سه شنبه , مرداد 2 1403

جامعه‌شناسی انرژی

 

 

 

 

 

 

نخست شرحی درباره‌ی نقش، جایگاه تاریخی و کارکرد انرژی (به تفکیک شقوق تجدیدناپذیر ازجمله نفت و گاز و تجدیدپذیر همچون باد و خورشید) در روند تشکیل تمدن¬های بشری، پارادایم¬های علمی، انقلاب¬های صنعتی و توسعۀ فنّاوری¬های نوین بفرمایید.

انرژي در کنار ماده و اطلاعات یکی از ارکان برسازنده‌ی سیستم‌های پیچیده است و یکی از راههای تحلیل سیستمها، ردیابی مدارهای جریان یافتن انرژی در آنها و حلقه‌های پردازش انرژیایی‌شان است. اگر از این زاویه به گونه‌ی انسان و جوامع انسانی بنگریم، روندی نمایان و رو به رشد را می‌بینیم که با ارتقای گام به گام مصرف سرانه‌ی انرژي همراه بوده و گامهای پیاپی تکاملی انسان و جهشهای اصلی در روند پیچیده‌تر شدن جوامع انسانی را نشانه‌گذاری می‌کند. تنها به عنوان یک نمونه‌ی زیست‌شناختی این را بگویم که اصولا تکامل گونه‌ی ما یعنی Homo sapiens با چرخشی در روند پردازش انرژی همراه بوده است. به این شکل که خط تکاملی منتهی به انسان در دو گام مهم که در ابتدا و انتهای دوران تحول انسان راست قامت (Homo erectus، از گونه‌های نیای انسان کنونی) برداشته شد، هم گوشتخوار شد و هم بر فن تولید آتش تسلط یافت. به این ترتیب دو بافت مهم و پر هزینه‌ی بدن یعنی لوله‌ی گوارش و بافت چربی که جذب انرژي از خوراک و حفظ گرمای بدن را بر عهده داشتند، تحلیل رفتند و در مقابل بافت مغز انسان توسعه یافت و پیدایش زبان و نظامهای اجتماعی را ممکن ساخت. شرح این ماجرا به فضایی دیگر نیاز دارد، اما خلاصه‌اش آن که دستیابی به راهبردهای نو برای بهره‌برداری از انرژی همیشه با جهشهایی در ارتقای پیچیدگی همراه است. من در کتاب «فرگشت انسان» فصلی را به این موضوع اختصاص داده‌ام و نیک است اگر جدولی را از آن کتاب نقل کنم:

سطح پيچيدگي زمان (سال) هضم (kcal/d) نرخ (وات) ضريب a(mW) نسبت (100)
انسان اوليه 2000000 پ.م. 2000 97 5/22 100
آتش 750000 پ.م. 5000 242 2/56 250
جانور اهلي 6000 پ.م. 12000 581 8/134 599
انقلاب صنعتي 1800 م. 77000 3727 866 3849
آمريكا 1990 م. 230000 11132 2587 11500
كل جهان 1993 م. 44000 2133 495 2200

چکیده‌ی آنچه در این جدول می‌بینیم آن است که سرانه‌ی مصرف انرژی در گونه‌های اجدادی انسان که آتش نداشته‌اند، از حد گرمای متابولیک تولید شده توسط سوخت و ساز پستانداری هم‌وزن انسان (یعنی روزانه دو هزار کالری) فراتر نمی‌رفته است. اما این میزان با کشف آتش دو و نیم برابر شده و بعد از رام شدن جانوران بارکش و استفاده از نیروی عضلانی‌شان به رقم چشمگیر دوازده هزار کالری بر روز افزایش یافته است. انقلاب صنعتی با استفاده از انرژی هیدرودینامیک و سوخت ذغال سنگی شکل گرفت و مصرف انرژي سرانه را به رقم بی‌سابقه‌ی روزانه هفتاد و هفت هزار کالری رساند.

 با مروری روند تولید و مصرف انرژی و آب، از منظر جامعه‌شناسی چه نتایجی در دو سطح بین‌المللی و کشور ایران به دست می‌آید؟

این را باید دانست که ایران زمین از دیرباز در کانون مرکزی تحولات انرژی قرار داشته است. تقریبا در همه‌ی گامهای توسعه‌ی مصرف انرژی که شرحش گذشت، ایران گرانیگاهی اثربخش و مهم بوده است. در واقع تنها انقلاب صنعتی انگلستان است که فارغ از تاثیر ایران زمین و به شکلی درونزاد جهشی چشمگیر را در تولید و مصرف انرژی ایجاد می‌کند، که تبلورش را در استفاده از انرژی مکانیکی آب رودخانه‌ها، و بعدتر نیروی بخار در کنار ذغال سنگ می‌بینیم که در انگلستان تراکم معدن‌هایشان چشمگیر است. خارج از این نمونه‌ی ویژه، ردپای ایران زمین به عمد یا به تصادف در قدمهای ارتقای سطح انرژي نمایان است. رام کردن جانوران و استفاده از نیروی عضلانی‌شان برای نخستین بار در ایران زمین انجام پذیرفت و جز لامای آند و گاومیش تبتی یاک همه‌ی جانوران باربر اصلی (گاو، خر، شتر، اسب) برای نخستین بار در قلمرو ایران زمین اهلی شده‌اند. بنابراین کانون جغرافیایی آن جهش مهمی که گفتیم ایران زمین بوده است. ایران زمین در ضمن کهنترین مرکز اختراع آسیاب بادی و آبی هم بوده و از اواخر دوران ساسانی این ساختارها را در ایران شرقی می‌بینیم که در نهایت تا میانه‌ي عصر عباسی تا سراسر قلمرو ایران زمین و فراسوی آن بسط می‌یابند. در زمینه‌ی استفاده از انرژی خورشیدی که در معماری ایرانی پیشینه‌ی چشمگیری دارد هم به قدر کافی همه می‌دانند. انحصار ایران در این زمینه در دو سه قرن گذشته برای نخستین بار در جریان انقلاب صنعتی شکست و همین باعث شد گرانیگاه تحولات فنی و سیاسی از ایران زمین به اروپا انتقال یابد. حتا پس از آن هم بنا به تصادفی تاریخی باز ایران زمین جایگاه مرکزی‌اش را به خاطر منابع نفت و گاز عظیمش حفظ کرد. نخستین چاه‌های نفت جهان که در دوران مدرن در سطحی بین‌المللی بازده صنعتی داشتند در باکو و بعد مسجد سلیمان زده شدند و همچنان ایران زمین (یعنی کشور ایران و کشورهای نوساخته‌ی پیرامونش که طی قرن گذشته شکل گرفته‌اند) روی هم رفته بخش عمده‌ی سوختهای فسیلی را برای کشورهای صنعتی تولید می‌کنند.

در مقام مقایسه با ایران، تمدنهای دیگر دنیای پیشامدرن به شکل غریبی از نظر فناوری انرژی عقب‌مانده‌ بوده‌اند. تمدنهای بومی آمریکا به جز استفاده‌ی بسیار محدود از لاما در عمل کل نیروی کار تمدنی‌شان را بر اساس نیروی عضلانی انسان حاصل می‌آورده‌اند و در تمدن اروپایی و چینی تنها استفاده از جانوران بارکش محدودی رواج داشته و بهره‌گیری از نیروی باد و آب تا عصر نوزایی در هر دو قلمرو رواج چندانی نداشته است.

 بررسی ویژگی¬ها، چالش¬ها و فرصت¬های فراروی تولید و مصرف انرژی بیشتر برای ارتقای سطوح رفاه و فنّاوری¬های نوین و تقابل آن با پایداری توسعه و تخریب محیط¬زیست.

نخست باید این را بگویم که هرچند ایران در حال حاضر وابستگی چشمگیری به صدور نفت دارد و جایگاهی جهانی هم در این زمینه اشغال کرده، اما استخراج و صدور نفت سیاستی به کلی نادرست است. نفت ماده‌ی خامی بسیار گرانبهاست که سوزاندن‌اش برای تولید انرژي اسرافکارانه‌ترین و نابخردانه‌ترین شیوه‌ی بهره‌برداری از آن است. یعنی پالایش نفت و تبدیل آن به مواد آلی صنعتی ارزش افزوده‌ی آن را چندین برابر می‌کند و بیشتر کشورهای توسعه‌ یافته‌ی دنیا به همین خاطر وارد کننده‌ی سوخت فسیلی هستند و منابع نفت خود را نمی‌سوزانند. از سوی دیگر ایران زمین اگر برنامه‌ریزی منظم و اندیشه‌ی درازمدتی در کار باشد، حتا با حذف نفت هم می‌تواند جایگاه کنونی خود را در تولید انرژی حفظ کند، و این به خاطر بهره‌مندی از منابع انرژی طبیعی دیگر است. بر خلاف انرژي هیدروالکتریک که طی دهه‌های گذشته بسیار مورد استفاده قرار گرفته و به زیربنای بوم‌شناختی کشور آسیبی چشمگیر وارد آورده، ما هم باد فراوان داریم و هم به ویژه انرژی خورشیدی چشمگیر. در واقع کویر مرکزی ایران منبع طلای بزرگی است که بیهوده به حال خود رها شده است و با سرمایه‌گذاری درست می‌تواند تولید انرژی چشمگیری داشته باشد. انرژی‌ای که در آغاز کار هزینه‌ی تولیدش قدری بیش از استخراج نفت است و بازار محدودتری دارد، اما در دراز مدت هم پاکیزه است و هم توسعه‌ی پایدار را ممکن می‌سازد.

س: تبیین‌تان از ویژگی‌های نقطۀ بهینه و برقراری تعادل و سازگاری شاخص‌های اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی در روند توسعه با تأکید بر گسترش مصارف انواع حامل‌های انرژی و توان اکولوژیکی و صیانت از محیط¬زیست، از منظر جامعه¬شناسی چیست؟

چنان که گفتم به نظرم شیوه‌ی کنونی ما در استخراج و صدور حامل‌های انرژی فسیلی کاری به کلی نادرست است و ادامه‌ی سیاست جهانی استعماری‌ایست که یک قرن از عمرش می‌گذرد و خاستگاهش درگیری‌های اروپاییان در جریان جنگ جهانی نخست و چرخش نیروی دریایی انگلیس از سوخت ذغال‌سنگی به سوخت نفتی بود. هیچ دلیلی ندارد که ما در خطراهه‌ای تکاملی که ضرورتی برای اروپاییان داشته گرفتار بمانیم. یعنی اصولا مسیر کنونی تولید و صدور انرژی ما که در سطح منطقه‌ای بر نیروی هیدرودینامیک رودخانه‌ها و در سطح جهانی بر صدور نفت متکی است، نقطه‌ی بهینه‌ای ندارد و به ضرر منافع ملی ساکنان ایران زمین است. روند کنونی منابع ارزشمند بیوشیمیایی را با بهایی بسیار اندک و به صورت خام به فروش می‌رساند، مصرف بی‌رویه‌ی انرژي سوختی در کشور را دامن می‌زند، و آلودگی بوم‌شناختی و آلایندگی شدید هوای شهرها را به دنبال دارد. توسعه‌ی پایدار ما در حوزه‌ی انرژي در گروی چرخش کامل از سوخت فسیلی به منابع جایگزین (به ویژه نیروی خورشیدی) است.

 درصورت فقدان و حذف شقوق مختلف انرژی ازجمله برق، چه بحران‌ها و تغییرهایی در وضعیت کنونی زندگی انسان¬ها و روند توسعۀ جوامع شاهد خواهیم بود؟

با آن که از عمر صنعت برق تنها یک قرن می‌گذرد، اما در عمل همه‌ی صنایع به شکلی برگشت‌ناپذیر به آن گره خورده است و مهمترین چرخش در سبک زندگی مدرن زیر تاثیر فراگیر شدن مصرف انرژی الکتریکی ممکن شده است. ورود انرژی الکتریکی به میدان فناوری مدرن بدان معنا بود که ارتقای مصرف انرژی که در شکلی صنعتی در جریان انقلاب صنعتی رخ نموده بود، در دسترس توده‌ی مردم قرار بگیرد. یعنی می‌شود گفت که تاسیس کارخانه‌های برق در واقع چرخه‌های مصرف انرژي صنعتی را تجزیه کرد و تا داخل فضای خانگی تعمیم‌شان داد. غیاب برق به معنای غیاب چنین جریانی از انرژی سراسری است که انجام بسیاری از کارها را با بازده و سرعتی بسیار زیادتر از نیروی عضلانی ممکن می‌سازد. علاوه بر این روند پردازش اطلاعات در جامعه‌ی مدرن هم به شکلی تنگاتنگ با انرژی الکتریکی پیوند خورده است. هم در موجهای نخستین که به ارتباطات دوسویه‌ی بینافردی (مثل تلفن و تلگراف) مربوط می‌شد و هم موجهای بعدی که ارتباط یکسویه (رادیو و تلویزیون و ماهواره) و ارتباط چند سویه (اینترنت و شبکه‌های مجازی) را به دنبال داشت. یعنی به تعبیری مغز تمدن مدرن با برق کار می‌کند و بدون آن، از این تنها لاشه‌ای مرده به جای می‌ماند.

 شاخص‌ها و ویژگی‌های رژیم تولید و مصرف انرژی و آب در کشورهای مختلف جهان (ازجمله امریکا، کشورهای اروپایی، آسیایی و ایران) از دریچۀ دیدگاه جامعه‌شناسی چه وضعیتی دارد؟

اگر به همان جدولی که در ابتدای کار نقل کردم نگاهی بیندازید می‌بینید که گسستی چشمگیر در مصرف سرانه‌ی انرژی در میان جوامع فقیر و غنی دیده می‌شود. در سالهای پایانی قرن بیستم شکاف میان جهان توسعه یافته و کشورهای در حال توسعه را می‌شد با مقدار سرانه‌ی مصرف انرژی سنجید. چنان که میانگین جهانی در سالهای دهه‌ی ۱۹۹۰.م حدود ۴۴ هزار کالری بر روز بوده، در حالی که یک بومی آفریقایی یا یک هندی روستانشین در همین سالها ۱۲ تا ۱۵ هزار کالری مصرف می‌کرده و در مقابل هر مصرف سرانه‌ی هر آمریکایی ۲۳۰ هزار کالری بوده است.

این مصرف بی‌مهابای انرژي که بدنه‌اش بر سوخت فسیلی تکیه دارد، طبعا به آلایش بوم‌های طبیعی و آسیبهای اکولوژیک فراوان دامن زده است. برخی از جوامع غربی در قرن بیستم به چاره‌اندیشی‌هایی در این زمینه پرداختند که پیشتازشان آلمان بود که در دوران حاکمیت هیتلر اولین قوانین مدرن برای حفاظت از محیط زیست و کنترل آلایندگی صنایع را اجرایی کرد. پس از جنگ جهانی دوم و به ویژه در دهه‌ی ۱۹۷۰.م کشورهای اروپای غربی و آمریکا همان الگوهای مدیریتی را در ابعادی نامتمرکزتر و تا حدودی ناکارآمدتر ادامه دادند و جنبشی جهانی برای کنترل آلایندگی حاملهای انرژی را ایجاد کردند. این جنبش البته در بلوک غرب وجود داشت و کشورهای بلوک شرق که زیر سیطره‌ی نظامهای کمونیستی قرار داشتند به این موضوع بی‌توجه ماندند که به ویژه لطمه‌اش را در سرزمینهای ایرانیِ اشغال شده توسط روسها می‌بینیم و این همان است که باعث شده قرقیزستان و قزاقستان و ازبکستان امروز از آلوده‌ترین نقاط کره‌ی زمین محسوب شوند.

 نقش و جایگاه سرمایۀ اجتماعی (با تأکید بر سطوح مختلف اعتماد، هنجارپذیری و مشارکت¬ عمومی) در اصلاح الگوهای مصرف حامل¬های انرژی، آب و صیانت از محیط¬زیست چیست؟

ایرانیان کهنترین تمدنی هستند که برای حفاظت از جانوران و گیاهان سودمند قوانینی را تدوین و اجرا کرده بودند، و پرهیز از آلودن آب و هوا و خاک و آتش شالوده‌ی اخلاق زیست‌محیطی قدیم ایرانیان بوده که هنوز هم تا حدودی در برخی از لایه‌های اجتماعی تداوم یافته است. این سنت فرهنگی غنی و استوار بسیار برای مقابله با آشفتگی‌های زمانه‌ی ما و مصرف دیوانه‌وار و آلوده‌ساز انرژی کارآیی دارد، اگر که درست ساماندهی شود و توسط مراجعی که پذیرش اجتماعی دارند به کار انداخته شود. تجربه‌ی کشورهای غربی نشان داده که تنها نیروی کارساز برای مدیریت محیط زیست خود مردمی هستند که نسبت به آلوده شدن خانه و کاشانه‌شان حساسیت دارند، و توانمند ساختن این مردم و میدان دادن به سازمان یافتگی خودجوش‌شان و به بازی گرفتن‌شان در امر سیاست‌گذاری‌های زیست‌محیطی تنها روش خردمندانه برای غلبه بر بحرانی زیست‌محیطی است که در ایران زمین از صدور استعماری فناوری یا وامگیری داوطلبانه‌ی آن برخاسته، و زیست-‌جهان ایرانیان را سخت شکننده ساخته است.

 

همچنین ببینید

ناموس ،حق و داد

مقاله‌ای درباره‌ی تبارشناسی «ناموس» که در نشریه‌ی  «رسانه‌ی فلسفه و فرهنگ»، سال اول، شماره‌ی دوم، زمستان ۱۴۰۰، ص:۱۷-۲۰، منتشر شد...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *