پنجشنبه , آذر 22 1403

گفتار ششم: خط لوکیایی

گفتار ششم: خط لوکیایی

قلمرو: جنوب آناتولی، استان هخامنشی لوکیه

زبان: لوکیایی

دوره‌‌ی رواج: ۲۸۸۰-۳۰۵۰ تاریخی (۵۰۰ – ۳۳۰ پ.م)

دولت‌‌ پشتیبان: هخامنشی

لوکیایی‌‌ها قومی باستانی و وابسته به شاخه‌‌ی آریایی مردم هندواروپایی بودند که در جنوب غربی آناتولی می‌‌زیستند و استان ‌‌های امروز آنتالیا و فتحیه مرکز جمعیتی‌‌شان بود. «لوکّا» نامی است که نخست هیتی‌‌ها و بعد مصری‌‌ها به این منطقه داده بودند. بر همین مبنا دیوانسالاران هخامنشی آنجا را «لوکیَه» می‌‌نامیدند و یونانیان همان را در اسناد خود ثبت کرده‌‌اند و بعدتر به خاطر تکرارش در منابع اروپایی جهانگیر شده است. وگرنه این مردم در اصل در زبان خودشان خویش را «تْرْمیلی» می‌‌نامیدند. هیتی‌‌ها و مصری‌‌ها در اشاره‌‌هایشان به «لوکّا» این قوم را بخشی از مردم دریایی به حساب آورده‌‌اند که در قرون پایانی عصر برنز در جنوب آناتولی ساکن بوده و تابع هیچ دولت بزرگی نمی‌‌شده‌‌اند. با این حال قومیت و زبان لوکیایی‌‌ انگار از عصر آهن در آناتولی برجستگی یافته باشد. بنابراین احتمالا یکی از شاخه‌‌های قوم هیتی-لوویایی بوده‌‌اند که بعد از فروپاشی عصر برنز تمایز یافته و به قومیتی مجزا بدل شده‌‌اند.

زبان لوکیایی در دو نسخه‌‌ی الف و ب ثبت شده که اولی در متونی رسمی و حقوقی ثبت شده و دومی که میلیان[1] هم نامیده می‌‌شود،‌‌ در سه شعر به جا مانده که دوتایش بر ستون کسانتوس و سومی بر تابوتی سنگی حک شده است. زبان میلیان از نظر دستور و واژه‌‌بندی تمایزهایی جدی با لوکیایی مرسوم (الف) دارد و چنین می‌‌نماید که لایه‌‌ای بازمانده از زبانی کهنسال‌‌تر باشد. مثلا در واژگان میلیان واج‌‌های «س»ای دیده می‌‌شود که در زبان آریایی کهن وجود داشته و در زبان‌‌های ایرانی -از جمله لوکیایی- به «ه» تبدیل شده است. چنان که مثلا «خدا» (مِه، بزرگ) را به ترتیب در میلیان «مَسا» و و در لوکیایی «مَها» می‌‌نامیده‌‌اند. تبدیل‌‌های دیگری هم داریم، از جمله دگردیسی «ک» و «ب» میلیانی به «ت» و «و» لوکیایی که در این واژگان دیده می‌‌شود: «کی؟» میلیانی و «تی؟» لوکیایی (چه کسی؟)، «کِرِه» میلیانی و «تِرِه» لوکیایی (ارتش-مردم، کارَه در پارسی باستان)، «تْبیسو» میلیانی و «کْبیهو» لوکیایی (دو دفعه)، «خْنْتَبَه» میلیانی و «خْنْتَوَه» لوکیایی (شهریاری، خْشَثَه در پارسی باستان). شباهت دستور زبان و واژگان این زبان‌‌ها با آنچه در زبان‌‌های ایرانی می‌‌بینیم چشمگیر است و برخی از نویسندگان بیهوده آن را با یونانی نزدیک دانسته‌‌اند. مثلا «قانون» (مهر، پیمان) در میلیان «مِرِه» و در لوکیایی «مَرَه». در لوکیایی همچنین کلماتی از این دست داشته‌‌ایم که هم قدمت‌‌ و هم پیوندش با سایر زبان‌‌های ایرانی را نشان می‌‌دهد: «اَیْتاتَه» (هشت)، «نونْتاتَه» (نُه)،

از آنجا که خط میلیان برای ثبت شعرهایی آیینی به کار گرفته شده و اشاره‌‌های دینی در آن بسیار است، می‌‌توان حدس زد که زبانی دیرینه‌‌تر از لوکیایی بوده که به صورت زبان مقدس تداوم یافته و همراه با لوکیایی نویسا شده است. زمان نویسا شدن این زبان حدود سال ۲۸۸۰ تاریخی (۵۰۰ پ.م) است و بنابراین باید آن را نتیجه‌‌ی مستقیم انقلاب نویسایی هخامنشیان و ابداع زبان آرامی در دستگاه دیوانی هخامنشیان دانست.

الفبای لوکیایی

خط لوکیایی ۲۹ نشانه داشته که شش‌‌تایش واکبرها را بازنمایی می‌‌کرده است. این خط از فنیقی مشتق شده، و زیر تاثیر نویسه‌‌ی آرامی شکل گرفته است. این خط از چپ به راست نوشته می‌‌شده و بیست‌‌تا از نشانه‌‌های با یونانی همسان است. زمان شکل‌‌گیری و رواجش هم با یونانی موازی است. یعنی چنین می‌‌نماید که لوکیایی‌‌ها و یونانی‌‌ها تقریبا همزمان در دوران مادها از خط فنیقی برای نوشتن زبان خود استفاده کرده باشند و این تقلیدهای جسته و گریخته در دوران داریوش بزرگ زیر تاثیر خط الفبایی آرامی به شکلی نظام‌‌مند درآمده و برای نخستین بار متن‌‌هایی طولانی بر اسا‌‌س‌‌شان نوشته شده باشد.

امروز چون قومیت لوکیایی منقرض شده و یونانیان باقی مانده‌‌اند، گرایشی هست تا میراث ایشان را به یونانیان منسوب کنند. این گرایش با این تصور نادرست تشدید شده که اروپاییان یونانیانِ تازه نویسا شده‌‌ای که استانی در کشور پارسی بودند را هم اروپایی و هم نیای خویش به شمار می‌‌آورند. به همین خاطر خط فنیقی که به شکل‌‌های متفاوت در میان اقوام ایران غربی رواج داشته را از سویی یونانی پنداشته‌‌اند و از سوی دیگر نسخه‌‌های قومی دیگرش را یکپارچه در همین رده گنجانده‌‌اند.

در آناتولی غربی هرچند بخش مهمی از جمعیت یونانی‌‌زبان بوده‌‌اند و با این خط می‌‌نوشته‌‌اند، اما نمونه‌‌های فراوانی از خط آرامی هم در این ناحیه پیدا شده که نشان می‌‌دهد در دوران هخامنشی این خط شانه به شانه‌‌ی یونانی در میان این مردم رواج داشته است. همچنین تنوع خطها در آناتولی نشان می‌‌دهد که تصور رایج درباره‌‌ی اهمیت و رواج خط یونانی نادرست است و از پیش‌‌فرض‌‌های یونان‌‌مدارانه‌‌ی مورخان امروزین ناشی می‌‌شود. در مناطقی که اغلب یونانی پنداشته شده‌‌اند، خطهایی داریم که زبان‌‌هایی دیگر را ثبت کرده‌‌اند و بنابراین باید پذیرفت آناتولی در دوران هخامنشی قلمروی با تنوع قومی و زبانی چشمگیر بوده که یونانیان تنها یکی از اعضای آن به شمار می‌‌رفته‌‌اند. این نکته درست است که گرانیگاه فرهنگ و سیاست یونانی‌‌تباران در غرب و جنوب آناتولی قرار داشته، ولی این بدان معنا نیست که ایشان مهمترین قوم این منطقه بوده‌‌اند.

بایگانی داسکولیون که احتمالا مرکز شهربانی ایونیه بوده، اغلب به آرامی و پارسی باستان نوشته شده است، همچنین است سنگ یادمان یکی از بلندپایگان که در حدود سال ۳۰۰۰ (۴۰۰ پ.م) به آرامی کنده شده و حدس زده‌‌اند که به مردی یهودی مربوط بوده باشد. وزنه‌‌ی آبیدوس هم نوشته‌‌ای به خط آرامی دارد و کتیبه‌‌ی سارد (260. KAI.no) به خط آرامی و لودیایی نوشته شده است. کتیبه‌‌ی لیمورا در لیکیه (262. KAI.no) به خط آرامی و یونانی نوشته شده و کتیبه‌‌ی کسانتوس که در قلب منطقه‌‌ی یونانی قرار دارد، به سه زبان لوکیایی، آرامی و یونانی نوشته شده است.

کتیبه‌‌ی کاونوس که در غرب آناتولی یافت شده هم به دو زبان یونانی و کاریایی نوشته شده است. مهمتر از همه آن که متن سکه‌‌های لوکیه به خط آرامی است و اسم مکانی که بر آن حک شده «أري‌‌ي‌‌ن» (آرین) است، که یعنی آریایی، یا ایرانی. حتا درباره‌‌ی متون یونانی هم شواهدی هست که نشان می‌‌دهد این نوشتارها از اصلی آرامی سرچشمه‌‌ می‌‌گرفته‌‌اند. نمونه‌‌اش نامه‌‌ی داریوش بزرگ به گاداتس است که در مگنزیا و نزدیکی مئاندر و در قلب استان ایونیه یافت شده و به زبان و خط یونانی است، اما گویا بر اساس سرمشقی آرامی تدوین شده است. همچنین است اعلامیه‌‌ی دروافرنه امیر پارسی ناحیه‌‌ای یونانی‌‌نشین در آناتولی که در دوران اردشیر دوم به زبان یونانی نوشته شده، اما نشان داده شده که رونوشت یونانی‌‌اش باقی مانده و اصلش به زبان آرامی بوده است.[2]

درک این نکته اهمیت دارد که به لحاظ جغرافیایی لوکیایی‌‌های مقیم جنوب آناتولی، با فنیقی‌‌ها همسایه و درآمیخته بوده‌‌اند، و نه با یونانی‌‌هایی که در بالکان و غرب آناتولی می‌‌زیستند. به همین خاطر این تصور مرسوم که خط لوکیایی زیر تاثیر یونانی شکل گرفته نامعقول است. این دو نویسه همزمان از خاستگاهی یکسان (فنیقی) مشتق شده و در نظام سیاسی مشترکی (هخامنشی) نیز تدوین شده و برای نوشتن متون طولانی به کار گرفته شده‌‌اند. در ضمن کانون زایش خطهای گوناگون شبیه به یونانی در جنوب و شرق آناتولی قرار داشته که اقوامی مثل کاریایی‌‌ها و فریگی‌‌ها و لوکیایی‌‌ها در آن مستقر بودند، و در بالکان فقط همین خط یونانی را داریم. بنابراین اگر قرار باشد تاثیرگذاری‌‌ای در کار باشد، احتمالا بیشتر از شرق به غرب بوده و بالکان از خط‌‌های آناتولی وامگیری کرده، و نه برعکس.

در خط لوکیایی نظام عددنویسی منظمی وجود داشته که از یونانی همزمانش پیشرفته‌‌تر بوده است. در این خط ده را با یک دایره و یک را با خط عمودی و پنج را با علامت < نشان می‌‌داده‌‌اند. نماد H هم احتمالا به معنای صد بوده و برای نیم از خطی افقی استفاده می‌‌کرده‌‌اند. بر این مبنا مثلا ۵/۲۳۷ را اینطور می‌‌نوشته‌‌اند: HHOOO<II—

فرمان پیکسوداروس شهربان کاریه و لوکیه به خط لوکیایی، حدود سال ۳۰۴۰ تاریخی (۳۴۰ پ.م)

نگاره و متن گور پایاوا، کسانتوس، دوران اردشیر دوم هخامنشی، سالهای ۳۰۰۵- ۳۰۲۰ (۳۷۵-۳۶۰ پ.م)

ترجمه‌‌ی متن گور پایاوا: «پایاوا پسر اِد… این [مقبره] -که به محوطه‌‌ی مقدس قبرستان (؟) آرتومبارا (حاکمی لوکیایی) تعلق دارد- را ساخت، در آن هنگامی که سالاس فرماندار (؟) لوکیه بود. این مقبره را من طی دوره‌‌ای ده ساله به عنوان «هیتی» [طرح ساختمانی] پدید آوردم، به وسیله‌‌ی آهاماس از اهالی کسانتوس».

خط لوکیایی کاملا به دستگاه سیاسی هخامنشیان متصل بود و پس از سرنگونی این دولت در حدود سال ۳۰۸۰ (۳۰۰ پ.م) منسوخ شد. زبان لوکیایی برای دو قرن دیگر هم دوام آورد و بعد از استیلای مقدونیان و رومیان بر آناتولی در قرن ۳۳ تاریخی (ق اول پ.م) منقرض شد و به این ترتیب قوم لوکیایی که برای بیش از هزار سال در جنوب آناتولی حضوری گسترده داشت و چند قرن از یونانی‌‌ها زودتر بر صحنه‌‌ی تاریخ نمایان شد، منقرض گشت. اغلب آثار بازمانده از ایشان در متون معاصر به یونانیان منسوب شده است، که نادرست است و تحریف قومی مستقل و نیرومند و کهن و ایرانی است، به مثابه قومیتی دیرآیندتر و غربی‌‌تر و متفاوت.

جایگاه کشف کتیبه‌‌های لوکیایی و توزیع‌‌شان

کتیبه‌‌ی لوکیایی گزانتوس، حدود سال ۳۰۰۰ (۴۰۰ پ.م)

کتیبه‌‌ی لوکیایی ستون لتون، سال ۳۰۲۲ (۳۵۸ پ.م)

کتیبه‌‌ی لوکیایی ستون لتون، سال ۳۰۲۲ (۳۵۸ پ.م)

 

 

  1. Milyan
  2. گرف، ۱۳۹۱: ۶۴.

 

 

ادامه مطلب: گفتار هفتم: خط کاریایی

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب