گفتار سوم: سفر پیدایش تورات

گفتار سوم: سفر پیدایش تورات

متن سفر پیدایش روایت آفرینش را از دید قوم عبرانی به دست می‌‌دهد. این مردم در ابتدای کار شاخه‌‌ای از قبایل کنعانی بودند که در سراسر اقلیمِ میان کوههای آناتولی تا صحرای سینا پراکنده شده بودند. عبرانیان از نظر فرهنگ و سبک زندگی از مصریان و بعدتر از پارسها متاثر بودند. متن سفر پیدایش احتمالا برای نخستین بار در قرن دهم پ.م نوشته شده و ویراست نهایی آن به اواخر قرن چهارم پ.م و دوران هخامنشی مربوط می‌‌شود.

سفر پیدایش بخشی از کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان است و به همین دلیل در دو هزاره‌‌ی گذشته به زبانهای یونانی و لاتین نیز ترجمه شده و ترجمه‌‌های یاد شده نیز نزد پیروان یهودی و مسیحی‌‌اش مقدس قلمداد می‌‌شده است. از این رو در اینجا اصل نسخه‌‌ی عبری را به همراه ترجمه‌‌های یونانی و لاتین به دست می‌‌دهم و بعد هر بند را جداگانه به پارسی بر می‌‌گردانم.

باب نخست

در آغاز خداوند آسمان و زمان را بیافرید.

و زمین بی‌‌شکل بود و تهیا و ظلمت بر فراز چهره‌‌ی ژرفا بود و بادِ خداوند بر رخسار آبها می‌‌وزید.

و خداوند گفت نور باشد، و نور بود.

و خداوند دید که نور خوب است، و روشنایی را از ظلمت جدا ساخت.

و خداوند نور را روز نامید و ظلمت را شب نامید، و بامداد و شام بود، روز نخست.

6. و خدا گفت سپهری باشد در میان آبها و آبها را از آبها جدا کند.

و خدا سپهر را بساخت و آبهای زیر سپهر را از آبهای بالای سپهر جدا کرد و چنین شد.

و خدا سپهر را آسمان نامید و شام بود و بامداد بود، روز دوم.

و خدا گفت آبهای زیر آسمان در یک جا جمع شود و خشکی ظاهر گردد و چنین شد.

و خدا خشکی را زمین نامید و توده‌‌ی آبها را دریا نامید و خدا دید که نیکو است.

و خدا گفت زمین گیاهان را بر روی زمین برویاند، علفی که تخم بیاورد و درخت میوه‌‌ای که موافق گونه‌‌ی خود میوه بیاورد، که تخمش در آن باشد، و چنین شد.

و زمین گیاهان را برویانید، علفی که سازگار با گونه‌‌ی خود تخم بیاورد و درخت میوه‌‌داری که تخمش در آن سازگار با گونه‌‌ی خود باشد، و خدا دید که نیکوست.

13. و شام بود و بامداد بود، روز سوم.

و خدا گفت نورافشانان (اختران) در سپهر آسمان باشند تا روز و شب را جدا کنند و نشانه‌‌هایی برای زمانها و روزها و سالها باشند.

و نورافشانان در سپهر آسمان باشند تا به زمین روشنایی دهند و چنین شد.

و خدا دو نورافشان بزرگ ساخت، نورافشان بزرگتر را برای پادشاهی روز و نورافشان کوچکتر را برای پادشاهی شب و ستارگان.

و خدا آنها را در سپهر آسمان گذاشت تا به زمین روشنایی دهند

و تا بر روز و شب فرمان برانند و روشنایی را از تاریکی جدا کنند و خدا دید که نیکوست.

و شام بود و بامداد بود، روز چهارم.

و خدا گفت آبها به انبوه جانوران پر شود و پرندگان بر بالای زمین بر روی سپهر آسمان پرواز کنند.

پس خدا نهنگهای بزرگ آفرید و همه‌‌ی جانوران خزنده را که آبها ازآنها موافق گونه‌‌هایشان پر شد و همه‌‌ی پرندگان بالدار را بسته به گونه‌‌هایشان، و خدا دید که نیکوست.

و خدا آنها را برکت داد و گفت بارور و پرشمار شوید و آبهای دریا را پر سازید، و پرندگان در زمین پرشمار شوند.

و شام بود و بامداد بود، روز پنجم.

و خدا گفت زمین جانوران را سازگار با گونه‌‌هایشان بیرون آورد، چهارپایان و حشرات و جانوران زمین، بر اساس گونه‌‌هایشان، و چنین شد.

پس خدا جانوران زمین را با گونه‌‌هایشان بساخت و چهارپایان را با گونه‌‌هایشان و همه‌‌ی حشرات زمین را با گونه‌‌هایشان و خدا دید که نیکوست.

و خدا گفت آدم را بر صورت ما و موافق و شبیه ما بسازیم تا بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و چهارپایان و بر تمامی زمین و همه‌‌ی حشراتی که بر زمین می‌‌خزند حکومت نماید.

پس خدا آدم را به صورت خود آفرید. او را به صورت خدا آفرید. ایشان را نر و ماده آفرید.

و خدا ایشان را برکت داد و خدا بدیشان گفت بارور و پرشمار شوید و زمین را پر سازید و بر آن چیره گردید و بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و همه‌‌ی جانورانی که بر زمین می‌‌خزند فرمان برانید.

و خدا گفت همانا تمام علفهای تخم‌‌داری که بر تمام روی زمین است و تمام درختهایی که در آنها میوه‌‌ی تخم‌‌دار است به شما دادم تا برای شما خوراک باشد.

و به همه‌‌ی جانوران زمین و همه‌‌ی پرندگان آسمان و به همه‌‌ی حشرات زمین که در آنها زندگی است، هر علف سبز را برای خوراک دادم و چنین شد.

و خدا هرچه ساخته بود دید و همانا بسیار نیکو بود و شام بود و بامداد بود، روز ششم.

 

 

ادامه مطلب: گفتار چهارم: نسخه‌‌ی یونانی نبرد آغازین

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب