گفتار دوم: دستگیری کردن
این حرکت مشتقی سرراست از همان حرکت دستگیر کردن است و در ابتدای دوران هخامنشی بر اسناد تاریخی ظاهر میشود و آشکارا ابداعی است که در نهادهای سیاسی پارسیان شکل گرفته است. چنان که دیدیم، دست نماد قدرت بود و ترکیب دست من و دیگری به معنای ارتباطی اقتدارمدارانه میان این دو است. در حالتی که کسی مچ دیگری را میگیرد، در واقع دارد چیرگی قدرت خود بر او را نشان میدهد و از این رو رابطهی دستان در حالت دستگیر کردن نوعی سلسله مراتب قدرت و رابطهی فرمانروا و فرمانبردار را نشان میدهد. چنان که دیدیم این دلالت به ویژه در عصر آشوریها تشدید شده و با صراحت بیشتری در بافتی سیاسی ابراز میشود.
همزمان با آغاز عصر هخامنشی هنر درباری پارسیان که ادامهی هنر ایلامی-آشوری محسوب میشود، چرخشی مهم و معنادار را در این رمزنگاری انجام داد که به کلی در پژوهشهای تاریخی نادیده انگاشته شده است. آن هم این که در نگارههای هخامنشی و به ویژه در تخت جمشید که بیانیهای از سیاست نوظهور پارسهاست، نوعی واژگون شدگی را در پیوند میان دستها میبینیم. این الگویی است که مفهوم «دستگیر کردن» –با دلالت زورمدارانه و سلطهگرانهاش- را به مضمون «دستگیری کردن» -به معنای یاری و کمکرسانی- دگرگون ساخته است.
حالت دستگیری کردن کمابیش با دستگیر کردن برابر است. یعنی در اینجا هم دست راست کسی که پیشتر راه میرود، دست راست فرد پشت سریاش را میگیرد و او را به سوی مکان استقرار قدرت راهنمایی میکند. با این همه دو تفاوت عمده در این میان هست که جای توجه دارد. نخست آن که فرد پیشرو به جای گرفتن مچ او، کف دست و انگشتان او را میگیرد و هرگز حرکت مشهور و جا افتادهی «مچگیری» را انجام نمیدهد. دوم آن که فرد پشت سری قدی افراشته دارد و مسلح است و حالتی شکست خورده یا فروپایه به خود نگرفته است. در تخت جمشید همهی اقوام ایرانی تابع دولت هخامنشی در وضعیتی بازنموده شدهاند که نمایندگانشان مشغول آوردن هدایایی برای شاهنشاه هستند و در پیشاپیش همهشان رهبری بلندمرتبه دیده میشود که توسط یک راهنما با جامهی پارسی یا مادی «دستگیری میشود».
نمایندهی لودیه و راهنمای پارسی
نمایندهی ایلام و راهنمای مادی
نمایندهی یونان و راهنمای پارسی
نمایندهی سکا و راهنمای مادی
نمایندهی ارمنیها و راهنمای پارسیشان
نمایندهی هراتیها و راهنمای مادیشان
نوآوری پارسیان برای جایگزین کردن «دستگیری کردن» به جای «دستگیر کردن» اقوام تابع نشانگر چرخشی است که با ظهور کوروش بزرگ در سیاست جهان باستان رخ نمود. به همین خاطر است که در نگارههای هخامنشی بر خلاف همهی نیاها و همتاهای آشوریشان هیچ نشانهای از صحنههای جنگی و خشونت نمیبینیم و اقوامی که موضوع دستگیری هستند اثری از اعمال قدرت را نمایان نمیسازند. طوری که اگر کسی تاریخ آن دوران را نداند در تشخیص این که قومهای متحد کنندهی کشور ایران کدامها بودهاند، دچار اشکال خواهد شد.
نقشهای دیگری هم در تخت جمشید هست که معنای دستگیری کردن را برایمان روشنتر میسازد. این نکته اهمیتی چشمگیر دارد که پارسها و مادها و ایلامیها –یعنی اقوام چیرهگری که کشور ایران را تاسیس کردند- آنگاه که در کنار هم دیده میشوند، دقیقا به همین شکل دست همدیگر را میگیرند. یعنی از این برگه روشن میشود که دستگیری کردن به واقع معنای واژگونهی دستگیر کردن داشته و به اتحاد قدرتها و نه سلطهی قدرتی بر قدرتی دیگر دلالت میکرده است. در این نگارهها میبینیم که پارسها دقیقا به همین شکل دست همدیگر را گرفتهاند و آنجا که پارسها و مادها در کنار هم دیده میشوند هم الگویی همسان جلب نظر میکند. یعنی سلسله مراتب قدرتی که در آثار آشوری وجود داشت و با تاکید بر صحنههای جنگی خشونتآمیز مورد اشاره قرار میگرفت، در نقشمایههای هخامنشی جای خود را به همدستی و همافزایی نیروها داده و این امر هم با غیاب صحنههای خشن غلبه و هم با تاکید بر همدستی اقوام با همدیگر بازنموده شده است.
شیوهی ارتباط پارسها و مادها (بالا) و پارسها با هم (پایین) در پلکان تخت جمشید
ادامه مطلب: گفتار سوم: دست دادن
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب