بخش شصتم: برگردان و زند فصل شصتم
گفتار نخست: برگردان فصل شصتم
治大國若烹小鮮。
以道蒞天下,其鬼不神;非其鬼不神,其神不傷人;非其神不傷人,聖人亦不傷人。
夫兩不相傷,故德交歸焉。
۶۰.۱: فرمانروایی بر کشور بزرگ، مثل پختن ماهیای کوچک است
۶۰.۲: پس با (طی کردنِ) راه نزد آنچه زیر آسمان است حضور پیدا کن
آن (که نزدش رسیدهای) دیو است، نه ایزد
اینطوری نیست که آن دیو باشد، و نه ایزد (بلکه) آن ایزدی است که به مردم آسیب نمیرساند
اینطوری نیست که آن ایزد به مردم آسیب نزند (بلکه) پادشاه مردم هم به مردم آسیب نمیزند.
۶۰.۳: آن دو نفر به هم آسیب نمیزنند
بنابراین فضیلت کهن بازمیگردد و به دستشان میرسد.
فصل شصتم به نسبت کوتاه است و از سه بند ناهمسان تشکیل یافته است. اولی یک جملهی هفت کلمهایست:
治 (ژی: درمان کردن، حکم راندن، تنبیه کردن) 大 (دا: بزرگ، عظیم، بالغ، پدر) 國 (گوئُو: سرزمین، دولت، پایتخت) 若 (روئو: تو، او، مطیع، اگر) 烹 (پِنگ: جوشاندن، پختن، ذوب کردن، سرخ کردن) 鮮 (شیان: تر و تازه، اخیر، ماهی زنده، خوشمزه، شفاف)
یعنی: «فرمانروایی بر کشور بزرگ، مثل پختن ماهیای کوچک است».
بند دوم شعری است سه بیتی که مصراع دومش یک کلمه کم و چهارمش یک کلمه اضافی دارد و بیت سومش به جای پنج، از شش واژه تشکیل شده است:
以道蒞天下, 其鬼不神;
非其鬼不神, 其神不傷人;
非其神不傷人, 聖人亦不傷人。
以 (ای: پس) 道 (دائو: راه) 蒞 (لی: رسیدن، حضور یافتن، اداره کردن) 天 (تیان: آسمان) 下 (شیا: پایین، فروپایه، بعدی)
其 (چی: او، آن) 鬼 (گوئی: دیو، جن، غول، خنگ، حقهباز) 不 (بو: نه) 神 (شِن: ایزد، جادو، روح)
非 (فِی: قید نفی: نه، نیست) 其 (چی: او، آن) 鬼 (گوئی: دیو، جن، غول، خنگ، حقهباز) 不 (بو: نه) 神 (شِن: ایزد، جادو، روح)
其 (چی: او، آن) 神 (شِن: ایزد، جادو، روح) 不 (بو: نه) 傷 (شانگ: زخم، آسیب، غم، افراط) 人 (رِن: مردم، انسان)
非 (فِی: قید نفی: نه، نیست) 其 (چی: او، آن) 神 (شِن: ایزد، جادو، روح) 不 (بو: نه) 傷 (شانگ: زخم، آسیب، غم، افراط) 人 (رِن: مردم، انسان)
聖 (شِنگ: دانایی، مقدس، نجیبزاده، پادشاه، خبره) 人 (رِن: مردم، انسان) 亦 (یی: همچنین، فقط، گرچه) 不 (بو: نه) 傷 (شانگ: زخم، آسیب، غم، افراط) 人 (رِن: مردم، انسان)
یعنی:
«پس با (طی کردنِ) راه نزد آنچه زیر آسمان است حضور پیدا کن آن (که نزدش رسیدهای) دیو است، نه ایزد
اینطوری نیست که آن دیو باشد، و نه ایزد (بلکه) آن ایزدی است که به مردم آسیب نمیرساند
اینطوری نیست که آن ایزد به مردم آسیب نزند (بلکه) پادشاه مردم هم به مردم آسیب نمیزند».
بیت نخست را اغلب مترجمان چنین برگرداندهاند: «اگر با دائو بر جهان حکومت کنی، ارواح پلید نیروی فراطبیعیشان را از دست میدهند».[1] اما این برگردان جای بحث دارد. «لی» (蒞) بیشتر به معنای به حضور رسیدن و به جای رفتن است که با «راه» هم تناظر دارد، و «شِن» (神) به خود ایزدان و موجودات آسمانی اشاره میکند و ارجاع به جادوگری و قوای فراطبیعی در پیوند با آنها به شکلی استعاری ایجاد میشود. در ضمن فعلی که «از دست دادن» را نشان دهد در جمله نداریم. از این رو ترجمه را وفادارانه به متن آوردهام. در مصراعهای سوم و پنجم هم انکار مصراع پیشین را داریم که دربارهی منظورش بسیار بحث شده است. توافق عمومی آن است که قالب عمومی مفهوم «اینطوری نیست… بلکه…» بوده است و من هم بر همین منوال پیش رفتهام.
این را هم گوشزد کنیم که نسخههای کهن ما وانگ توئی در مصراع آخر به جای «مردم» عبارت «آنها» را آوردهاند و میگویند «(بلکه) پادشاه مردم هم به آنها آسیب نمیزند».[2] با توجه به آمدن کلمهی «یی» (亦) که «همچنین» معنی میدهد، منظور در اینجا همان مردم بوده و به همین خاطر بعدتر در نسخههای استانده این کلمه به جای آنها نشسته است. با این حال تعبیرهای بدیلی هم دربارهی معنای این جمله در شکل قدیمیاش میتوان به دست داد.
واپسین بند دو جملهی پنج کلمهایست:
夫 (فو: مرد، شوهر) 兩 (لیآنگ: دو، متفاوت، چند) 不 (بو: نه) 相 (شیانگ: دیدن، با هم، به سوی) 傷 (شانگ: زخم، آسیب، غم، افراط)
故 (گو: پیر، قدیمی) 德 (دِه: فضیلت، مهربانی، ذهن) 交 (جیائو: تقاطع، تسلیم کردن، دوست شدن) 歸 (گویی: برگشتن، حضور یافتن، تعلق داشتن) 焉 (یِن: نوعی پرندهی زرد، توی، چرا؟، بنابراین)
یعنی: «آن دو نفر به هم آسیب نمیزنند/ بنابراین فضیلت کهن بازمیگردد و به دستشان میرسد».
گفتار دوم: زند فصل شصتم
هستهی مرکزی فصل شصتم شعری سه بیتی است که در بند دوم جای گرفته است. حدسم آن است که بند نخست برای پیوند دادن این شعر با فصل بعد به آن افزوده شده باشد، و بند سوم شرحی بر آن قلمداد شود. در بند نخست میخوانیم:
«۶۰.۱: فرمانروایی بر کشور بزرگ، مثل پختن ماهیای کوچک است».
تقابل میان کشور بزرگ و کشور کوچک بسیار مهم است و به زودی بیشتر دربارهاش خواهم نوشت. نکته اینجاست که در شعر بند دوم اشارهای به کشور بزرگ دیده نمیشود، و راوی انگار اینجا آن شعر را گواه گرفته تا نظرش دربارهی کشور بزرگ را (که در فصل بعد میآید) تایید کند. «پختن ماهی کوچک» اشارهایست به کاری ساده و پیش پا افتاده و بیاهمیت. از این بند بوی تحقیر و خوار شمردن فرمانروای کشور بزرگ به مشام میرسد، که خواهیم دید به شاهنشاهی پارس ارجاع میدهد.
پس از این تک مضراب مقدماتی، شعری سه بیتی داریم:
«»۶۰.۲: پس با (طی کردنِ) راه نزد آنچه زیر آسمان است حضور پیدا کن
آن (که نزدش رسیدهای) دیو است، نه ایزد
اینطوری نیست که آن دیو باشد، و نه ایزد (بلکه) آن ایزدی است که به مردم آسیب نمیرساند
اینطوری نیست که آن ایزد به مردم آسیب نزند (بلکه) پادشاه مردم هم به مردم آسیب نمیزند».
این شعر بیشتر به دعایی شمنی شباهت دارد. یعنی هرچند کلمهی «راه» (دائو) در آن آمده، اما چنین نمینماید که با چارچوب اندیشهی دائویی ارتباط خاصی داشته باشد. مضمون اصلی آن چگونگی کنار آمدن با موجودات خطرناکی مثل دیوها و ایزدان و شاهان است. حدسم آن است که این در ابتدای کار – و پیش از شکلگیری «دائو ده جینگ»- دعایی و سرودی بوده باشد که مثل وردی برای دور کردن آسیب موجودات فراطبیعی خوانده میشده است.
ساختار شعر بدوی و پرتکرار است و به مکررگوییهایی شباهت دارد که در طلسمها و متون جادویی دیده میشود. در آن یک دوقطبی فراطبیعی داریم که «گوئی» (鬼) را در برابر «شِن» (神) قرار میدهد. گوئی در عقاید عامیانهی چینی روحی آزارگر و مهیب است که خاستگاه انسانی دارد. یعنی ارواح کسانی که نوادگان پسر ندارند یا پسرانشان برایشان آیین قربانی مناسب اجرا نکنند، آرامش خود را از دست میدهند و به خاطر گرسنگی دگردیسی پیدا میکنند و به هیولاهایی خطرناک بدل میشود. این مفهوم را به «دیو» برگرداندهام که نزدیکترین همتای آن در زبان پارسی است. هرچند ما این مفهوم ارواح آزارگر را در فرهنگمان نداشتهایم.
«شِن» از سوی دیگر ماهیتی استعلایی دارد و به ایزدان و موجوداتی اشاره میکند که در آسمان زندگی میکنند و تبار انسانی ندارند. جالب است که از نگاه چینیها این ایزدان هم به قدر دیوها خطرناک و آزارگر هستند. بیت اول و دوم بر این مبنا به وردی برای دفع خطر این موجودات میماند. در بیت سوم این موجودات با همتایی انسانی جفت شدهاند و بنابراین یک دوقطبی جدید آسمان- زمین (گوئی/ شن- شنگ رن) در کنار جفت متضاد دنیای ارواح (گوئی- شن) تعریف میشود. جالب است که در عالم انسانی پادشاه مردم که مقتدرترین انسان است، مانند ارواح خبیث و ایزدان آزارگر همچون موجودی خطرناک نمایان شد است. شعر البته تاکید دارد که اینها خطرناک نیستند و لطمهای به مردم نمیزنند. اما در سنت چینی واژگونهی این را دربارهی این موجودات گمان میبردهاند، و بنابراین عبارتها دعاگونه و جادوگرانه هستند.
واپسین جمله به نظرم کوششی است تا کلمهی «راه» در مصراع اول شعر را با قالب عمومی کتاب چفت و بست کند. پس میبینیم که: «۶۰.۳: آن دو نفر به هم آسیب نمیزنند/ بنابراین فضیلت کهن بازمیگردد و به دستشان میرسد». یعنی چون این دوقطبیهایی فراطبیعی از آزار و آسیب پرهیز کردهاند، صاحب فضیلت شمرده میشوند. از این فصل این نکته بر میآید که بافت معنایی «دائو ده جینگ» در پیوند با باورهای شمنی چینیهای باستانی تعریف میشده و احتمالا بخشی از سنت شفاهیشان را در خود حفظ کرده است.
ادامه مطلب: بخش شصت و یکم: برگردان و زند فصل شصت و یکم
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب