لولههای رگ ـ پی ـ عضله
زورمندی ـ کمزوری
اصل زورمندی: سازمانیافتگی یا ناهماهنگی کارکرد لولههای رگ ـ پی ـ عضله، و تواناییشان برای اعمال نیرو بر جهان خارج به پیدایش جمِ زورمندی/ کمزوری میانجامد. این جم بخشی از خودانگارهی سطح زیستی را تشکیل میدهد و به تدریج با جایگزین شدن ابزارهای مکانیکی و الکترونیکی به جای نیروی عضلانی، از اهمیتش در ارزیابی ارزش «من» کاسته شده است. زورمندی که امری زیستی است، معمولاً با قدرت که امری اجتماعی است همانند دانسته میشود و این بدان دلیل است که در جهان باستان زور عضلانی ابزاری برای دستیابی به قدرت سیاسی بوده است.
زورمداری ـ زورستيزی: این باور که هنوز هم زورمندی با قدرت اجتماعی پیوند دارد. در نتیجه بسته به آنکه رویکرد فرد نسبت به قدرت سیاسی پذیرنده یا منتقدانه باشد، با زورمندی نیز همچون امری اجتماعی و اخلاقی برخورد میکند. به عبارت دیگر، داوری فرد در مورد شیوهی کارکرد لولههای رگ ـ پی ـ عضله، به جای آنکه در سطحی زیستی محدود و در آن لایه متمرکز شود، به سطحی دیگر تعمیم مییابد ودر شرایطی نابهجا کاربرد مییابد.
تلهی ايندرَه: توانمندی بدنی و زورمندی در سطح زیستی به ادعای سلطه در سطوح دیگر تعمیم مییابد. از سوی دیگر، آغشته کردن مفهوم زور با قدرت به پیروی از فرد زورمند و قبول برتری وی در سطح اجتماعی منتهی میشود.
راهبرد بهرام: دستیابی به بیشینهی توان و گستردهترین دامنه از مهارتها و قدرتهای برخاسته از رگ ـ پی ـ عضله، بیآنکه خصلت یادشده به ادعایی نامربوط در سطوحی دیگر منتهی شود.
بار مفهومی زور در فرهنگ ایرانی چیست؟ معمولاً در مورد زور و زورمندان چگونه داوری میشود؟ چرا؟ کاربرد واژهی زور در کلماتی مانند زورخانه و زورگیر و زورآور را تحلیل کنید. مترادفها و متضادهای مفهومی زور چیستند؟ آیا آنها هم به سطوح دیگر فراز مربوط میشوند؟
راهبردهایی برای زورمند شدنتان بیابید. روشهایی رفتاری بیابید که از توهم زورمداری/ زورستیزی رها شوید. زور را در اطرافیانتان ارزیابی کنید.
ورزيدگی ـ سستی
اصل ورزش: سازمانیافتگی، توانمندی و قابلیت لولههای عصبی ـ عضلانی با تمرین و استفادهی مداوم از آنها دگرگون میشود و پیشرفت میکند. به عبارت دیگر، در اثر استفادهی پیاپی، مسیرهایی کارکردی در درون این لولهها پدید میآید که به افزایش بهرهوری و توانایی بدن، و تغییر شکل تن (افزایش حجم ماهیچهها و کاهش بافتهای چربی) منتهی میشود.
توهم صرفهجويی: این باور که کالبد به ماشینی شبیه است که کار کردنش با استهلاک و فرسودگیاش همراه است. در نتیجه، این پیش فرض پدید میآید که استفادهی کمینه از لولههای رگ و پی و عضله برای سلامت سودمندتر است.
تلهی بوشاسپ: تنبلی و سکون و رخوت در لولههای یادشده با مجموعهای از بهانهها و باورها پشتیبانی میشود در نتیجه لولهها به خاطر کمکاری سست و ناکارآمد میشوند.
راهبرد بهرام: ورزش مداوم، یعنی برنامهریزی و تمرین مداوم برای بهینه کردنِ کارکرد عصبی و عضلانی، به افزایش زورمندی در سطح زیستی منتهی میشود.
گزارهها و باورهای مشهوری را که در راستای تلهی بوشاسپ قرار دارند از فرهنگ عامیانهی پیرامون خود استخراج کنید. چه راهی برای بهینه ساختنِ ورزیدگی یک تن وجود دارد؟ ورزیدگی بیشتر به ساختار مربوط میشود یا کارکرد؟ آیا میتوان ردهبندی انواع ورزشها را بر حسب ارتباطشان با زیرسیستمهایی ویژه از لولههای عصبی ـ عضلانی فهم کرد؟
وضعیت ورزیدگی در کالبد خودتان چگونه است؟ چرا آغاز به یک ورزش جدی و ادامهدار دشوار است؟ کدام ورزش است که بیشترین لذت و کمترین فشار را به بدنتان وارد میکند؟ تجربهاش کنید.
شايستگی ـ ناشايستگی
اصل شايستگی: هماهنگی و سازمانیافتگی رفتارهای برخاسته از لولههای رگ ـ پی ـ عضله، در آن هنگام که در ارتباط با رفتار سایر اعضای جامعه نگریسته شوند، جمِ شایستگی/ ناشایستگی را بر میسازند. این جم درجهی سازگاری رفتار بدنیِ من در ارتباط با هنجارهای اجتماعی را نشان میدهد و قابلیت من برای بازتولید و اجرای رفتارهای حرکتی مناسب در موقعیتهای خاص را باز مینمایاند. شایستگی/ ناشایستگی بخشی مهم از انگارهی افراد در مورد من را برمیسازد و بنابراین در خودانگاره نیز مرتبهای مهم مییابد.
قاعدهی فطرت: باور به آن که شایستگی/ ناشایستگی فرد با متغیرهایی مرموز، دور از دسترس، ناشناختنی و گاه متافیزیکی تعیین میشود و وضعیتی قطعی و برگشتناپذیر دارد و قابل مدیریت و تغییر توسط خودِ «من» نیست.
تلهی تيمور: اعتقاد به فطری بودنِ ناشایستگی باعث میشود برخی از نقصها و ناکامیها که دلایلی موضعی و ترمیمپذیر دارند، نهادینه شده و ناشایستگی من در حوزههایی خاص را به صورت اموری جداییناپذیر از خودانگاره نهادینه سازند.
راهبرد زال: باور به مدیریت پذیریِ رفتارها و کارکردهای لولههای رگی ـ عصبی ـ عضلانی، به بازسازی کارکردهای ناقص و بهسازی عرصههایی میانجامد که به دلیلی ناشایستگی در آن رخنه کرده است.
معیارهای تعیین امر شایسته کدام است؟ آیا چارچوب فراگیر و جهانیای وجود دارد که بتوان به کمکش امر شایسته را فهمید؟ آیا شایستگی تعریفی جامعهشناختی و وابسته به موقعیت تاریخی و اجتماعی دارد؟ آیا بدن و کارکرد لولهها بسته به تعریف امر شایسته دگرگون میشود؟
معیارهای شایستگی و ناشایستگی را در زمینهی زیست خود تشخیص دهید. در چه زمینههایی ناشایسته عمل میکنید؟ راهبردهایی بیابید که در آن عرصهها شکلی از شایستگی را بازتولید کنید.
ادامه مطلب: لولههای دفعی ـ تناسلی