بخش پنجم: مهر و ميترا
در میان ایزدان ایرانِ پیشازرتشتی، بیتردید مشهورترین و اثرگذارترینشان مهر بوده است. شهرت امروزین مهر، بیشتر مدیون آثار ایرانشناسانی مانند فرانتس کومون است که بیشتر بر ردپای این ایزد ایرانی در باختر و قلمرو روم تمرکز کردهاند، و وی را به یکی از عناصر تشکیل دهندهی هویت تاریخی غرب بر کشیدهاند. موقعیتی که البته درست است و از حقیقتی تاریخی برخوردار، اما منحصر به فرد یا رقابتناپذیر نیست و دور نیست که بتوانیم نشان دهیم در آن اغراقی به چشم میخورد.
در ایران زمین اما، مهر همواره همچون نیرویی پنهانی و اثرگذار وجود داشته است و گهگاه که نشانههایش از ورای جریانهای فکری و جنبشهای تاریخی به چشم میخورد، به درخشش فلسهای سیمین ماهیای افسانهای میماند که برای لحظهای در سطح پدیدار میشود و بار دیگر در اعماق اقیانوس نادانستههای تاریخی پنهان میگردد. ردپای مهر را در نهادهای اجتماعی گوناگونی -از اندرکنش قبایل باستانی آریایی تا زورخانهها[1]– میتوان بازیافت و تأثیرش بر جریانهای فرهنگی مهمی مانند تصوف جای چون و چرا ندارد. به همین دلیل و به دلایلی دیگر که به زودی بدان خواهم پرداخت، مهر ایزدی است که از سویی باید به دقت شناخته و فهمیده شود، و از سوی دیگر شناخت و فهمش دشوار است.
-
بهار، 1355. ↑
ادامه مطلب: گفتار نخست: مهر خاوری
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب