گفتار سوم: هزارتوهای هندی
یکی از نشانههایی که مرکزیت ایران زمین در تحول رمزپردازی هزارتو را تایید میکند، این حقیقت است که موازی با آنچه در اروپا و جهت شمال غربی میبینیم، گسترشی از این نمادپردازی در جهت جنوب شرقی نیز رخ داده و این به شبهقارهی هند مربوط میشود.
در هند هم نمونههایی از نقش هزارتو کشف شده[1] که برخی از نویسندگان هندی قدمتش را به ۲۵۰۰ پ.م تخمین زدهاند. عددی که نامعقول و نادرست است و مشابهش را در نوشتارهای نویسندگان هندی معاصر فراوان میتوان دید. در واقع این آثار به شبهقارهی هند ارتباط چندانی ندارند و به محدودهی باریکی از شمال هند محدود میشوند که در دوران باستان دامنهی پیشروی تمدن ایرانی به سمت جنوب شرقی بوده است. نمونههای مشهور این هزارتوها را میتوان در صخرهنگارهی کنار رودخانهای در گوآ دید، و همچنین در نقشی بر یک ستون کلانسنگی در کوهستان نیلگیری. پذیرفتنیترین زمانسنجیها قدمت این نمونههای کهن را در حدود ۲۵۰ پ.م قرار میدهد.[2] این با ابتدای عصر اشکانی-کوشانی مصادف است و به قلمرو سیاسی کوشانیهای آریایی هم مربوط میشود.
در فرهنگ هندی ایدهی هزارتو به نسبت دیرآیند است و به شکل جالب توجهی خاستگاهی ایرانی دارد. اولین اشارهها به هزارتو در متون هندی در عصر گورکانی و در متون پارسی نمایان میشود. یکی از قدیمیترین نمونههای آن برگی از «رزمنامه» است که در سال (۱۵۷۴.م) به دستور اکبر شاه گورکانی در مکتبخانهی فاتحپور نگارش یافت. این متن ترجمهایست از مهابهاراتا به پارسی و در برگی از آن که به نبرد مشهور کوروکشتره اختصاص یافته، نقشی از یک هزارتو کشیده شده است. کمی بعدتر بر صخرهنگارهای در شمال هند ترسیم شد که هزارتوی مشابهی را نشان میداد و به ماجرای هجوم ابیومانو در جریان همین جنگها اشاره میکرد.
در این سنت که سه قرن تداوم پیدا میکند، هزارتو را «چاکراویوهَه» (चक्रव्यूह) یا «پَدْمَهویوهَه» (पद्मव्यूह) مینامند. این کلیدواژهها در منظومهی بسیار کهن «مهابهاراتا» آمدهاند و به آرایشی جنگی (ویوهَه) در برابر مهاجم اشاره میکنند که لایه لایه باشد. یعنی در معنای اصلیشان ارتباطی با هزارتو ندارند و استحکاماتی دفاعی به شکل چرخ (چاکرا) یا نیلوفر (پدمه) را نشان میدهد. نکتهی تاملبرانگیز آن که در مهابهاراتا این ابداع نظامی به «کوروش شاه» نسبت داده شده که رهبر قبیلهی کورو (متحد قبیلهی کمبوجه) از اقوام آریایی کهن بوده است. کورو-کمبوجیه بیشک دو قبیلهی ایرانی بودهاند که در جنوب غربی ایران زمین مستقر بودهاند و به دلیری و جنگاوری شهرت داشتهاند و شاهان انشان از جمله کوروش بزرگ و پسرش کمبوجیه نام خود را از ایشان گرفتهاند.
چنین مینماید که روایتهای مهابهاراتا بر خلاف تصور مرسوم به دورانی جدیدتر مربوط باشند. البته بخشهایی از آن بسیار قدیمی است و با یشتهای قدیمی (مهریشت و آبانیشت) همزمان قرار میگیرد، یعنی قدمت لایههای کهن آن به میانهی هزارهی دوم پ.م باز میگردد. با این حال حدسم آن است که تدوین نهایی آن در دوران هخامنشی انجام شده باشد. چون در آن اشارههای روشنی به سیاست پارسیان به چشم میخورد. از جمله در آن به کوروش شاه (کورو-راجَه) اشاره میبینیم که رهبر قلمرو آریانا (هَریانَه، تقریبا همتای بلوچستان و پنجاب امروز) بوده و دو همسر داشته است.[3] اینها به سادگی میتواند توصیفی برای کوروش بزرگ هخامنشی باشد.
شهری که این کوروششاه در منطقهی آریانا میسازد، در منابع ودایی «کوروکْشَتْرَه» نام دارد[4] که کاملا در بافت سیاست هخامنشی میگنجد و احتمالا شکل اصلیاش در پارسی باستان «کوروخْشَثَه» بوده است، یعنی «کوروششهر». در مهابهاراتا میخوانیم که همین کوروش شاه اولین کسی بوده که برای دفاع از شهر نوساختهاش از چاگراویوهه/ پدمهویوهه استفاده کرد. این شهر کوروش امروز هم وجود دارد و همچنان کوروکشتره (و به تازگی دَرمَهکشتره: شهر قانون مقدس) نامیده میشود و میگویند مهمترین وقایع مهابهاراتا یعنی بخش «بهاگاواتگیتا» در آنجا رخ داده است.
برگی از «رزمنامه» که ابهیمیونه را در هزارتوی چاکراویوهه نشان میدهد، اثر دَسوَنت و تارا، دربار گورکانی، حدود ۱۶۰۰م.
صخرهنگارهی نمایش دهندهی حملهی ابیومانو به هزارتو، میانهی قرن هفدهم میلادی
از قرن هفدهم میلادی به بعد اشاره به هزارتو در متون تانتریک هندو نیز شروع میشود و اینها هم اغلب چاکراویوهه نامیده میشوند. با این همه کهنترین اشاره به هزارتو در حوزهی جغرافیایی هند به ابوریحان بیرونی مربوط میشود که در ماللهند وقتی از دژ تسخیر ناپذیر راونا و ماجراهای راما در آن یاد میکند، این کاخ را به صورت هزارتویی تصویر میکند.[5] در قرن هفتم هجری هم قزوینی وقتی نقشهی کنستانتیوپل را در کتاب جغرافیایش میآورد، آن را هم چون هزارتویی نمایش داد.
هزارتوی هندی، تاریخ نامعلوم، [6]
- Saward, 2003: 70. ↑
- Saward, 2003: 70. ↑
- van Buitenen, 1973: 212–214 ↑
- Chitrao, 1964: 151. ↑
- Al-Beruni, 1910: 306. ↑
- Weidner, 1917: 287. ↑
ادامه مطلب: گفتار چهارم: هزارتو و ماز در دوران اسلامی
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب