گفتار سوم: خط اورخون
قلمرو: مغوستان، ترکستان،استپهای بین دریای خزر و دریای سیاه
زبان: ترکی کهن، اُغز، کرلوک،بلغاری کهن، خزری
دورهی رواج: قرن ۴۲ تا ۴۷ تاریخی(ق ۸-۱۳ م.)
دولت پشتیبان: خاننشینهای ترک و خزر و بلغار
کهنترین خطی که زبان ترکی با آن نویسا شده، نویسهی اورخون نام دارد و امروز در تبلیغات پانترکها اغلب با اسم «گوکتورک» مشهور است، به قوم «ترکهای کبود» اشاره میکند که در قرون میانه درترکستان میزیستند. خط اورخون در قرون آغازین اسلامی بر اساس خط پهلوی و سغدی ابداع شده[1] و مانند این دو خط تبارش به آرامی عصر هخامنشی باز میگردد.[2] کتیبهی مرجع آن سنگنوشتههایی است از قرن چهل و دوم (ق ۸م.) که در درهی اورخون در مغولستان کشف شده است.
جایگاه این یادمانها نیز در درهی اورخون در شمال مغولستان قرار دارد و این نشان میدهد که خاستگاه قوم ترک مغولستان بوده و از آنجا به ترکستان مهاجرت کردهاند. این نبشتهها دو ستون سنگی را پوشاندهاند که در حدود سال ۴۱۰۰ (۷۲۰م.) به فرمان کول تیگین امیر ترکها برافراشته شده و عملیات جنگی او و برادرش بیلگِه تیگین را میستایند. متن دوزبانه است و علاوه بر ترکی، به زبان چینی هم ثبت شده است. متن بر جدایی ترکها از چینیها تاکید دارد و نبردهای استقلالطلبانهشان در برابر امپراتوران سلسلهی تانگ شرح میدهد. همچنین پیوندها با اقوام آریایی ساکن ترکستان مورد تاکید است و خود نویسه هم بر همین ارتباط گواهی میدهد. چون خط به کار گرفته شده برای نوشتن زبان ترکی شکلی تغییر یافته از سغدی شکسته است.
خط اورخون بیشک تباری ایرانی دارد. جدای آن که منطق الفبایی و شکل حروفش از سغدی وامگیری شده، چنین مینماید که اصولا ابداع آن نیز به اقوام آریایی مربوط باشد و بعدتر در میان ترکان و مغولان رواج یافته باشد. منابع چینی کهن گواهی میدهند که خط موسوم به اورخون در اصل توسط سکاها ابداع شده و قرنها برای نوشتن زبان ایشان به کار گرفته میشده، و بعدتر در جریان آمیخته شدن آریاییهای سکا با اقوام مغولی و پیدایش قومیت ترکی توسط ایشان نیز برای نوشتن زبانشان به کار گرفته شده است. کهنترین اشاره به این خط در شرح حال سفیری چینی به اسم ژُونگهانگ یوئِه (中行说) دیده میشود که در دوران اشکانی (قرن سی و دوم/ ق ۲ پ.م) به ترکستان رفت و مهمان امیران سکا (به چینی: شیونگنو) شد، و این حدود هفتصد سال قبل از پیدایش قومیت ترک و هزار سال پیش از نخستین نشانهها از خط اورخون بود.
سیما چیان در کتاب مهم «یادداشتهای مورخ بزرگ» (تایشیگُونگ شو: 太史公書، یا کوتاه شدهاش، شوجی: 史記) از قول این سفیر گزارش کرده که سکاها مطالبی را بر چوب مینوشتهاند. همچنین ثبت کرده که این سفیر ادعا میکرده نوشتن این خط و استفاده از مهر را برای نامهنگاری به دربار چین به ایشان آموزانده است.[3] به احتمال زیاد او برخی از قواعد نامهنگاری درباری رایج در چین را با امیران سکا در میان گذاشته، اما این تفسیر که نویسایی و استفاده از مهر را او در میانشان رواج داده اغراقآمیز و دروغ مینماید. چون کاربرد مهر در ایران زمین دو هزار سال دیرینهتر از چین است و از آنجا به میان سکاها انتقال یافته است. همچنین خطی که توصیف میکند -نویسهی «هو»- و نمونههایی از آن یافت شده، الفبایی است و با خط چینی کاملا تفاوت دارد.
کهنترین نمونههای این خط در مقبرههای نویین اولبا در شمال دریاچهی بایکال کشف شده و به قرن سی و سوم (ق ۱ پ.م) یعنی یک قرن پس از دیدار سفیر چین تعلق دارد. آثار یافت شده در این گورستان کاملا ایرانی هستند و جسدهای پیدا شده در آن هم آریاییاند و خصوصیات بدنی چینی یا مغولی ندارند،[4] و بنابراین با قوم ترک که قرنها بعد در همین نواحی مستقر میشوند، تفاوت دارند. این آثار را باید بخشی از سپهر سیاسی و فرهنگی پارتیان دانست و بسیاریشان در آثار همزمان بلخی نظیر دارند.[5]
در این گورستان دو جام لاکی با نشانههای چینی پیدا شده که نشان میدهد از چین به آن منطقه صادر شده است. علاوه بر آن حدود بیست اثر با نویسه کشف شده که خط آن بسیار به نویسهی اورخون شبیه و در برخی موارد با آن همتاست[6] و نشان میدهد که از حدود هزار سال پیشتر چنین خطی در میان سکاها رواج داشته است.
نویسا شدن زبان ترکی بیشک در قرن پایانی عصر ساسانی و قرون آغازین دوران اسلامی به انجام رسیده و این مردم تا پیش از آن نانویسا بودهاند. گذشته از غیاب نمونههای نوشتاری از زبانهای ترکی، گزارش مورخان چینی را داریم که میگویند ترکان فاقد خط هستند.[7] مهمترین این تاریخها عبارتند از «کتاب سوئی» (隋書) که تاریخنگاری رسمی دربار چین بوده و همزمان با ظهور اسلام به سال ۴۰۰۹ (۶۲۹م.) نوشته شده است. دیگری «تاریخ شمالی» (بِئيشی:北史) است که به «تاریخ سلسلههای شماری» شهرت یافته و متنی غیردرباری است که در سال ۴۰۳۹ (۶۵۹م.) همزمان با فروپاشی دولت ساسانی تدوین شده است. از آن سو در «کتاب ژو» (ژوشو: 周書) که بین دو کتاب پیشین نوشته شده و در سال ۴۰۱۹ (۶۳۹ پ.م) تکمیل شده، میخوانیم که ترکان زبان خود را با خطی شبیه به سغدی مینویسند.
آوانگاری: «تُرک اُگوز بِگْلِری، بُدون، اِشیدین اُوزِه تِنْگْری باسْماسار ییر تِلینمِسِر تُرک بُدون ایلینین، تُرونگون کیم آرتاتی اوداتی اِرچی؟»
ای امیران ترک و اغز، مردم، گوش کنید، اگر آسمان بالا[ی سرمان] متلاشی نشد، و اگر زمین زیر [پایمان] راه نداد، ای مردم ترک، کی میتوانست دولت و جماعت شما را نابود کند؟
جملهای از آخرین بند کتیبهی اورخون، شمال مغولستان، سال ۴۱۰۰ (۷۲۰ م.)
از این دادهها میتوان قاطعانه نتیجه گرفت که ترکان تقریبا همزمان با فروپاشی دولت ساسانی، که در ضمن زوال امیرنشینهای سکای ترکستان را در پی داشت، نخست با خط سغدی نویسا شده و بعد از حدود صد سال خط درباری امیران سکا را وامگیری کردهاند و کتیبهی اورخون را با آن نوشتهاند. آثار بازمانده به خط اورخون زبان ترکی کهن را ثبت کردهاند و نزدیک به دویست نبشته را شامل میشوند.[8] اغلب این متون گورنوشتههایی کوتاه هستند و در مغولستان و ترکستان چین پراکندهاند و در فاصلهی قرون ۴۱ تا ۴۴ (ق ۷-۱۰م.) پدید آمدهاند.
مشهورترین و مفصلترین این متون کتیبهایست که بر ستونی سنگی نوشته شده و امیری به اسم بیلگِه خاقان و برادرش کول تِگین تعلق دارد. این همان نبشتهی اورخون نامدار است و قدمتش به سالهای ۴۱۱۲ تا ۴۱۱۵ (۷۳۲-۷۳۵م.) بازمیگردد. کتیبهی تونیوکوک هم در شرق درهی اورخون یافت شده که کمی زودتر در ۴۱۰۲ (۷۲۲م.) پدید آمده است، و اینها قدیمیترین متنهای بازمانده از زبان ترکی قدیم هستند. هرچند چنان که گفتیم، استفاده از این خط در میان سکاها از دیرباز رایج بوده و در حد نوشتن تک اسم و یکی دو کلمه حدود یک قرن پیشتر در میان ترکان نیز سابقه داشته است.
کتیبهی اورخون، شمال مغولستان، سال ۴۱۰۰ (۷۲۰م.)
الفبای خط اورخون بدان شکلی که نخستین بار توسط ویلهلم تومسِن[9] در سال ۴۲۷۲ (۱۲۷۲خ/ ۱۸۹۳م.) خوانده شد.[10]
نویسهی اورخون الفبایی بوده و ساختاری تقریبا ابجدی داشته است. ساختار آن سازگاری چندانی با آوانگاری زبان ترکی ندارد و این هم نشان میدهد که این قوم آن را از سکاهایی که زبانشان آریایی بوده وامگیری کردهاند. برای سازگاری با زبان ترکی چند ابداع در خط اورخون انجام شده، از جمله این که چون در ترکی همخوانها دو تلفظ متفاوت در پیش و پس زبان دارند، به ازای هریک نمادی مجزا به کار گرفته شده که در متون زبانشناسی اغلب با اعداد ۱ و ۲ مشخص میشود.
خط اورخون در پهنهی به نسبت وسیعی پراکنده بوده و در شکلهایی متفاوت نوشته میشده است. خاستگاه و مرکز آن در مغولستان قرار داشته که کتیبهی اورخون نمونهی آن است. در همان دورانی که این خط رایج میشد (قرن ۴۲-۴۴/ ق ۸-۱۰م.)، نسخهای از آن در میان کَرلوکها و اُغُزهای پشنگ رواج پیدا کرد و با نام خط تالاس مشهور شد. طی همین قرون در عاشقتاش در سغد هم ترکها زبان خود را با این خط مینوشتند. همچنین خزرها در سوی دیگر دریای مازندران همین خط را به کار میگرفتند.
در قرنهای ۴۲ تا ۴۷ (ق ۸-۱۳م.) بلغارها هم این خط را وامگیری کردند و زبان بلغاری کهن را با آن نوشتند که به آن نویسهی کوبان میگویند. همهی این نویسهها با آن که نامهایی متفاوت به خود گرفتهاند، اما نسخههایی از همین خط ترکی کهن هستند.
الفبای اورخون
بخشی از کتیبهی بیلگه خاقان به خط اورخون
- Campbell and Moseley, 2013: 40; Samoylovitch, 1993, Vol. VI: 911. ↑
- Mabry, 2015: 109; Kara, 1996.. ↑
- Sima Qian, 1961, Vol.110. ↑
- Chikisheva, 2009: 145–151. ↑
- Yatsenko, 2012. ↑
- Ishjatms, 1996: 165- 166, figure 6. ↑
- Lung and Rachel, 2011: 54–55. ↑
- Erdal, 2004: 7. ↑
- Vilhelm Ludwig Peter Thomsen ↑
- Ross, 1930: 861–876. ↑
ادامه مطلب: گفتار چهارم: خط اویغوری کهن
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب