب: گفتار دوم: انتخاب طبیعی
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب