دوم: سردیسها
یکی از مشتقهای مهم هنر مجسمهسازی، به ساخت چهرهی انسانی مربوط میشود که سردیسها و نقابها را نتیجه میدهد. در ایلام و میانرودان شماری چشمگیر از سردیسها یافت شده که از نظر ظرافت و واقعنمایی یا نمایش حالات و بازنمایی نمادین حس و حال افراد کیفیتی ممتاز دارند. یکی از قدیمیترین این نمونهها سردیسی است شکسته از شهر اوروک که به اواخر هزارهی چهارم پ.م مربوط میشود. این سردیس را میتوان با سردیسی از نینکاسی، ایزدبانوی آبجو مقایسه کرد که نزدیک به دو هزار سال بعد در همان منطقه ساخته شده است. تداوم سبک هنری و سلیقهی زیباییشناسانه در این منطقه با این قیاس روشن میشود.
سردیس زن سومری، حدود ۲۳۰۰ پ.م
سردیس اوروک، حدود ۳۰۰۰ پ.م
نینکاسی، ۱۳۰۰ پ.م
سردیسهای ماری (تل حراری)، میانهی هزارهی سوم پ.م
در مقابل این سردیسهای واقعگرا، نمونههایی هم داریم که بر عناصری از چهره مثل چشم و ابرو و بینی تاکید میکند و با این همه اغراق در اندازهی این اندامها را در بافتی طبیعی و واقعنما به انجام میرساند. سردیسهای زنانهی یافت شده در شهر باستانی ماری که به اواسط هزارهی سوم پ.م باز میگردند، نمونهی خوبی از این سبک هستند. باقی سردیسهای یافت شده در این قلمرو را میتوان حد واسطی میان این دو قطبِ واقعگرا –نمادین دانست. هرچند عناصری مثل اغراق در اندازهی چشم و ابرو و پافشاری بر بازنمودن آرایش موهای زنان و استفاده از سنگ برای نمایش رنگ چشم در همهی نمونهها همچنان باقی است.
خفجه، حدود ۲۵۰۰ پ.م
بابل، اوایل هزارهی دوم پ.م
سردیس سفالی، اور، ۲۱۰۰ پ.م
سردیس مرمری، ۱۲ سانتیمتر
سردیس اور ایکو
شَمَگان، شاه ماری، ۲۶۵۰ پ.م
سر پیکرکهای اشنونه
در میان سردیسها یک ردهی چشمگیر به مجسمهها یا نقابهای مفرغین یا زرینی مربوط میشود که اغلب از روی رخسار شاه-کاهنی ساخته شدهاند. قدیمیترین نمونه از این دست کلاهخودی طلایی است که در گور مسکلمدوگ شاه اور (قرن ۲۶ پ.م) یافت شده و موها و دستار و گوش او را نشان میدهد. با توجه به جای نهاده شدن این نقاب در گور، روشن است که این شاه آن را در زمان حیات همچون کلاهی بر سر میگذاشته است.
کلاهخود زرین مسکلمدوگ، شاه اور، ۲۵۵۰ پ.م و گور او، با کلاهخود نهاده در کنار سرش
قلمرو دولت اکد در بیشینهی گسترشاش: خاکستری) هستهی مرکزی شکلگیری اکد؛ آبی) قلمرو آسورستان که توسط شروکین فتح شد و بعد از مرگ او از دست رفت؛ سبز) قلمرو ایلام که تا دوران منیشتوسو پسر شروکین زیر سلطهی اکدیها بود.
سردیس زرین سومری
سردیس شروکین، اکد، ۲۳۵۰ پ.م
سردیس اورنمو، اور، ۲۱۰۰ پ.م
در این رده یک نمونهی مشهور نقاب مفرغین شروکین اکدی است و دیگری نقاب مشابهی که به اورنَمو بنیانگذار دودمان سوم اور تعلق دارد و در ثلث آخر هزارهی سوم پ.م در میانرودان ساخته شده است. ساخت سردیسها در میانرودان به ویژه پس از استیلای شروکین اکدی بر این قلمرو توسعهی چشمگیری پیدا کرد و به سبکی رایج تبدیل شد. تا پیش از آن چهرهها کمابیش کلیشهای و شبیه به هم ساخته میشدند و در مجسمهها تاکید بیشتر بر عناصری مثل مو و چشمهای درشت بود و وضعیت بدن مهمتر از سر قلمداد میشد. این سنت پا برجا بود تا زمانی که شروکین سراسر میانرودان را در قالب یک دولت یکپارچه متحد کرد و به شوش و قلمرو هوریها در آسورستان هم حمله برد و برای مدتی کوتاه یک دولت فراگیر را در این منطقه پدید آورد. پس از ظهور دولت اکد نوعی انفجار هنری در منطقه داریم که در آن سبک هنری خاص سومری که در مقبرهی پوابی و دودمان قدیم اور و لاگاش نمایان بود، با زیباییشناسی ایلامی درآمیخت و این دومی بر فلزکاری و نمایش جزئیات طبیعتگرا تاکید میکرد.
سردیس مفرغین شروکین و همچنین نقاب اورنمو که دو قرن پس از آن و به تقلید از آن ساخته شده، در واقع دنبالهی هنر ایلامی محسوب میشوند و با قراردادهای چهرهپردازی در هنر سومری قدیم تفاوت دارند. به این ترتیب در حدود سال ۲۳۰۰ پ.م آمیختگیای سیاسی در میانهی دو قلمرو ایلام و سومر میبینیم که علاوه بر مدارهای بازرگانی قدیمیتر، پل ارتباطی سیاسی تازهای را نیز پدید میآورد و ترکیب سبکهای هنری در دو سوی زاگرس را تشدید میکند. این پیوندها همچنان پس از فروپاشی دولت اکد تداوم مییابد. چنان که در برابر حدود نیم قرنی که اکدیها بر میانرودان و بخشهایی از قلمرو ایلام حکومت میکنند، حدود یک قرن حاکمیت گوتیها بر میانرودان را داریم و اینان قومی نیرومند در لرستان و کردستان امروز بودهاند که تا دو هزار سال بعد همچنان قدرتمند و مهاجم باقی میمانند و پس از فرو افتادن اکدیها پادشاهی پایدار و شگفتانگیزی ایجاد میکنند که در ضمن اولین حکومت انتخابی جهان هم هست و سلطنت در آن دارای دورهبندیها کوتاه شش یا سه ساله بوده است.
یکی از ویژگیهای مهم هنر درباری ایلام و میانرودان باستان آن است که در آن شاهِ درگذشته بازنموده نمیشده است. این در حالی است که هم در ایلام و هم در دولتشهرهای سومری و دولتهای بعدی در بابل و آشور سیاهههایی دقیق و طولانی از نام و نشان شاهان پیشین در دست داریم و متونی چشمگیر تدوین شده که نشان میدهد خاطرهی تاریخی پردامنه و دقیقی دربارهی دورانهای گذشته و شاهان درگذشته در ذهن افراد وجود داشته است. همچنین استفاده از نامها و القاب شاهان درگذشته نشانگر تداوم و استحکام روایتهای تاریخی در دامنهای چند هزار ساله است. چنان که شاهی آشوری در قرن هشتم پ.م پس از به قدرت رسیدن، خود را شروکین مینامد و این نام بنیانگذار دودمان نخست اکد است که هزار و ششصد سال پس از او میزیسته است. با این حال به جز شاهانی بسیار کهن مثل گیلگمش که نیمه خدا شمرده میشدند، شاهان مُرده در هنرها هرگز بازنموده نمیشدهاند و هنر درباری بر نمایش شاهان زنده تمرکز کرده است.[1]
چرخش در سبک چهرهپردازی میانرودان: پایانی) سردیس ائاناتوم شاه لاگاش، ۲۴۰۰ پ.م (یک قرن پیش از ظهور شروکین)؛ میان-سومین) سردیس سنگی شروکین، ۲۳۰۰ پ.م؛ میان-دومین) سردیس اکدی، ۲۳۰۰ پ.م؛ بالایی-اولین) سردیس شاهی از سلسلهی سوم اور، حدود ۲۰۵۰ پ.م
این حدس که خاستگاه چرخش هنری واقعگرایانه در دولت اکد، در اصل ایلام بوده، با دو ردهی متفاوت از گواهان تایید میشود. نخست آثار فلزی بسیار ظریف و واقعگرایی که از اواخر هزارهی چهارم پ.م در این قلمرو تولید میشده و تاکیدهای اغراقآمیز بر اندامها (مثلا چشم و بینی و گردن) که در هنر میانرودان رایج بوده را فاقد است و در مقابل بر ریزهکاریهای طبیعی چهره تاکید میکند.
دومین شاهد آن است که سبک هنری واقعگرایی که بر ویژگیهای منحصر به فرد چهرهها تاکید میکند بعدتر نیز در ایلام همچنان شکوفا باقی میماند و تنوع و دامنهی خلاقیت هنریاش چشمگیر است. در حالی که در میانرودان به ویژه پس از فرو افتادن اکدیها گرایشی به بازگشت به همان سبک هنری قراردادی کهن سومری به چشم میخورد. بعدتر هم که کاسیها در اوایل هزارهی دوم پ.م از ایران مرکزی به میانرودان رفتند و بابل را گرفتند، دوباره سبکی هنری در آنجا رایج شد که باز بر همین واقعگرایی تاکید میکرد و از این نظر با سبک بومی دولتشهرهای سومری زاویه داشت. یعنی چنین مینماید که در میانرودان همبستگیای میان رواج سبک هنری واقعگرا در چهرهپردازی، و نفوذ سیاسی ایلامیها و اقوام شرق زاگرس وجود داشته است.
اورنمو، شاه اور، ۲۰۵۰ پ.م
ایلام، ۱۴۰۰ پ.م
سردیس کاسی، بابل، حدود ۱۷۰۰ پ.م
یکی از کاملترین نمودهای هنر عصر حاکمیت گوتیها بر سومر را در تندیسهای بازمانده از گودآ حاکم شهر لاگاش میبینیم که از امیران مطیع شاهان گوتی بوده است. سردیسها و تندیسهای بازمانده از گودآ از سویی عناصر سومری مثل تاکید بر چشم و ابرو را حفظ کردهاند و از سوی دیگر واقعگرایی هنر ایلامی را در خود جذب کردهاند.
سردیسهای گودآ انسیِ لاگاش
احتمالا ایلامی، حدود ۲۵۰۰ پ.م
گاو-مرد (نماد اوتو)، سومر، ۲۵۰۰ پ.م
سومر، حدود ۲۱۰۰ پ.م
سردیس از کلسیت، ایلام؟، حدود ۲۴۰۰ پ.م
معبد ایشتار در ماری، ۲۵۰۰ پ.م
خفجه، میانهی هزارهی سوم پ.م
سردیس گودآ، لاگاش، ۲۱۵۰ پ.م
سردیس با بلندای ۱۰ سانتیمتر، سومر، ۲۵۰۰ پ.م
تندیس عصر گودآ، لاگاش، ۲۱۵۰ پ.م
سردیس آهکی، بلندا: ۲/۲۲ سانتیمتر، سومر، ۲۱۴۰ پ.م
سردیس زرین از گورستان یارشهر (شیائوهِه) در ترکستان، ۱۸۰۰ پ.م
- Eppihimer, 2013: ↑
ادامه مطلب: سوم: فلزکاری
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب