نخست: مجسمهها
تندیسهای این منطقه در هزارهی سوم پ.م به نسبت ساده و ابتدایی بودند. این آثار ادامهی مستقیم هنری شکوفا محسوب میشدند که در آناتولی مرکزی تحول پیدا کرده بودند و در مناطقی مثل چاتال هویوک نمونههای مشهوری از آن را سراغ داریم.
آناتولی، میانهی هزارهی سوم پ.م
شمال آسورستان، اواخر هزارهی دوم پ.م
شمال آسورستان، اواخر هزارهی سوم پ.م
هنر منطقهی آناتولی و قفقاز در قرن هجدهم پ.م با ورود قبایل آریایی دستخوش تغییر میشود و شکلهایی تازه از مجسمهسازی باب میشود که نشانهاش فلزکاریهای ظریف و ساخت سردیسها و تندیسهای سنگی بزرگ است. تنوع شکلها و ساختها هم در این دوران چشمگیر است و با آمیختگیای از سبکهای گوناگون برخاسته از مناطق گوناگون روبرو هستیم. به عنوان مثال کافی است پیکرکهای یافت شده در کولتپه را که در قرن هجدهم پ.م ساخته شدهاند در کنار تندیس بتی بگذاریم که تقریبا در همان منطقه در جنوب آناتولی در اواخر هزارهی دوم پ.م ساخته شده و ۵/۱۹ سانتیمتر بلندا دارد (تصویر زیر).
+کولتپه، قرن هجدهم پ.م
هاتتوساس، حدود ۱۵۰۰ پ.م
جنوب آناتولی، اوایل هزاره ۲ پ.م
یاریم لیم، شاه یَمحاد (حلب)
، ۱۷۷۰ پ.م کاهن هیتی، آناتولی، ۱۶۰۰ پ.م
بیبلوس، لبنان، قرن هجدهم پ.م
هات توساس، قرن هفدهم پ.م
یک تحول هنری مهم دیگر در قرن سیزدهم پ.م رخ میدهد و این به ورود پیشاهنگان اقوام نوآمده مثل آرامیها و فریگیها مربوط میشود که پس از یکی دو قرن شدت میگیرد و به فروپاشی عصر برنز میانجامد. در این دوران یکی دو قرنی که طلیعهی عصر آهن است، نوآوریهای هنری مهم دیگری میبینیم که نمونههای مشهوری در پیکرکهای خدای بعل کنعانی (به ویژه حداد- عداد) نمود مییابد. این پیکرکها تاثیری نمایان از هنر مصری را در خود نمایان میسازند و در بیشترشان خدای توفان کنعانیها کلاه بلندی را بر سر دارد که همان تاج سفید مصری است که در هنر این منطقه بر سر فرعون دیده میشود.
حداد، حدود ۱۵۰۰ پ.م
بتهای بعل، جنوب آناتولی و شمال آسورستان، قرن سیزدهم و چهاردهم پ.م
با این حال سنت کهنتر هنر هیتی که با ایران شرقی و مناطق آریایینشین شمالی پیوند دارد نیز همچنین پیوستگی خود را حفظ میکند. نمونهاش ابوالهول مشهور هیتی است که در همین دوران ساخته میشود که ادامهی مستقیم همان سبک هنری هیتیها در میانهی هزارهی دوم پ.م است.
بتهای ایزدبانوی هیتی، قرن سیزدهم پ.م
سوریه، ۱۳۲۰ پ.م
چهار پیکرک از حدود ۱۳۰۰ پ.م، از بالا به پایین: ایزدبانو حِبات، کنعان- ایزدبالداری با بلندای ۴ سانتیمتر- خدای هیتی، آناتولی- بت اِل، کنعان
تندیسهای سیمین جانوری که در اواخر هزارهی سوم تا اواخر هزارهی دوم پ.م در این منطقه ساخته میشوند به ویژه تاثیر نمایان هنرهای نقاط دیگر را نمایان میسازند. در ابتدای این دوره تندیس زیبای گاوی نقرهای را داریم که کاملا در سبک پیکرهای جانوری ایلامی ساخته شده و در پایان این عصر پیکرکهای گوزن با شاخهای اغراقآمیز را میبینیم که آشکارا به سبک هنری سکاها تعلق دارد و پس از چند قرن در سراسر نواحی شمال قلمرو ایران زمین به سبک هنری غالب تبدیل میشود.
سردرفش گاونشان، آناتولی مرکزی، حدود ۲۲۰۰ پ.م
جام سیمین گاونشان، آلاجا هویوک، حدود ۱۳۰۰ پ.م
یکی از مضمونهایی که تحول در سبک هنری را نشان میدهد و زیباییشناسی دوران هیتیها را از پیش از آن جدا میسازد، به بازنمایی جانوران شاخدار مربوط میشود. در عصر پیشاهیتی سراسر منطقهی آناتولی و قفقاز از مراکز استقراری باستانی پوشیده شده بود و چنان که دیدیم یکی از کانونهای انقلاب نوسنگی همین منطقه بوده است. با این حال اقوام قفقازی بومی این منطقه که بعدتر با نام هوری و حاتی شناخته شدند، هنری به نسبت ساده داشتند که نمونهاش را در سردرفش گاونشانی میتوان یافت که در آناتولی مرکزی یافت شده و به فرهنگ حاتی تعلق دارد. این سردرفش از دو پیکرهی مسی گاو ساخته شده که از پا به هم متصل شدهاند. ابعاد پیکره ۹/۱۵ در ۶/۱۴ سانتیمتر است و گاوها ساده و هندسی پرداخت شدهاند و تنها اغراقی در بلندای شاخهایشان دیده میشود.
همین مضمون یعنی بازنمایی گاو تا چند قرن بعد با ورود قبایل آریایی به منطقه یکسره دگرگون میشود و به آثاری مانند گاو سیمین آلاجا هویوک (حدود ۱۳۰۰ پ.م) میانجامد که ادامهی مستقیم هنر ایلامی است. این گاو که در اصل یک جام آیینی سیمین بوده، ۵/۲۱ سانتیمتر بلندا دارد و گاوی زانو زده را بازنمایی میکند. از آنجا که ایزدان اغلب جامی با نقش جانوران نشانهی خود را در دست میگیرند، این جام احتمالا به معبد تشوب خدای توفان هیتیها تعلق داشته است.
از سوی دیگر چند قرن بعد بازنمایی گوزن هم محبوبیتی چشمگیر پیدا میکند و جالب است که در زیست مردم این منطقه گوزن جانور مهمی محسوب نمیشده است. گوزن به ویژه در سرزمینهای شمالی و کمربند جنوب سیبری اهمیت دارد و این منطقه زادگاه سکاهایی است که مهمترین رکن هنر جانوریشان همین گوزن بوده است. با دیدن گوزنهایی که در اواخر دوران استیلای هیتیها ساخته شده، روشن است که علاوه بر نفوذ هنر ایلامی از جنوب، به تدریج تا اواخر هزاهی دوم پ.م یک نفوذ شمالی از سوی قبایل کوچگرد ایرانی هم داشتهایم که در قالب هنر سکایی نمود مییافته است.
جام نقرهی گوزننشان، بغازکوی، حدود ۱۳۰۰ پ.م
گوزن سیمین، آناتولی مرکزی، هنر هیتی، قرن سیزدهم پ.م
ابوالهول از جنس استخوان اسب آبی (که از مصر وارد میشده) و احتمالا پایهی میزی بوده است. آرایش موهایش به هاتور ایزدبانوی بزرگ مصری شباهت دارد، با ابعاد ۷/۱۲ در ۴/۱۰ سانتیمتر، سبک هنری مهاجرنشینان آشوری، عجمهویوک، قرن هجدهم پ.م
هنر هیتی، کاپادوکیه، قرن چهاردهم پ.م
ابوالهول بغازکوی، دوران زمامداری هاتتوسیلیس، حدود ۱۳۰۰ پ.م
ادامه مطلب: دوم: نقشبرجستهها
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب