پیشدرآمد
طرح رام کوششی است برای معنادار کردن تقویم سالانهی ایرانیان. نام این طرح سرواژهایست که از «روزشمار ایرانیِ معنادار» گرفته شده و اشارتی به رامیشت هم دارد، یعنی بخشی از اوستا که به ستایش ایزد باد اختصاص یافته و به پیوندش با یاد نیاکان و همدستیاش با زمان گذرنده تاکید دارد.
یکی از ویژگیهای روزگار ما، معنازدوده شدنِ تقویم سالانه است. بدان معنا که آمد و رفت ماهها و فصلها و روزهای تکرار شونده در سالها، معنایی را به ذهن متبادر نمیکند و چرخههای زمان خطی و گاهشمارانه به توالیای بی سر و ته و تهی از مفهوم بدل شده است. این در حالی است که گاهشماری سالانهی ایرانیان از دورترین دورانها به خاطر جشنهای ماهانه، مناسبتهای اساطیری و آیینهای شادخوارانه و سرزندهاش شهرت و اهمیتی داشته است.
معنازدایی از تقویم سالانهی ایران، چندین دلیل دارد. یکی، فشار آوردن تاریخچههای ایدئولوژیک و ساختگی است که توسط نهادهای سیاسی تولید شده و بر زبان منعکس میشود. تاریخچههایی که برای تثبیت اهمیت ناچیزِ خود، ناگزیرند چیزهای مهم و برجسته را کتمان کنند و برای دیرپا نمودن پیشینهی کوتاه و شکنندهی خویش، در فراموشکاری تاریخ میکوشند. این شیوه از سیاستزده کردن و معنازدایی از تاریخ امری ویژهی ایران نیست و پدیداری مدرن است که از گره خوردن صنعت فرهنگ با رسانههای انبوه و جریانهای سیاسی مدرن ناشی شده است. در ایران اما، این روند تاثیری متمایز با سایر فرهنگها داشته است. چرا که وزن تاریخ و تناوری یادهای انباشت شده در تمدن ایرانی چندان است که به چنین کتمانهایی میدان نمیدهد و سیاست فراموشی را با شکست روبرو میکند. به این ترتیب طی چند دههی گذشته ایرانیان با برنامهای فعال و پردامنه برای تاریخزدایی و فراموشسازی روبرو بودهاند که تاریخ دیرپای گذشتهشان را نادیده میانگاشته، پنهان میساخته و تحریف میکرده است. با این حال این برنامهای ناموفق و ناکام بوده که همچون موجی بر صخرههای تاریخ ضربهای زده و پس نشسته است، و نتیجهاش فقط پوشاندن کتیبههای گذشته با گل و لای بوده، بی آن که نقشی تازه پدید آورد. یعنی گذشته تا حدودی فراموش شده، بی آن که جایگزین دروغین سیاسیاش باور شود.
یکی از پیامدهای آشکار این روند، معنازدودگی از گاهشماری سالانه بوده است. روزهای سال دیگر یادآور چیزها و معناها نیستند، چون پیوندشان را با زنجیرهای از رخدادهای معنادار و تاریخساز که در همان جایگاه تقویمی قرار میگیرند، گسستهاند. این خالی شدنِ ظرف روزها از محتوای رخدادها و سالگردها، پیامد یک سیاست فراموشی بدوی و ناموفق است. از این رو راه درماناش به یاد آوردن است و باز زاییدن عقلانی و خردمندانهی معنا در زمان.
طرح رام کوششی در این راستاست. این کار نخست در ابتدای دههی ۱۳۹۰ خورشیدی همچون پژوهشی در حوزهی جامعهشناسی تاریخی انجام شد و هدفش آن بود که ببینیم تراکمی معنادار از رخدادها بر روزها وجود دارد یا نه؟ یعنی آیا از چینش تصادفی رخدادها در روزهای سال میتوان الگوهایی منظم استخراج کرد که به شکلی مستند و مستدل مناسبتها را بر روزهای سال مستقر سازد؟
پرسش در واقع این بود که مثلا چه روزی باید برای بزرگداشت مقام معلم، یادآوری دلیری ارتشیان، و جشنهای ملی تعیین شود؟ آشکارا برای کشوری مثل ایران که پنج هزار سال تاریخ و بیست و شش قرن پیشینهی سیاسی یگانه دارد و برای بیست قرن یکی از سه بزرگترین و مقتدرترین کشورهای دنیا و مرکز اندیشه و فرهنگ بوده، انتخاب مناسبتها بر مبنای رخدادهای سه چهار دههی گذشته کاری نابخردانه و سادهلوحانه است. به همین خاطر است که مناسبتهای وضع شده طی دوران مدرن –چه در عصر پهلوی و چه در دوران جمهوری اسلامی- هرگز به کرسی ننشستند و از تقویمهایی که با خرج دولت چاپ میشد گامی بیرون ننهادند و در میان مردم پذیرش پیدا نکردند.
طرح رام همچون پژوهشی برای ردیابی نقاط تراکم رخدادهای همسنخ بر روزهای سال آغاز شد. قدم نخست در این مسیر، پژوهشی تاریخی و گردآوری رخدادهای مهم تاریخی و بازنشانیشان بر تقویم خورشیدی ایرانیان بود. این کاری بود که پیشتر هم به صورت ذوقی انجام پذیرفته بود که تارنمای «روزنامک» دکتر انوشیروان کیهانیزاده در میانشان مشهورتر و غنیتر از همه است که بر مبنای همان سالها برنامهی «تقویم تاریخ» در رادیو را تولید میکردند. این آثار البته با هدف معنادار کردن تقویم سالانه پدید نیامده بود و بیشتر کاری ذوقی و آموزشی در زمینهی تاریخ بود، و در این مقام بسیار ارجمند.
در پژوهش رام به خاطر هدف متفاوتی که دنبال میشد، نوعی نظام ردهبندی برای تشخیص رخدادهای مهم و اثرگذار تاریخی در سطح ایران و جهانی ابداع شد و حدی چهلتایی برای هر روز در نظر گرفته شد که معمولا بیست و اندی رخداد مهم و حدود ده مورد از زایش و مرگ نامداران را شامل میشد. اهمیت این رخدادها بر اساس دستگاه نظری «زُروان» تعیین میشد که رویکرد سیستمی نگارنده برای مدلسازی نظامهای اجتماعی و انسانی است. بر این مبنا رخدادها بسته به تعلقشان به سطوح زیستی، روانی، اجتماعی یا فرهنگی (فراز) ردهبندی شدند و اهمیتشان بر مبنای تاثیرشان بر افزودن یا کاستن از قدرت و لذت و بقا و معنا (قلبم) سنجیده شد. حاصل کار به متنی تبدیل شد که پیش رو دارید.
این متن نخست در سال ۱۳۹۶ به صورت روزشمار بر کانال تلگرامی و تارنمای شخصیام منتشر شد. آنگاه در سال ۱۳۹۷ از همکاری گرانبهای دوست گرامی خانم بهنوش عافیتطلب برخوردار شدم و ایشان برای یک سال دیگر آن را بر کانال یاد شده منتشر کرد و بازخوردها را گردآوری کرد و متن رام را ویراست و خطاهایش را رفع کرد و با همت او بود که متن پیراسته شد و به شکل کنونی درآمد. به این ترتیب پژوهش رام به متنی چهارجلدی تبدیل شد که مناسبتهای مهم را به شکلی روزانه فهرست میکند. در این متن تمام تاریخهایی که شناسهی میلادی (م.) یا پیشامیلادی (پ.م.) ندارند به هجری خورشیدی محاسبه شدهاند. مناسبتهای پیشنهادی را هم در ابتدای هر ماه آوردهام و با خواندن متن میتوان دریافت که چرا بزرگداشت و یادآوری چنین معناهایی در چنان روزهایی پیشنهاد شده است.
ادامه مطلب: ماه مهر: یکم تا سوم
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب