گفتار دوم: خط ژاپنی
قلمرو: جزایر ژاپن
زبان: ژاپنی
دورهی رواج: ۳۷۰۰-۵۴۰۰ تاریخی (۳۰۰-۲۰۲۰ م.)
دولتهای پشتیبان: امپراتوری ژاپن
زبان ژاپنی چندین گویش و لهجهی متفاوت را در بر میگیرد که طی قرنهای اخیر با هم ترکیب شده و زبان رسمی ژاپنی را پدید آوردهاند که در اصل زبان ویژهی طبقهی فرهیخته در توکیو بوده است. در منطقهی اوکیناوا در جنوب ژاپن مردم به «ریوکیوآن» سخن میگویند که برخی آن را گویشی از ژاپنی میدانند، اما چون درک متقابل آن برای ژاپنیزبانان ممکن نیست، باید زبانی مستقل دانسته شود. زبان ژاپنی با کرهای و مانچو و مغولی و ترکی خویشاوندیهایی دارد، هرچند تاریخ جداییاش از این زبانها کهن بوده و ارتباط دقیقش با این خانواده مبهم است.
ژاپنیها از قرن ۳۷ (ق ۳ م.) نویسا شدند. در این دوران و مراحل آغازین نویسایی، آموزگاران خط و زبان متن از کره به ژاپن میآمدند و هم نشانههای خط (کانجی) و هم زبان فرهیختگان، چینی بوده است. این سنت فراگیری خط و زبان چینی و نویسا شدن با واسطهی زبان چینی را ژاپنیها «کونبون» مینامند و شکل پایهی نویسا بودن جامعهشان طی هزار سال بعد بوده است. عناصر فرهنگی مربوط به نویسایی مثل دین بودایی و هنر خوشنویسی هم در کره و ژاپن یکسره در بافتی چینی تعریف میشده است.
ژاپنیها به تدریج از نشانههای خط چینی برای ثبت زبان خود نیز استفاده کردند و این همیشه با زبان چینی آمیختگیهایی داشته است. مثلا نشانهی چینی «شان» (کوه) در ژاپن همراه با واژه (سان: کوه) وامگیری شد، ولی بعدتر برای نوشتن کلمهی بومی «یاما» (کوه) هم به کار گرفته شد. چسبندگی خط به زبان چینی چندان بوده که بخش عمدهی متون کهن نوشته شده در ژاپن از متون چینی تفکیکپذیر نیستند. هرچند چه بسا در بسیاریشان نشانههای چینی به جای کلمهی چینی، برابرنهاد ژاپنیاش را نشان میداده است.
این چسبندگی در حدی بوده که حتا بعدتر نظام دستوری چینی همچنان در نوشتارها حفظ میشود و این در حالی است که زبان چینی و ژاپنی دو ساختار به کلی متفاوت دارند. مثلا در چینی ترتیب کلمات فاعل-فعل-مفعول است. در حالی که در ژاپنی الگوی غالب فاعل-مفعول-فعل است. یا مثلا در ژاپنی فعلها با افزودن پیشوندهایی صرف میشود، در حالی که چینی فاقد صرف فعل است. ناسازگاری ساخت دستوری ژاپنی و چینی طبعا باعث میشده مانعی برای ثبت زبان گفتاری ژاپنی با خط چینی به وجود آید. این مشکل در خط ژاپنی با افزودن نشانههایی کوچکتر به علایم خط چینی حل میشده و این نشانهها در واقع افزونههایی آوایی را نمایندگی میکردهاند. به خاطر همین آمیختگیهاست که خط ژاپنی پیچیدهترین نظام نوشتاری زندهایست که توسط جمعیتی بزرگ به کار گرفته میشود. چون پیچیدگیهای خط اندیشهنگار و ابتدایی چینی را با ناسازگاریهای زبانی انباشتی با هم ترکیب کرده است.
ژاپنیها هم البته طی دهههای گذشته در مسابقهی جعل تاریخ دربارهی خط شرکت کردند و برخی از پژوهشگران ادعا کردهاند نوعی «خط عصر ایزدان» (جیندائی مُوجی) پیش از آمدن خط از چین به شکلی درونزاد در ژاپن وجود داشته است. تا به حال گواهانی که برای تایید این ادعا مطرح شدهاند، همه جعلی و ساختگی از آب در آمدهاند.
آنچه به لحاظ علمی معتبر است و از اسناد تاریخی برمیآید آن است که خط چینی در سه موج به ژاپن وارد شده و نویسایی آن منطقه را تعیین کرده است. در سالهای منتهی به قرن چهل (ق ۶ م.) نشانههای چینی موسوم به کانجی برای اولین بار در ژاپن وامگیری شدند و این را خط «گُو» مینامند که از زبان وو در جنوب چین وامگیری شده است. بین قرن چهلم تا چهل و سوم (ق ۶-۹ م.) وامگیری «کان» انجام شد که مرجع اصلیاش پایتخت سلسلهی تانگ یعنی شهر چانگآن بود. بعدتر در قرن چهل و هشتم (ق ۱۴ م.) هم وامگیری کمدامنهای موسوم به «توسو» انجام گرفت که به کلیدواژههای بودایی و آیین ذن مربوط میشد. برخی از نشانههای مهم چینی در هر سه موج وامگیری شده و بنابراین با همان شکل بیرونی نوشتاریشان سه شکل متفاوت خوانده میشوند.[1]
الفبای کاتاکانا
در ژاپن آن قدرت مرکزی و طبقهی دیوانسالار چینی که پشتیبان نویسایی بود، وجود نداشت. به همین خاطر خط در ژاپن نوعی سرگرمی و نشانهی تمایز و تفاخر در میان طبقهی بالای اشرافیت محلی بود و کاربردی اجتماعی را به انجام میرساند. خط بومی ژاپن را کانا مینامند که گاهی هجانگار قلمداد میشود، اما بیشتر از هجاها، تکیهها و مکثهای وزنی کلمات را نشان میدهد که همتای وتد در شعر پارسی هستند. دو نوع خط کانا به نامهای «هیراگانا» (کانای خالص) و «کاتاکانا» (کانای کناری) وجود دارد که اولی بیشتر خصوصی و شخصی است و به دستخط شکسته شبیه است. اما دومی تمیزتر نوشته میشود و جنبهی رسمی و دیوانی دارد و به ویژه برای ثبت پسوندهای رایج در زبان ژاپنی تخصص یافته، که همتایی در خط چینی ندارند.
خط کانا از تحول آوانگاری به شیوهی «کون» و «اُون» برآمده که یکی از قدیمیترین نمونههایش را در کتاب «مانیوشو» (ده هزار برگ) میبینیم که در قرن چهل و دوم (ق ۸ م.) نوشته شده و خط کانا بعدتر از درون آن استخراج شده است. نکتهی جالب آن که پژوهشهای روانشناختی نشان میدهد مراکز مغزی متفاوتی نمادهای کانا و کانجی را پردازش میکنند. طوری که ممکن است کسی هنگام ابتلا به اختلال در خواندن و نوشتن توانایی خواندن یکی از این دو را از دست بدهد، اما دربارهی دیگری همچنان نویسا باقی بماند.[2]
الفبای هیراکانا
ادامه مطلب: گفتار سوم: خط اورخون
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب