بخش دوم: زمینهی ساختاری
گفتار سوم: طبقات اجتماعی
نخست: طبقهی دبیران
کارگزاران دانش در دولت ساسانی به دو گروه عمده تقسیم میشدند. گروهی موبدان بودند که بیشتر بر دانش دینی و علوم وابسته بدان، مانند حقوق و تا حدودی پزشکی و اخترشناسی و گاهشماری، تسلط داشتهاند. در پایان قرن سوم میلادی طبقهی موبدان، که «اَسرونان» نام داشت، پیشههای تخصصی متفاوتی را شامل میشد که عبارت بودند از: مغهَندرزبد، رَد (دانشمند)، دادور (قاضی)، دستور (فقیه) و هیربد (آخوند). چنین مینماید که دو شاخهی موبد و هیربد در این طبقه وجود داشته باشد که یکی (مغان) اجرای وظایف دینی و دیگری (هیربدان) آموزش علوم دینی را بر عهده داشته باشند. آموزشگاهها و مراکز مدیریتی این دو شاخه متفاوت بود و مغستان و هیربدستان نامیده میشد که کمابیش با مسجد و مدرسه در دوران اسلامی همتاست. ریاست این دو شاخه را موبدانموبد و هیربدانهیربد بر عهده داشتند و هر دو زیردست رهبرِ کل زرتشتیان قرار داشتند که زَردوخْشْتوم نامیده میشد که «شبیه به زرتشت» معنی میدهد. دارندهی این مقام هرگز نمیبایست از قلمرو ایرانزمین خارج شود.
گروه دیگر دبیران بودند که در رتبهای فرودستتر قرار میگرفتند و کارمندان دیوانسالاری ساسانی محسوب میشدند. هم نام دبیر ریشهای ایلامی دارد و هم به نظر میرسد که تبارنامهی این نهاد اجتماعی به طور مستقیم به دبیران و دیوانسالاران ایلامی بازگردد. چون در دوران هخامنشی که کشور ایران تأسیس شد، تا عصر اردشیر زبان و خط دیوانی همچنان به ایلامی بود و بعدتر هم که به آرامی سلطنتی چرخش کرد، کلیدواژهها و چارچوب عمومی قدیمی باقی ماند و به بافت زبانی نو منتقل گشت. پس از آن هم، همواره، قلمرو ایلام قلب تربیت دبیران و ساماندهی معنایی جامعه قلمداد میشد و این ماجرا در دوران بعد از اسلام و قرون میانه هم به قوت خود باقی بود. در قرن پنجم میلادی که طبقهی موبدان نیرومند شد و سازماندهی بخشهایی از جامعه را به دست گرفت، یک طبقهی بزرگ و توسعهیافتهی دبیران پدید آمد و در پیوند با دیوانسالاری ساسانیان از موبدان استقلال یافت.
دبیران دربارهی قواعد نامهنگاری متنهای مرجع و راهنماهایی داشتهاند که برخی از آنها باقی مانده است. کتابهای راهنمای مربوط به دبیران هم همان درجه از تخصص و پیچیدگی نوشتاری را نشان میدهد که در دیگر حوزهها میبینیم. چنانکه در «اندر ایوینَگ ای نامگ نیبیشتن» (دربارهی شیوهی نامه نوشتن) مواردی جزئی و خاص مانند چگونگی دلداری دادن به کسی که دلدار خود را از دست داده، یا شیوهی بازجویی دربارهی آزار کسی شرح داده شده است. در این متن میخوانیم که سرآغاز نامه باید با احوالپرسی (بِش پورسیشْنیهْ) شروع شود و با دعای شادمانی و خرسندی ادامه یابد. در عنوان نامه اغلب کلمهی «نماز» و «درود» را مینوشتهاند و گاه در همانجا روز نوشته شدن نامه را قید میکردند.
دبیران فنون نوشتن و مهارتهای بلاغی خود را در مدرسههایی به نام دبیرستان به دست میآوردند. دبیران دستیارانی داشتهاند به نام «کارفرمانان» یا «کارداران» که نقش نوآموز و کارآموز را بر عهده داشتهاند و زیر دست دبیران با تجربهتر در شغل خویش ورزیده میشدهاند. دبیران بعد از پایان تحصیل در شغلهایی تخصصی به کار گرفته میشدند. چنانکه دبیریِ لشکر شغلی مجزا بود و «دیبیر سْپاه» یا «گوند دیبیر» خوانده میشد. دبیرانی که در امور مالیاتی و مالی تخصص داشتند «آماردبیر» خوانده میشدند. دبیران عصر ساسانی بنا به کاری که بر عهده داشتند میبایست بر زبانهای گوناگون تسلط داشته باشند و همچنین اصول نگارش و ادب و خط را خوب بدانند. برخی از مهارتهایی که احتمالاً در دبیرستان به ایشان آموزانده میشده عبارت بوده از خوشنویسی (خوب نیبِگ)، تندنویسی (رَگ نیبگ)، چالاکی دست و پنجه و انگشت (کامگار اَنگوست) و دقت نظر و باریکبینی (باریک دانیشْن).[1] دستاورد دبیران، علاوه بر اسناد قانونی و دولتی، پیشنویش نامهها (نامَگ) و خودِ نامهها (فرَوَردَگ) هم بوده است.
یکی از دادههایی که پیچیدگی نظامهای دانایی در ایران ساسانی را نشان میدهد، تنوع خطهایی است که در میان طبقهی دبیران رواج داشته است. در شرایطی که موبدان برای نوشتن اوستا خط ویژهی خود (دین دیبیره) را داشتند، و تفسیرها و متنهای زند را به خط پهلوی مینوشتند، دبیران علاوه بر اینها میبایست با خط رسمی نامهنگاری (نامَگ دیبیره)، خط عمومی روزمره (هام دیبیره)، و خط ویژهی متنهای حقوقی و فلسفی و پزشکی (گَشتَگ دیبیره) نیز آشنا میبودهاند. این تخصصی شدن خطها در حدی بود که شکلی پیشرفته و پیچیده از خطی را نزدشان میبینیم که بعدها به خط مستوفیان (سیاق) تبدیل شد و تا پایان عصر قاجار دوام آورد. آماردبیران، که وظیفهی عزبدفترها و وزیردفترهای بعدی را بر عهده داشتند، در مراکز حکومتی استانها با خط ویژهی «شهر آمار دیبیره» اسناد را ثبت میکردند. همتاهای ایشان که در دربار به کار مشغول بودند با خطی دیگر که «کَدَگ آمار دیبیره» خوانده میشد چنین میکردند. حسابداران خزانهداری خط «گنج آمار دیبیره» و حسابداران آخورگاه سلطنتی خط «آخْوَر آمار دیبیره» و حسابداران آتشکدهها خط «آتَخشان آمار دیبیره» را به کار میگرفتند. به همین ترتیب، در نهادها و سازمانهای مذهبی خطی دیگر برای ثبت امور مالی رواج داشته که «رووانَگان دیبیره» نام داشته است. اسناد قضایی هم که توسط کاتبان دادگستری ثبت میشد به خط دیگری بود که «داد دیبیره» نام داشت.
یکی از مهارتهای دیگر ایشان رمزنگاری بوده که اسناد محرمانه و نامههای سری را بدان مینوشتند و برای این کار خطی ویژه به نام «راز دبیره» داشتهاند. یک خط مرموز دیگر به نام «ویش دیبیره» هم داشتهایم که ماهیتش درست روشن نیست و انگار برای نوشتن طلسم و جادوگری کاربرد داشته و چه بسا نمونهی کهنی از خطهایی باشد که بعدها در فن جفر رواج یافته است.
نامههای رسمی را پس از نگاشتن مهر و موم (گیل اود نامَگ) میکردند و نسخهای از آن را به بایگانی (نامَگمیان) میفرستادند.[2] ردهبندی گسترده و پیچیدهای از اسناد هم وجود داشته که فرمانهای شاهانه (دیب ای پَدیخشای کَرد)، عهدنامه و وقفنامه (پادیخْشیر)، طلاقنامه (هیلیشْن نامَگ)، سند آزاد شدن بنده (آزاد نامَگ)، مدرک قبولی در آزمونها (اوزداد نامَگ) و اسناد فنی و حرفهای برای اصناف (یَزیشننامگ)[3] در میانشان به شمارند.
در میان دبیران، آمارگران نقشی متمایز را بر عهده داشتهاند و این همان است که دیرزمانی در شکل دستگاه مستوفیان در دیوانسالاری ایرانزمین باقی میماند و تازه در اواخر دوران قاجار به شکلی مدرن دگردیسی مییابد. آمارگرها اغلب مدیریت مالی چند شهر را بر عهده داشتهاند، چنانکه شهر استخر و دارابگرد یک آمارگر داشته و اردشیرخره، نوداراب و بیشاپور هم چنین وضعی داشتهاند. دربار هم یک مستوفی ویژهی خود داشته که درآمارگر نامیده میشده است. رئیس مستوفیان، که همتای وزیر دارایی است، ایرانآمارگر خوانده میشده است.
ادامه مطلب: بخش دوم: زمینهی ساختاری – گفتار سوم: طبقات اجتماعی – دوم: طبقهی بازرگانان