گفتار دوم: نوفه[1]/ حشو[2]/ اطلاعات
چو شمع از عضو عضوم آگهی سرشار میگردد به هرجا پا زنم آیینهای بیدار میگردد
فلک کز نارساییها گم است آغاز و انجامش به یک پا گرد پای خفته چون پرگار میگردد
دلیل ندارد که شکست تقارن حتماً به آرایشی تازه و نوظهور از عناصر و روابط بینجامد. این مفهوم، اگر در نگاهی عام نگریسته شود، همان دگرگونی و به هم خوردنِ یکنواختی است و بدیهی است که هر تغییری به معنای زایش اطلاعات جدید نیست (هرچند میتوان آن را با تحول در اطلاعات همارز گرفت). شکست تقارن به زایش اطلاعات منتهی میشود؛ یعنی چینش ماده، انرژی و اطلاعات را در درون سیستم دگرگون میکند، اما ضرورتی وجود ندارد که این دگرگونی نمایندهی «اطلاعاتی مفید یا معنادار» باشد. ممکن است دگرگونی در ترکیب عناصر و روابط سیستم پیش از این هم تجربه شده باشد یا آنکه به اختلال در برخی از روندهای سیستم منتهی شود.
اطلاعاتی که توسط شکست تقارن تولید میشود، بسته به نقش آتیشان در سیستم و بسته به انعکاسشان در دستگاه شناسندهای که با آن برخورد میکند، به یکی از این سه شکل درک میشود:
الف) اگر شکست تقارن به تحولی در ترکیب عناصر سیستم منجر شود که از دیدِ سیستم جدید و کارآمد باشد، اطلاعاتی نوظهور و تازه پدید آمده است. در این حالت شکستِ تقارن یادشده در ساختار یا کارکردهای سیستم نهادینه میشود و تغییری معنادار را در این دو حوزه پدید میآورد. معمولاً کلمهی اطلاعات را، با الهام از علوم ارتباطات و مخابرات، برای نامیدن این شکلِ خاص به کار میبرند؛ هرچند دو محصولِ دیگرِ شکست تقارن نیز از جنسِ اطلاعات (در مقابلِ ماده و انرژی) هستند.
ب) اگر شکست تقارن به ترکیبی از عناصر و روابط منتهی شود که از دید سیستم تکراری باشد، نتیجه را حَشو مینامند. در این حالت ساختار و کارکرد سیستم تغییر و تحولی را تجربه نمیکند. حشو شکلی از اطلاعات است که حتی ممکن است معنادار باشد، اما به دلیل تکراری بودن، حضور یا عدم حضورش برای سیستم یکسان تلقی شود.
پ) بخش عمدهی شکست تقارنهایی که به دلایلی تصادفی پدید میآیند، با وجود تازگی، به جایی از ساختار و کارکرد سیستم چفت و بست نمیشوند و بنابراین برای آن ارزشی ندارند و تنها به شکل رخدادهای کاتورهای و بیربط تجربه میشوند. این دگرگونیهای تصادفی و بیسر و ته را نوفِه مینامند.
فرض کنید دارید تلفنی با دوستتان صحبت میکنید. آنچه میشنوید هر سه نوع شکست تقارن را شامل میشود. اگر حرفهایی که دوستتان میزند برای شما جالب و سودمند باشد، اطلاعاتی تازه، یا به طور خلاصه اطلاعات، به شما منتقل شده است. اگر حرفهایش تکراری باشد، مشغول تولید کردنِ حشو است و اگر سر و صداهای پارازیتگونهی بیربطی را به دلیل خرابی خطها در این میان بشنوید، با نوفه روبرو شدهاید. خوشبختانه ساز و کارهای ارتباطی ما طوری طراحی شده است که امکان تجربه کردنِ هر سهی این عناصر برای شما وجود دارد. کافی است با دوستی تلفنی صحبت کنید تا مجموعهای از تعارفهای تکراری و خستهکننده (حشو) را به همراه غیبتها و شایعهها و خبرهای جالب (اطلاعات!) در میان توفانی از اغتشاشهای صوتی ایستگاههای مخابراتی (نوفه) بشنوید. توجه داشته باشید که هر سهی اینها شکلی از شکست تقارن و بنابراین از جنسِ اطلاعات هستند. هرچند شاید برخیشان به دلیل تصادفی یا تکراری بودن برای شما بیمعنا و بیارزش بنمایند.
ادامه مطلب: گفتار سوم: آنتروپی
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب