پنجشنبه , آذر 22 1403

حرف ( م )

م

مِئى (r Mei چینى) پر، بال.

مآت كارع (r Maatkare مصری باستان) روح رع عدالت اس، از ریشه‌‌ى مصری باستان مآت (عدالت)، كا (روح) و رع [ لقب حت شپ سوت، ملكه‌‌اى از دودمان هژدهم].

مآخِرورِع (b Maakherure مصری باستان) رع صداى راستین است، از ریشه‌‌ى مصری باستان مآ (راستین)، خِرو (صدا) و رع [لقب آمن‌‌محت چهارم، از فراعنه‌‌ى دودمان دوازدهم].

مائِوِه (r Maeve سلت) مسموم، همان مائِب است [ملكه‌‌اى افسانه‌‌اى].

مابون (b Mabon سلت) پسر، از ریشه‌‌ى سلتى.

ماتیلْدا (r Matilda آلمانى) قدرت جنگ، از ریشه‌‌ى آلمانى باستان mat (قدرت) و Hilda (جنگ).

ماتیو (b Mathew عبرى) هدیه‌‌ى خداوند، از ریشه‌‌ى عبرى مَتّى (هدیه دادن) و یهو (یهوه) [از حواریون مسیح].

ماجد (b عربى) بخشنده، اصیل، اسم فاعل از ریشه‌‌ى عربى مجد (بزرگى، بخشش) [از القاب خداوند].

مارال (r Maral تركى) آهو.

مارتا (r Martha عبرى) بانوى خانه، از ریشه‌‌ى آرامى.

مارس (b Mars لاتین) مردانه، از ریشه‌‌ى لاتینىِ mas/mar (مرد، نرینه) [خداى جنگ رومیان].

ماركوس (b Marcus لاتین) اهلِ مارسى، از ریشه‌‌ى لاتین [آخرین امپراتور بزرگ روم].

ماریا (r Maria مصری باستان) آرزومند فرزند، معشوق، از ریشه‌‌ى مصری باستان مر (عشق) و مرى (معشوق) [نام خواهر حضرت موسى].

ماریان (r Mariane لاتین) دریایى، از ریشه‌‌ى لاتین maria (دریا).

ماریكو (r Mariko ژاپنی) فرزند توپ.

ماریه (r عربى) زن سفید و براق، گاوى ماده كه گوساله‌‌اى بى‌‌مو و نوزاد داشته باشد [نام همسر قبطى حضرت محمد].

مازن (b عربى) تخم مورچه، كنابه به چهره‌‌ى روشن، اسم فاعل از ریشه‌‌ى مزن.

ماسویو (b Masuyo ژاپنی) افزودن بر جهان.

ماسیست/ ماسیس (b پارسی) بزرگترین، برترین، شکل یونانی شده‌ی مِهیشت است [شهسواری پارسی در نبرد پلاته]

ماكارِنا (r Macarena اسپانیایی) محل زندگىِ رستگاران، از ریشه‌‌ى makarias (رستگار) كه خودش از ریشه‌‌ى یونانی باستان (خوشبخت) مشتق شده.

ماكِدا (r اكدى) جلیل، مجید، از ریشه‌‌ى سامىِ اتیوپیایىِ مَجِد (عظمت، شكوه) [ملكه‌‌ى صبا؟، ملكه‌‌ى اتیپوى در قرن دهم پ.م].

ماگدالِنا (r Magdalena عبرى) ساكنِ برج، اهل مجدلیه، از ریشه‌‌ى مَجْدَلَه (برج) كه منطقه‌‌ایست در فلسطین [روسپى‌‌اى كه توسط مسیح نجات یافت].

ماگوگ (b Magoge عبرى) گسترش [پسر یافث، جد چینیان].

مالاچى (b Malachi عبرى) پیامبر خدا.

مالكوم (b Malcolm آنگلوساكسون) دخمه یا انضباط.

مانِتو (b Manetho مصری باستان) نگهبانِ اسبها، از ریشه‌‌ى مصری [مورخ بزرگ مصری].

مانْفرد (b Manfred آلمانى) قدرت صلحجو، از ریشه‌‌ى آلمانى باستان mat (قدرت) و frey (صلح).

مانى (b پارسی) [پهلوان ایرانى عصر شاپور ساسانى].

مانى (r Mani هندى) جواهر، از ریشه‌‌ى سانسكریت.

ماویس (b Mavis گُل- فرانسه‌‌ى كهن) آواز.

مایا (r Maia لاتین) بزرگ (صفتِ بهار)، از ریشه‌‌ى لاتین.

مایبْرِع (b Mayebre مصری باستان) قلب رع بیناست، از ریشه‌‌ى مصری باستان ما (دیدن)، ایب (قلب) و رع [لقب شِشى، نخستین فرعونِ هیكسوس و بنیانگذارِ دودمان پانزدهم].

مایتِه (r Maite باسك) ماریاترزا

مایكل/ میشل/ میچل/ میخائیل/ میگل (b Michael عبرى) چه كسى به خدا شبیه است؟ از ریشه‌‌ى مى (چه كسى؟) كَى (همچون) اِل (خدا).

مأمون (b عربى) قابل اطمینان، اسم مفعول از ریشه‌‌ى امن [خلیفه‌‌ى عباسى].

مبارك (b عربى) خجسته، صفت از ریشه‌‌ى بركت.

مْبارِگسى (b سومرى) قانون بر تخت جلوس مى‌‌كند، از ریشه‌‌ى سومرى مى (قانون)، باراگ (تخت) و سى (نشستن) [شاه كیش در 2700پ.م].

مبشر (b عربى) نوید دهنده، اسم فاعل از ریشه‌‌ى بشر.

متقى (b عربى) پرهیزكار، اسم فاعل از ریشه‌‌ى تقى.

مِتوآتاسكِه (r Methoataske سرخپوستى) لاك‌‌پشت تخم مى‌‌گذارد، از ریشه‌‌ى زبان شاونى.

متوشائِل (b Metoshael عبرى) مرد خدا، از ریشه‌‌ى سامى [پسر قابیل].

متوشلح (b Matoshelah عبرى) فرستاده شده، كسى كه بعدش از مرگش خواهد آمد (صفتِ توفان) [فرزند شیث].

متوكل (b عربى) كسى كه به دیگرى اعتماد مى‌‌كند، اسم فاعل از ریشه‌‌ى وكل [از خلفاى عباسى].

مُتوَلى (b عربى) سرپرست، اسم فاعل از ریشه‌‌ى ولى.

مِتیس (b Metis یونانی) خرد، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (خرد).

متین (b عربى) نیرومند، استوار، صفت از ریشه‌‌ى متن (استوارى).

مجاهد (b عربى) جهاد كننده، اسم فاعل از ریشه‌‌ى جهد.

مُجیب (b عربى) پاسخگو، صفت از ریشه‌‌ى جوب (پاسخ دادن).

مجید (b عربى) بلندمرتبه، صفت از ریشه‌‌ى مجد (بزرگى، عظمت) [از القاب خداوند].

محتشم (b عربى) باشكوه، از ریشه‌‌ى حشم.

محمود (b عربى) ستوده شده، اسم مفعول از ریشه‌‌ى حمد.

مختار (b عربى) مستقل، خود محور، صفت از ریشه‌‌ى اختیار.

مُدَبر (b عربى) اندیشمند، صفت از ریشه‌‌ى عربى دبر (تدبیر كردن) [از القاب خداوند].

مِدوزا (r Medusa یونانی) نقشه كشنده، فریبكار، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (نقشه كشیدن) [از گورگون‌‌ها كه به دست پرسئوس كشته شد].

مَدَى (b Madai عبرى) میانه [پسر یافث].

مُرابط (b عربى) كسى كه در مرزهاى دشمن ساكن است، اسم فاعل از ریشه‌‌ى ربط [نام دودمانى از جنگجویان شمال آفریقا].

مراد (b عربى) مقصود، هدف، خواسته، اسم مفعول از ریشه‌‌ى رید.

مرداد (b پارسی) میرا، در اصل از ریشه‌‌ى پهلوى امرداد به معناى نامیرا [نام پنجمین ماه سال].

مِرداس (b عربى) ابزار كشاورزى كه براى صاف كردن زمین به كار مى‌‌رود [نام پدر ضحاك].

مَرداس (b پارسی) میرنده، از ریشه‌ی ایرانی کهن مَر (مردن) [نام پدر ضحاك].

مردان خوره (b پارسی) فرهمندیِ مردانه، برساخته از مردان و خوره/ فرّه [از سرداران فریدون]

مردخاى (b Mordchai عبرى) بنده‌‌ى مردوك، از ریشه‌‌ى بابلىِ مردوك (اسم خداى بزرگ بابلیان) [عموى استر].

مردوک (b بابلی) گوساله‌ی خورشید، تغییر یافته‌ی کلمه‌ی اکدی اَمَر-اوتوکه از دو بخشِ اَمَر (گوساله‌) و اوتو (خدای سومری خورشید) گرفته شده است. این نام در تورات به صورت مِروداخ (מְרֹדַךְ) و در منابع یونانی‌ به شکل مَردوخائیوس (Μαρδοχαῖος) ثبت شده است. [ایزد بزرگ بابلیان]

مَردوك نادین آخِه (b بابلى) مردوك برادرى عطا مى‌‌كند، از ریشه‌‌ى بابلى مردوك (خداى بزرگ بابلیان)، نادین (عطا مى‌‌كند)، و آخه (برادر) [جانشین نبوكدنصر، شاه بابل].

مِرِرامونْرِع (b Mereramunre مصری باستان) محبوب آمون رع، از ریشه‌‌ى مصری باستان مِرِر (محبوب) و آمون رِع [لقب ستناخته، از فراعنه‌‌ى دودمان بیستم].

مرسِدس (r Mercedes لاتین) رحم، بخشش، از ریشه‌‌ى لاتین.

مِركورى (b Mercury یونانی) بازرگان، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (تجارت) [خداى دانش و تجارت].

مِرلین (b Merlin سلت) دژ دریایى، از ریشه‌‌ى ولش myr (دریا) و din (دژ، قلعه) [جادوگرى افسانه‌‌اى كه مشاور شاه آرتور بود].

مِرِن رع (b Meren-re مصری باستان) معشوقِ رع، از ریشه‌‌ى مصری باستان مِرِن (معشوق) و رع [از فراعنه‌‌ى دودمان ششم].

مِرن پتاح (b Meryenptah مصری باستان) محبوبِ پتاح، از ریشه‌‌ى مصری باستان مِرِن (محبوب) و پتاح (نام خدایى است) [نام چند تن از فراعنه‌‌ى دودمان نوزدهم ].

مِرنِفِرِّع (b Merneferre مصری باستان) عشق رع زیباست، از ریشه‌‌ى مصری باستان مِر (عشق)، نفر (زیبا) و رع [لقب “آى”، از فراعنه‌‌ى دودمان سیزدهم].

مروان (b عربى) صندوق، كمد لباس [آخرین خلیفه‌‌ى اموى].

مِروسِرِّع (b Meruserre مصری باستان) عشق رع نیرومند است، از ریشه‌‌ى مصری باستان مِر (عشق)، اوسِر (نیرومند) و رع [لقبِ یاكوب‌‌حِر، از فراعنه‌‌ى دودمان پانزدهم].

مِرى رِع (b Mery-re مصری باستان) محبوبِ رع، از ریشه‌‌ى مصری باستان مِرى (محبوب) و رع [از فراعنه‌‌ى دودمان ششم، با نام پِپى نخست هم شناخته مى‌‌شود].

مِرى ایبْرِع (b Meryibre مصری باستان) قلب رع محبوب است، از ریشه‌‌ى مصری باستان مِرى (محبوب)، ایب (قلب) و رع [نخستین فرعون دودمان نهم].

مِرى كارِع (b Merykare مصری باستان) روح كا محبوب است، از ریشه‌‌ى مصری باستان مرى (محبوب) و كا (روح) و رع [از فراعنه‌‌ى دودمان نهم].

مِریامون سِتِپِنْرِع (b Meryamunsetepenre مصری باستان) محبوب آمون و برگزیده‌‌ى رع، از ریشه‌‌ى مصری باستان مِرى (محبوب)، آمون، سِتِپِن (برگزیدن)، و رِع [لقب اسكندر مقدونى و فیلیپ آریدایوس، بنیانگذار، و دومین شاهِ دودمان مقدونى].

مزدك (b پارسی) منسوب به مزدا، از ریشه‌‌ى پهلوى [پیامبر ایرانىِ عصر قباد ساسانى].

مزهر (b عربى) شكوفه، گل، از ریشه‌‌ى زهر (گل).

مِسانِه‌‌پادِه (b سومرى) قهرمان برگزیده‌‌ى اِن، از ریشه‌‌ى سومرى مِس (قهرمان)، اِن (خداى آسمان)، و پاده (برگزیده) [شاه اور در 2550پ.م].

مستجیر (b عربى) پناهنده، زنهار خواهنده، از ریشه‌‌ى جار.

مسرور (b عربى) خوشنود، صفت از ریشه‌‌ى سرور [اسم جلاد هارون‌‌الرشید].

مسعود (b عربى) نیكبخت، اسم مفعول از ریشه‌‌ى سعد (خوشبختى) [شاه غزنوى].

مِسكْلم‌‌دوگ (b سومرى) قهرمانِ خوبِ شرق، از ریشه‌‌ى سومرى مِس (قهرمان)، كلِمد (شرق) و دوگ (خوب) [شاه اور در 2600-2550پ.م].

مِسوتیرِع (b Mesutire مصری باستان) نوزادِ رع، از ریشه‌‌ى مصری باستان مِسوت (نوزاد) و رع [لقب كمبوجیه، اولین فرعون دودمان بیست و هفتم].

مسیح (b عربی) لمس شده توسط خداوند، تقدیس شده، برگرفته از لقب کوروش در تورات: מְשִׁיחוֹ֮

مشتاق (b عربى) علاقه‌‌مند، صفت از ریشه‌‌ى شوق.

مِشِخ (b Meshekh عبرى) بیرون كشیده شده.

مشكور (b عربى) كسى كه مورد سپاسگزارى واقع شده، اسم مفعول از ریشه‌‌ى شكر.

مِشولام (b Meshullam عبرى) پرداخته شده، ارزشمند.

مِشى/ موسى (b Moses عبرى) از آب گرفته شده، از ریشه‌‌ى عبرى مشى (آب) [پیامبر یهود].

مشیر (b عربى) طرفِ مشورت، از ریشه‌‌ى شور.

مُصدِق (b عربى) راستگو، اسم فاعل از ریشه‌‌ى صدق.

مصطفى (b عربى) برگزیده، اسم مفعول از ریشه‌‌ى صفو.

مصطفى (b عربى) برگزیده، اسم مفعول از ریشه‌‌ى صفى (برگزیدن) [لقب حضرت محمد].

مُصعَب (r b عربی) شتر نر سركش، اسبى كه زیر زین نرفته [مصعب بن عمیر: از صحابى].

مصیب (b عربى) راستگو، اسم فاعل از ریشه‌‌ى صوب (صواب).

مظهر (b عربى) محل آشكار شدن، اسم مكان از ریشه‌‌ى ظهر (ظهور).

مُعاذ (b عربى) پناهنده، اسم فاعل از ریشه‌‌ى عوض.

معاویه (r b عربی) توله روباه [اولین خلیفه‌‌ى اموى].

معتصم (b عربى) نگاه دارنده از گناه، اسم فاعل از ریشه‌‌ى عصم [از خلفاى عباسى].

مُعِزّ (b عربى) گرامى دارنده، اسم فاعل از ریشه‌‌ى عربى عزز (گرامى داشتن) [از القاب خداوند].

معصوم (b عربى) بى‌‌گناه، اسم مفعول از ریشه‌‌ى عصم.

معصومه (r عربى) بیگناه، اسم مفعول از ریشه‌‌ى عصمت.

مُعَمّر (b عربى) كلان‌‌سال، كسى كه زیاد عمر كند، اسم فاعل از ریشه‌‌ى عمر.

مَعَن (b عربى) بلند و كوتاه، كم و زیاد.

معین (b عربى) یاور، همراه، اسم فاعل از ریشه‌‌ى عون.

مغنى (b عربى) بخشنده‌‌ى ثروت، خواننده‌‌ى سرود، اسم فاعل از ریشه‌‌ى غنا.

مُغیرة (b عربى) بسیار تاخ و تاز كننده، اسم فاعل از ریشه‌‌ى غور.

مفید (b عربى) سودمند، صفت از ریشه‌‌ى فید (فایده).

مقداد (b عربى) بسیار قطع كننده، از ریشه كَننده، صفت از ریشه‌‌ى قدّ.

مقدم (b عربى) پیشتاز، پیشرو، صفت از ریشه‌‌ى قدم [از القاب خداوند].

مقصود (b عربى) هدف، آماج، اسم مفعول از ریشه‌‌ى قصد.

مُكرّم (b عربى) ارجمند، بخشنده، اسم فاعل از ریشه‌‌ى كرم.

مگابیز (b پارسی) بخشش خداوند، خداداد، تحریفِ یونانیِ نام پارسی باستان بَگَه‌بخشَه که از دو کلمه‌ی بَگَه (بغ، خدا) و بَخشَه (بخشش، داده شده) تشکیل یافته [از اشراف مهم دوران هخامنشی]

مگابِرن (b پارسی) شکوه خداوند، فرهمندیِ بغ، تحریف شده‌ی یونانیِ اسمِ پارسی باستانِ بگَه‌فرنَه که از بَگَه (بغ، خدا) و فرنَه (فرهمندی، شکوه) تشکیل یافته [پسر راشتی‌ویگه، آخرین شاه ماد]

مُلحِم (b عربى) كسى كه بدن پر گوشت دارد، صفت از ریشه‌‌ى لحم (گوشت).

مِلقارت اَزَر (b Melquartazarفنیقى) ملقارت یارى كرد، از ریشه‌‌ى سامى ازر (كمك كردن).

ملِقارت‌‌شما (b Melquartshemaفنیقى) ملقارت (دعاهاى ما را) شنید.

ملك (b عربى) دارنده، شاه، اسم فاعل از ریشه‌‌ى عربى ملك (داشتن) [از القاب خداوند].

مَلكْوس (b پارسی) مرگ، از ریشه‌‌ى اوستایى مَهْرْكَسَه (مرگ‌‌آور) [قاتل زرتشت].

مِلوبوسیس (b Melobosis یونانی) بارور همچون میوه.

مِلیسِئوس (b Mellisseus یونانی) مردِ عسلى، از ریشه‌‌ى یونانی باستان mellisعسل، شیرین).

مِمْنون (b Memnon یونانی) با اراده، مصمم، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (اراده) [پادشاه اتیوپى در اودیسه].

مَنات (r عربى) بخت، تقدیر، از ریشه‌ی مُنیة [بت مشهور اعراب جاهلی]

مِناهِم/ مناخیم (b Menahem عبرى) آرامش دهنده، راحت كننده.

مِنپِحْتیرِع (b Menpehtyre مصری باستان) نیروى رع جاودان است، از ریشه‌‌ى مصری باستان مِن (جاویدان)، پِحْتى (قدرت) و رِع [لقب رامسس اول، نخستین فرعون دودمان نوزدهم].

مِنتوحوتِپ (b Mentuhotep مصری باستان) مونتو راضى است، از ریشه‌‌ى مصری باستان مونتو (اسم خدایى است) و حوتپ (راضى بودن) [نام چند تن از فراعنه‌‌ى دودمان یازدهم].

مِنخِپِرِّع (b Menkheperre مصری باستان) جلوه‌‌ى رع جاویدان است، از ریشه‌‌ى مصری باستان مِن (جاویدان) خِپِر (ظهور) و رع [لقب توتموزیس سوم، از فراعنه‌‌ى دودمان هژدهم].

مِنخِپِرورِع (b Menkheperure مصری باستان) تجلیات رع جاویدان است، از ریشه‌‌ى مصری باستان مِن (جاویدان)، خِپِر (ظهور) و رِع [لقب توتموزیس چهارم، از فراعنه‌‌ى دودمان هژدهم].

مُنذر (b عربى) تهدید كننده، هشدار دهنده، اسم فاعل از ریشه‌‌ى نذر [نعمان بن منذر: امیر افسانه‌‌اىِ یمن].

مَنَسه (b Manasa عبرى) فراموش سازنده [از قبایل دوازده‌‌گانه‌‌ى یهودى].

منصور (b عربى) پیروز، اسم مفعول از ریشه‌‌ى نصر.

مُنعم (b عربى) برخوردار، ثروتمند، صفت از ریشه‌‌ى نعمت.

مِنكاوحور (b Menkauhor مصری باستان) ارواح هوروس جاویدان هستند، از ریشه‌‌ى مصری باستان مِن (جاویدان) و كا (روح) و حور (هوروس، خداى خورشید) [از فراعنه‌‌ى دودمان پنجم].

مِنكورِع (b Menkaure مصری باستان) جاودان همچون روح رع، از ریشه‌‌ى مصری باستان مِن (جاویدان) و كا (روح) و رع [از فراعنه‌‌ى دودمان چهارم و سازنده‌‌ى یكى از هرمهاى سه گانه].

منگو تیمور (b تركى) آهنِ جاویدان، از ریشه‌‌ى تركى مَنْكَكو (جاویدان) و تیمور (آهن) [پسر هلاكو].

منگو قاآن (b تركى) شاهِ جاویدان، از ریشه‌‌ى تركى مَنْكَكو (جاویدان) و قاآن (شاهنشاه) [پسر تولو و نوه‌‌ى چنگیز].

مَنْگو (b تركى) جاویدان، از ریشه‌‌ى تركى مَنْكَكو (جاویدان) [پسر تولو و نوه‌‌ى چنگیز].

مِنِلائوس (b Menelaus یونانی) كسى كه در كنار مردم ایستاده، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (ایستادن) و (مردم) [پهلوانى یونانی در نبرد تروا].

منِموزینِه (r Mnemosyne یونانی) حافظه، از ریشه‌‌ى یونانی (حافظه) [مادر موزها].

مَنوچهر (b پارسی) از نژادِ مَنوش، از ریشه‌‌ى اوستایى مَنوش (نام جد لهراسپ) و چیثْرَه (نژاد، دودمان) [پادشاه كیانى].

مُنیب (b عربى) جانشین، بارانِ زیاد، اسم فاعل از ریشه‌‌ى نیب (نایب).

مِنیپِه (r Menippe یونانی) قدرت اسبها، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (قدرت) و (اسب).

مُنیر (b عربى) نورانى، صفت از ریشه‌‌ى نور.

منیژه (r پارسی) از نژادِ مَنوش، شكل مادینه‌‌ى منوچهر.

مَنیش توسو (b اكدى) همراهش كیست؟، از ریشه‌‌ى اكدى مَنى (كیست؟) و توسو (همراه) [امپراتور اكد و پسر شروكین].

مو (r b )Mu چینى) چوب.

موئِرا (r Moera یونانی) مرحله، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (دوره‌‌ى زندگى) [ایزدبانوهاى سرنوشت].

موآب (b Moab عبرى) آرزو [از قبایل كنعانى].

مورانا (r Morana اسلاو) مرگ (صفت زمستان)، از ریشه‌‌ى روسى.

موریكو (r Moriko ژاپنی) فرزند جنگل.

موریگان (r Morrigan سلت) ملكه‌‌ى بزرگِ جنگجو، از ریشه‌‌ى ایرلندى باستان mhor (بزرگ) و rioghain (ملكه‌‌ى جنگجو) [ملكه‌‌اى در انگلستان سلت].

موسْكووِكوان (b Muscowequan سرخپوستى) تیغ سخت، از ریشه‌‌ى كرى [رهبر قبیله‌‌ى كرى در قرن نوزدهم].

موكوش (r Mokosh اسلاو) خیس، مرطوب (صفتِ چیزهاى بارور)، از ریشه‌‌ى روسى.

مولوتوف (b Molotoff اسلاو) چكش [رهبر شوروى].

مونتْسِرات (r Montserrat اسپانیایی) كوه دندانه دار، نام كوهى است نزدیك بارسلون، از ریشه‌‌ى لاتین mont (كوه) و serrata (دندانه‌‌دار)

مونس (b عربى) همدم، اسم فاعل از ریشه‌‌ى انس.

مویرگِن (r Muirgen سلت) زاده‌‌ى دریا، از ریشه‌‌ى سلتى muir (دریا) و gen (زادن).

مویریان (r Muireann سلت) دریاى پاك، از ریشه‌‌ى سلتى muir (دریا) و fionn/eann (سفید، پاك) [مادر فیون‌‌مك‌‌كومایل در اساطیر ایرلندی].

مهاتْما (b Mahatma هندى) روح بزرگ، از ریشه‌‌ى هندى مْها (بزرگ) و آتمَن (روح) [رهبر جنبش استقلال هند].

مهارَتَه (b هندی) دارنده‌ی گردونه‌ی بزرگ، از ریشه‌ی سانسکریت مها (بزرگ) و رَتَه (گردونه) [پهلوان ودایی و بزرگترین پسرِ رییس قبیله‌ی کورو]

مهادوه (b هندی) خدای بزرگ، برساخته از مِها (بزرگ) و دِوَه (خدا) [بنیانگذار فرقه‌ی بوداییِ چایتیکَه]

مهاویره (b هندی) قهرمان، ابرمرد، در سانسکریت (महावीर) از ریشه‌ی مِها (بزرگ) و ویرَه (مرد) [بنیانگذار کیش جَین در هندِ قرن شش و پنجم پ.م]

مُهتدى (b عربى) هدایت شده، صفت از ریشه‌‌ى هدى.

مُهذَّب (b عربى) پاكیزه، بى‌‌عیب، صفت از ریشه‌‌ى هذب.

مَهسا (r پارسی) همچون ماه، از ریشه‌‌ى پارسی ماه و پسوند شباهت (-سا).

مهلائیل (b Mahlael عبرى) ستایش خداوند، از ریشه‌‌ى عبرى مهلا (ستایش) و ایل (خدا) [فرزند شیث].

مُهَّنا (b عربى) شادمان، گوارا، اسم فاعل از ریشه‌‌ى هنى.

مهوجائِل (b Mehojael عبرى) خدا مى‌‌جنگد، از ریشه‌‌ى عبرى مهوجا (جنگیدن) و ایل (خدا) [پسر قابیل].

مِهیتابِل (b Mehitabel عبرى) خدا شادمان مى‌‌سازد، از ریشه‌‌ى عبرى مهیتا (شادمان كردن) و ایل (خدا).

میا r Mia مال من، از ریشه‌‌ى لاتین.

میاكو (r Miyako ژاپنی) فرزند زیباى اسفند.

مِیبِل (b Mabel گُل- فرانسه‌‌ى كهن) مستخدم امینِ من، از ریشه‌‌ى گل ’m (ضمیر ملكى اول شخص) و abel (مستخدم).

میتْسوكو (r Mitsuko ژاپنی) فرزند نور.

میثاق (b عربى) پیمان، اسم مكان از ریشه‌‌ى وثق (وثیقه).

میچیكو (r Michiko ژاپنی) فرزند زیباى خردمند.

میدورى (r Midori ژاپنی) سبز.

میرزا (b پارسی) امیرزاده، بزرگ مرتبه، شكل كوتاه شده‌‌ى امیر زاده است.

میرمِدون (b Myrmedon یونانی) مردمِ مورچه، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (مورچه) [نام قبیله‌‌اى در یونان].

میرِن (r Miren باسك) ماریا

میعاد (b عربى) محل بازگشتن، اسم مكان از ریشه‌‌ى عود.

میكاه (b Mikah عبرى) كسى كه شبیه یهوه است (مایكل).

میكى (r Miki ژاپنی) تنه‌‌ى درخت.

میلاد (b پارسی) هدیه‌‌ى ایزدِ مهر، مهرداد، زاده شده، زاد روز، از ریشه ى یلْدِ عبرى به معناى تولد آمده است اما گاه به عنوان شكل تغییر یافته‌‌ى مهرداد در نظر گرفته مى‌‌شود [پدر گرگین].

میلاد (b عربى) محل/زمانِ زاده شدن، اسم زمان از ریشه‌‌ى ولد.

میلاگروس (b Milagros اسپانیایی) معجزه، از ریشه‌‌ى لاتین.

میمون (b عربى) مبارك، فرخنده، اسم مفعول از ریشه‌‌ى یمن.

مینا (r پارسی) آسمانى، شیشه‌‌اى، از ریشه‌‌ى پهلوى مینوگ (آسمان، گنبد فلك) (قدما جنس آسمان را از سنگ یا شیشه مى‌‌دانستند).

مینا (r Meena هندى) ماهى، از ریشه‌‌ى سانسكریت.

مینِرْوا (r Minerva لاتین) خردمند، از ریشه‌‌ى یونانی (اندیشه، خرد) [ایزدبانوى صنعت و كارِ دستى].

مینگ (r b )Ming چینى) درخشان، روشن.

مینوتور (b Minotaur یونانی) گاوِ كوچك، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (كوچك) و (گاو) [دیوى با بدن انسان و سر گاو كه فرزند پادشاه كرت بود و تزئوس كشته شد].

مینورو (b Minoru ژاپنی) بذر.

مؤمن (b عربى) ایمان آورنده، باتقوا، اسم فاعل از ریشه‌‌ى أمن.

مؤید (b عربى) تأیید كننده، اسم فاعل از ریشه‌‌ى أید (تأیید).

 

 

ادامه مطلب: حرف ( ن )

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب