یکشنبه , آبان 27 1403

دسته جمعی بخندیم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آیا مردم ایران مردم شادی به حساب می‌آیند؟

درباره‌ی شادی و خوشحالی مردم یک جامعه شاخصها و استانده‌هایی وجود دارد که در برخی از کشورها بسیار جدی گرفته می‌شود. چندان که مثلا مردم هند به خاطر این که بر مبنای این استانده رتبه‌ی بالایی در جهان دارند به خود می‌بالند و کشور کوچکی مثل بوتان افزایش شادمانی را به جای بالا بردن درآمد سرانه به صورت برنامه‌ی دولتی اعلام کرده است. متاسفانه در ایران به طور انبوه و علمی پیمایشی در این زمینه انجام نشده و آنهایی هم که با ایرادهای روش‌شناسانه‌ای اجرا شده میزان شادی اندکی را نشان می‌دهد. کتیبه‌ی بیستون که اولین سند مفصل درباره‌ی شکل‌گیری کشور ایران است، در کنار بوم و مردم از شادی به عنوان یکی از سه رکن سیاست هخامنشیان یاد می‌کند و نخستین بیانیه‌ی سیاسی است که مفهوم شادی در آن ذکر شده است. با این پیشینه جای دریغ دارد که امروز در کشورمان وضع عمومی شادی مردمان چنین وضعیتی دارد.

 تفاوت لطیفه و جوک چیست؟

در زبان پارسی طیفی از واژگان وجود دارند که رده‌هایی متفاوت از پاره‌گفتارهای خنده‌آور را نمایندگی می‌کنند: لطیفه، هزل، فکاهه، طنز، شوخی، و هجو برخی از این رده‌ها هستند که از نظر ساختار، درجه‌ی ادبیت، درازا، حضور یا غیاب قالب داستانی، درجه‌ی خنده‌آوری و شعر یا نثر بودن با هم تفاوت دارند. کلمه‌ی لطیفه کمابیش برابرنهادی است برای کلمه‌ی جوک (joke) که در عصر مشروطه از زبانهای اروپایی وامگیری شده است. امروز برخی لطیفه را شکل نوشتاری و جوک را شکل گفتاری از «داستانِ‌ خنده‌دارِ تخیلی» می‌دانند و برخی دیگر هردو را به صورت مترادف و هم‌معنا به کار می‌گیرند.

 اینکه مردم ما لطیفه گفتن را رها کرده و جوک می‌نویسند و برای هم تعریف می‌کنند، نشانه چیست؟

در پرسش شما این پیش‌داشت دیده می‌شود که لطیفه شفاهی و جوک نوشتاری است، در حالی که این تمایز به این شکل چندان برقرار نیست و مردم معمولا برای هم جوک تعریف می‌کنند و همان را هم در فضاهایی مثل اینترنت می‌نویسند. یعنی برای هردو کلمه‌ی جوک به کار می‌رود و این هردو را قدیم لطیفه می‌نامیده‌اند. اما نکته‌ی دیگر در پرسشتان که درست هم هست، دگرگونی تدریجی رفتار جوک گویی از زمینه‌ی گفتاری و شفاهی به بستر نوشتاری و کتبی است. این دگردیسی در بسط سواد و نویسایی در جمعیت مان ریشه دارد و با ورود رسانه‌های جدیدی مثل شبکه‌های اجتماعی و اینترنت و وایبر و پیامک تشدید شده است.

 آیا فرهنگ طنازی در ایران متفاوت از قبل شده است؟

هر دوره‌ای فرهنگ شوخی و خنده‌ی خاص خود را دارد. به همین دلیل هم بخش مهمی از طنازی‌های حافظ و عبید در غزلهایشان امروز به صورت بدایع معانی درک می‌شود و نه شوخی و طنز، در حالی که در روزگار خودشان چنین نبوده و مردم آن را همچون طنزی عادی فهم می‌کرده‌اند. در ایران هم طی سی سال گذشته تحولی در فرهنگ شوخی را می‌بینیم که بخشی از آن به گذارهای اجتماعی و دگرگونی‌های فرهنگی کشورمان وابسته است و بخشی از ظهور رسانه‌های نو برخاسته است.

 ظهور جوک‌های «فقط خنده دار» یا جوک‌هایی که حتی خنده‌دار هم نیستند( برای مثال بازی با نام و نام خانوادگی فوتبالیست‌ها و بازیگران)، نشان دهنده چیست؟

جوک محصولی زبانی است که باید لزوما خنده‌دار باشد. یعنی فرآیند جوک‌گویی یک رفتار اجتماعی است که همیشه هدفِ گوینده و معمولا هدف شنونده‌اش «دسته جمعی خندیدن» است. در عین حال ساختار زبانی جوک با منطق و قواعد مشخصی خنده را تولید می‌کند که من در کتاب «جامعه‌شناسی جوک و خنده» آن را به طور مفصل آورده‌ام. بر مبنای پژوهشی که در آن کتاب شرحش آمده، هفت قالب عمومی برای همه‌ی جوکهای پارسی وجود دارد که یکی از آنها بازی زبانی است. جوکهایی از جنس «جمله‌سازی» یا «خطای تشبیه» که در پارسی فراوان هستند، به همین رده تعلق دارند. از طرف دیگر شوخی‌هایی از جنس «جملاتی از قول همسرِ مشاهیر» یا «نقل قولهایی از مشاهیر» را داریم که به خاطر ساخت غیرداستانی‌شان در رده‌ی جوک نمی‌گنجند و نوعی شوخی زبانی ساده هستند. از همان جنسی که قبلا رده‌هایی مثل لغز و متل را تشکیل می‌داده‌اند.

 آیا جوک ها یا لطیفه های امروزی فقط با هدف خنداندن ساخته می‌شوند یا طنز و کنایه و طعنه هم در آنها وجود دارد؟

هدف نهایی جوک آن است که با روایت داستانی تخیلی که گره‌افکنی و گره‌گشایی‌ای در آن وجود دارد، در شنونده خنده تولید کند. اما مضمونِ گره‌افکنی معمولا تنشهای اجتماعی جاری در میان مردم را رمزگذاری می‌کند. یعنی با تحلیل جوکها می‌توان به جغرافیای مسائل تنش‌زایی که مردم با آن دست به گریبان هستند، پی برد. جوک‌ها در ضمنِ اشاره به مضمونهای پرتنش، با آنها بازی‌ هم می‌کنند و تعبیرها و تفسیرها و امکانهای خلاقانه‌ای را در اطرافشان تراوش می‌نمایند. از این رو می‌توان جوک را نوعی هم‌اندیشیِ غیررسمی و خلاقانه و غیرجدی درباره‌ی مسائل تنش‌آفرینِ عمومی دانست. عناصری مانند کنایه و طعنه از این رو در جوک‌ها فراوان هستند. اما طنز یک صورت ادبی متفاوت است و اصولا هسته‌ی مرکزی‌اش همان مسائل تنش‌آمیز است و لزوما ساخت داستانی ندارد و خنداندن هم هدفش نیست.

 آیا گسترش فضای ساختن جوک و منتشر کردن آن در شاد شدن جامعه مؤثر است؟

در کنار کارکردهایی مانند افزایش انسجام گروهی و مرزبندیِ خودی و غیرخودی که در جوک‌ها انجام می‌شود، جوک‌گویی در واقع نوعی واکنش دفاعی اجتماعی است که باعث می‌شود مسائل ناخوشایند قابل‌بیان شوند و در فهمی عمومی جای گیرند. مردم ایران طی سالهای گذشته به تجربه نشان داده‌اند که استعداد غریبی در تبدیل مسائل ناخوشایند و تنش‌زا به جوک دارند و اگر منابع تاریخی را بخوانیم می‌بینیم این استعداد در گذشته نیز وجود داشته و نوعی میراث فرهنگی محسوب می‌شود. بر این مبنا می‌توان گفت که جامعه‌ی ایران از نظر توانایی تولید جوک و تنوع ساختارها و مضامین و بسامد تولید و تبادل آن موقعیتی ممتاز در میان سایر جوامع دارد. یعنی داده‌های غیررسمی و زندگینامه‌ای نشان می‌دهد که مردم سایر کشورها معمولا با این حجم و تنوع جوک درست نمی‌کنند و با این بسامد و فراوانی برای هم تعریفش نمی‌کنند. اما این را نمی‌شود لزوما به معنای شادتر بودنِ مردم ایران دانست.

 گسترش فضای جوک نویسی در شبکه‌های اجتماعی مثل وایبر نشان دهنده شاد تر شدن مردم است؟ یا نوعی عادت، تمایل به خودنمایی و تقلید از دیگران بر رغبت مردم به ساختن جوک‌ها و انتشار آنها مؤثر است؟

در سالهای اخیر سه تحول در رسانه‌های عمومی سه موجِ مهم و تاثیرگذار در الگوی جوک‌گویی مردم تولید کرده است. یکی ورود اینترنت است که بخش مهمی از جوکها را به صورت کتبی در دسترس مردم گذاشت و به صورت خزانه‌ای نوشتاری برای ثبت فرهنگ شفاهیِ جوک‌گویی عمل کرد. چنین خزانه‌ی دسترسی‌پذیر و بزرگی پیشتر وجود نداشت و کشکول‌ها و مخزن‌اللطائف‌های قدیم تنها بخشی از این فرهنگ را که کمتر رکیک بود ثبت می‌کردند. دومین موج به رواج استفاده از تلفن همراه مربوط می‌شود. در نتیجه دو اتفاق مهم افتاد، یکی افزایش جوک‌گویی شفاهی به کسی که غایب است و پشت گوشی صدایتان را می‌شنود، و دیگری ارسال جوکی نوشتاری به صورت پیامک که بسیاری از حریمهای اجتماعی و مرزبندی‌های حاکم بر رفتار جوک‌گویی را در جامعه‌مان شکست. مثالش این که جوک گفتنِ مرد برای زنِ ناخویشاوند یا به خصوص زن برای مردِ غیرخویشاوند بسیار امر کمیابی بود و تا حدودی تابو محسوب می‌شد، که با وارد شدن فن‌آوری پیامک به کلی درهم شکست. به همین ترتیب در فرهنگ ما و بسیاری از کشورهای دیگر شخص برای فردی که از خودش سالمندتر است جوک تعریف نمی‌کند مگر آن که خود را هم‌تراز وی بداند. این الگو هم با پیامکها فرو ریخت. سومین موج به وایبر مربوط می‌شود و پیدایش گروههایی اجتماعی که در آن جوک به اشتراک گذاشته می‌شود. این فن‌آوری بسیار مهم است چون به کلی مرزهای اجتماعی جوک‌گویی را از بین می‌برد و در ضمن تابوشکنی‌های رایج در جوکها را به امری جمعی بدل می‌کند که دیگر در انحصار گروههای دوستان نزدیک نیست. ورود شبکه‌های اجتماعی به صحنه تا حدودی پیشگامِ همین فن‌آوری وایبر بوده است. هرچند در شبکه‌های اجتماعی رفتار جوک‌گویی هرگز رواج چندانی نیافت. اگر بخواهم تنها به یک مورد از دگردیسی‌های جوک زیر تاثیر این رسانه‌ها اشاره کنم، بر این نکته انگشت می‌گذارم که این رسانه‌ها فاصله‌ای زمانی-مکانی را میان گوینده و شنونده‌ی جوک پدید آورده است و آن را به متنی نوشتاری بدل کرده است. به این ترتیب جوک‌گویی که در اصل رفتاری جمعی و اجتماعی بوده، به تدریج دارد همزمان با مجازی شدنِ شبکه‌ی روابط اجتماعی، به رفتاری فردی بدل می‌شود. در کل میل به گفتن و شنیدن جوک در همه وجود دارد و رفتاری طبیعی است که پیوندهای دوستانه را تشدید می‌کند و لذتِ گذرای خنده‌هایی جمعی را نصیب افراد می‌کند. از این رو اشتیاق برای دریافت و ارسال جوک امری طبیعی و عادی است که در این رسانه‌ها تنها شکل و شمایلی نو به خود می‌گیرد.

 منشأ ساختن جوک چیست یا به عبارتی چه کسانی جوک‌ها را می‌‎سازد؟

اگر اشتباه نکنم ایزاک آسیموف است که داستانی علمی-تخیلی نوشته درباره‌ی گروهی مخفی از بیگانگان که برای انسانها جوک درست می‌کنند! اما واقعیت آن است که جوک‌ها بخشی خودجوش‌ و کاملا مردمی از فرهنگ هستند و به صورت منتشر، موضعی، خُرد و خلاقانه در جریان شوخی‌ها و بازی‌های کلامی افراد زاده می‌شوند. برخی از شوخی‌ها که در حلقه‌های دوستانه رواج دارد کم کم به صورت روایتی داستانی دگردیسی می‌یابد و به جوک بدل می‌شود و به این ترتیب در زنجیره‌ی روابط دوستانه انتقال می‌یابد. ساخت جوک کار دشواری نیست و اگر قواعد و چارچوبهایش را بدانید و البته از شوخ‌طبعی هم برخوردار باشید،‌ می‌توانید خودتان جوک بسازید و پخش شدنش را تماشا کنید. در جریان همین پژوهشی که شرحی گذشت، چندین جوک برای آزمودن پیش‌بینی‌های مدل نظری‌ام درباره‌ی جوکها ساخته شد که الگوی پخش شدن و تحول یافتن‌شان بسیار جالب و آموزنده بود. بنابراین برای یافتن آن شخصیتهای مرموزی که جوک می‌سازند به آسمان خیره نشوید، به دور و برتان و به خودتان بنگرید و دیر یا زود به او بر خواهید خورد!

همچنین ببینید

ناموس ،حق و داد

مقاله‌ای درباره‌ی تبارشناسی «ناموس» که در نشریه‌ی  «رسانه‌ی فلسفه و فرهنگ»، سال اول، شماره‌ی دوم، زمستان ۱۴۰۰، ص:۱۷-۲۰، منتشر شد...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *