ع
عائد (b عربى) عیادت كننده، بازگشته، اسم فاعل از ریشهى عود.
عائِش (b عربى) خوشگذران، اسم فاعل از ریشهى عیش.
عابد (b عربى) پرستش كننده، از ریشهى عبادت.
عادل (b عربى) دادگر، اسم فاعل از ریشهى عدل.
عارف (b عربى) شناسنده، اسم فاعل از ریشهى عرف.
عاصم (b عربى) بازدارنده از بدى، اسم فاعل از ریشهى عصمت.
عاطف (b عربى) دلسوز، اسم فاعل از ریشهى عطف.
عاقل (b عربى) خردمند، از ریشهى عقل.
عالیه (r عربى) بالارونده، بلند.
عامر (b عربى) داراى زن و فرزند، از ریشهى عمر (آبادانى) [شاه دولت مرینى در كشور مغرب].
عامر (b عربى) كسى كه زیاد عمر مىكند، اسم فاعل از ریشهى عمر.
عایشه (r عربى) داراى زندگى نیكو، از ریشهى عیش [نام همسر حضرت محمد].
عباس (b عربى) بسیار ترشرو، عبوس،
عباسه (r عربى) اخمو و ترشرو، همریشهى عبوس [خواهر هارون الرشید].
عبدَشمون (b Abdashmunفنیقى) بندهى اَشمون (نام خدایى است).
عبدمِلقارت (b Abdemelquartفنیقى) بندهى ملقارت (اسم خدایى است).
عِبَر (b Ebar عبرى) انشعاب [پسر ارفخشد].
عُبِید (b عربى) بندهى كوچك، اسم تصغیر از ریشهى عبد.
عبیر (r عربى) مخلوط عطر، زعفران.
عُتْبَة (b عربى) كنار دره [اسم جدى جاهلى].
عثمان (b عربى) جوجه هوبره، بچه مار.
عثمان (r b عربی) جوجه هوبره [نام خلیفهى سوم اسلام].
عجاج (b عربى) گرد و غبار، كنایه به سواركار ماهر.
عَداد اَپْلو ایدینا (b آشورى) عداد به من تاج عطا كرد، از ریشهى بابلى عداد (خداى توفان)، اَپلى (تاج)، و ایدینا (عطا كرد) [شاه بابل در 1067-1046پ.م].
عدنان (b عربى) مقیم [جد مردم حجاز].
عَدِى (b عربى) مردمِ آمادهى جنگ، از ریشهى عدو (دشمنى).
عِذراء (r عربى) دوشیزهى باكره، از ریشهى عذر [لقب حضرت مریم].
عرفان (b عربى) خوب شناخته شده، مشهور، از ریشهى عرف.
عزرائیل (b Azrael عبرى) خدا كمك مىكند، از ریشهى عبرى ازر (كمك كردن) و ایل (خدا) [فرشتهى مرگ].
عزوباه (r Azubah عبرى) بخشوده.
عزیز/ معز (b عربى) زمینِ سخت و محکم، شکست ناپذیر.
عَسّاف (b عربى) بسیار ستمگر، از ریشهى عسف (ستم كردن).
عسّام (b عربى) كسى كه در طلب روزى است.
عسكر (b عربى) لشكر [لقب امام یازدهم].
عَشِرَه (r Asherahفنیقى) زنى كه بر روى آب راه مىرود، از ریشهى آرامى [ایزدبانوى بزرگ فنیقى].
عطا (b عربى) بخشش، از ریشهى عطى.
عظیم (b عربى) سترگ، بزرگ، صفت از ریشهى عظم (بزرگى) [از القاب خداوند].
عُقبة (b عربى) كوچكترین فردِ خانواده، دسر (!)، از ریشهى عقب.
عقیل (b عربى) عاقل، از ریشهى عقل [برادر حضرت على].
علّال (b عربى) كسى كه پى در پى مىآشامد، از ریشهى علل (نوشیدن) [لقب روساى كشور مغرب].
عِلام (b Elam عبرى) جوان.
على (b عربى) بلند مرتبه، والا، از ریشهى على (بالا) [امام اول و خلیفهى چهارم].
علیم (b عربى) داننده، خردمند، صفت از ریشهى عربى علم (دانش) [از القاب خداوند].
عمّار (b عربى) آباد كننده، تعمیر كننده، از ریشهى عمر (آبادى) [از صحابه].
عُمر (b عربى) آبادگر، از ریشهى عمران [خلیفهى اول].
عمید (b عربى) سرور، سفت از ریشهى عمد.
عنان (b عربى) پیشرو.
عَوف (r b عربی) شیر و گرگ، كسى كه براى خانوادهاش زحمت مىكشد [عبدالرحمن بن عوف: از صحابى].
عیاش (b عربى) خوشگذران، اسم فاعل از ریشهى عیش.
عیاض (b عربى) جبران كنندهى نیكى، اسم فاعل از ریشهى عوض.
عیسى/ جاشوآ (b Jesus عبرى) كسى كه یهوه نجاتش داده، از ریشهى عبرى یهو (یهوه) و شوآ (نجات دادن).
ادامه مطلب: حرف ( غ )
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب