پنجشنبه , آذر 22 1403

گفتار نخست: سفر مغان

گفتار نخست:سفر مغان

«سفر مغان» یکی از زیباترین نقاشی‌هایی است که در ابتدای قرن پانزدهم میلادی در فلورانس پدید آمده و یکی از آثار پیشتاز در هنر عصر نوزایی محسوب می‌شود. این نقاشی را بِنوزّو دی لِسِه دی ساندرو گوزّولی[1] (۱۴۲۰-۱۴۹۷.م) بر دیوارهای عبادتگاه پالازو مدیچی ریکاردی[2] در فلورانس کشیده است. بنایی که این شاهکار هنری را در خود جای داده، قصری است که کوزیمو دِ مدیچی رهبر خاندان بانفوذ مدیچی در میانه‌ی قرن پانزدهم میلادی در فلورانس ساخته و بعدتر در قرن هفدهم به خاندان ریکاردی انتقال یافته است و از این رو به نام هردو خوانده می‌شود. نقاشی گوزولی به سفارش روبرتو مارتِلی[3] که دوست خانوادگی مدیچی‌ها و نماینده‌شان بود، کشیده شده و به سال ۱۴۵۹.م تکمیل شده است.

در این تاریخ کاخ شکل و شمایلی باشکوه و عبادتگاهی فعال داشت. این نقاشی که سه جبهه‌ی عبادتگاه را می‌پوشاند، مضمونی غیرعادی در هنر اروپایی را نمایش می‌دهد، و آن هم سفر سه مغ تایید کننده‌ی عیسای نوزاد از ایران به بیت‌اللحم است. در هنر اروپایی این سه مغ تا این هنگام نقریبا همیشه در زمان دیدار با عیسای نوزاد بازنموده می‌شده‌اند و رده‌ای از آثار را بر می‌ساختند که «ستایش مغان»[4] نام داشته است.

G:\pix\1459 Cappella_dei_magi,_parete_ovest_senza_scantonatura.jpg

مضمون اصلی این آثار از باب دوم انجیل متی الهام گرفته است که بر مبنای آن در زمان زایش عیسی مسیح سه مغ از ایران (شرق) به بیت‌اللحم و نزد هرود رفتند و زاده شدن پادشاهی بزرگ را بر اساس حرکت اختران پیشگویی کردند. آنگاه به گردش در این سرزمین پرداختند و وقتی عیسای نوزاد را دیدند، او را ستودند و هدایایی از جنس طلا، کندر و مَرّ به او پیشکش کردند و بی آن که نزد هرود بازگردند، از راهی دیگر به سرزمین خود بازگشتند.[5] این رخداد در مسیحیت غربی دستمایه‌ی برگزاری قالب جشن اپیفانی[6] است که روز شانزدهم دی‌ماه برگزار می‌شود.

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/9/92/Cappella_dei_magi%2C_giuseppe%2C_patriarca_di_costantinopoli_2.jpg/800px-Cappella_dei_magi%2C_giuseppe%2C_patriarca_di_costantinopoli_2.jpg

مغ پیر، ملکیور

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/9/9b/Cappella_dei_magi%2C_giovanni_viii_paleologo.jpg

 مغ میانسال، باتازار

اثر گوزولی ولی موضوعی متفاوت را با سبکی متمایز در بر می‌گیرد. در نقاشی‌ای که بر دیوار غربی عبادتگاه کشیده شده، مغ کهنسال یا به اصطلاح «شاه پیر» را می‌بینیم که مِلکیور نام دارد و سفر مغان از ایران به بیت‌اللحم را رهبری می‌کند. نقاش چهره‌ی این مغ را با الهام از یوسف اسقف سرقسطنتنیه یا سیگیسموند لوکزامبورگی امپراتور روم مقدس کشیده، چرا که ایشان در سال ۱۴۱‍۴.م بر انشعاب در کلیسای غرب چیره شدند.

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/4/47/Cappella_dei_magi%2C_lorenzo_il_magnifico.jpg/1024px-Cappella_dei_magi%2C_lorenzo_il_magnifico.jpg

مغ جوان، کاسپار

ملکیور پارسایانه بر خر سوار و به این ترتیب از سویی به عیسی هنگام ورود به اورشلیم شبیه است و از سوی دیگر به سفارش دهنده‌ی نقاشی، یعنی کوزیمو د مدیچی[7] که او هم برای نشان دادن زهد و پارسایی‌اش سوار بر خر در فلورانس این سو و آن سو می‌رفته است. پشت سر ملکیور مهتری آبی‌پوش را می‌بینیم که یوزپلنگی اهلی را به همراه دارد، و چهره‌اش از روی گویلیانو د مدیچی کشیده شده است.[8]

گوزولی بر دیوار جنوبی مغ میانسال را کشیده که باتازار (بعل‌شصر) نام داشته و در این تصویر چهره‌اش بر اساس امپراتور بیزانس یوحنای هشتم پالائیولوگوس[9] ترسیم شده است. او بر اسبی سپید سوار است و جلوه‌ای شاهانه دارد. پشت سر او سه دختر بر اسب دیده می‌شوند که احتمالا دختران کوزیمو یعنی نانینا و بیانکا و ماریا باشند. بر دیوار شرقی هم مغ جوان یعنی کاسپار را می‌بینیم که بر اسبی شاهوار سوار است و عقب‌دار کاروان مغان است.

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/a/af/Cappella_dei_magi%2C_giuliano_de%27_medici.jpg/800px-Cappella_dei_magi%2C_giuliano_de%27_medici.jpg

دیوار غربی، گویلیانو مدیچی در جلوه‌ی مهتر

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/c/c2/Benozzo_Gozzoli%2C_lorenzo_il_magnifico%2C_cappella_dei_Magi.jpg

 دیوار شرقی، احتمالا لورنزو مدیچی در جلوه‌ی کاسپار

جالب آن که در زمانی که سفارش این اثر به گوزولی داده می‌شد، حاکمان دو شهر میلان و ریمینی (به ترتیب سیگیسموندو راندولفو مالاتستا[10] و گالئازو ماریا اسفورزا[11]) مهمان مدیچی‌ها بودند و آنان هم سخاوتمندانه در اثر گنجانده شده‌اند. در نهایت این نکته هم جالب است که خود نقاش یعنی گوزولی هم از فرصت بهره جسته و در دو جا خودنگاره‌ی خویش را در اثر وارد کرده است. در میان جمعیتی که با مغان همراه هستند، شمار زیادی از شخصیتهای برجسته‌ی آن روز فلورانس را می‌توان دید که رئیس صنف نقاشان یکی از ایشان است.

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/e/e2/Benozzo_gozzoli%2C_corteo_dei_magi%2C_1_inizio%2C_1459%2C_30.JPG/1280px-Benozzo_gozzoli%2C_corteo_dei_magi%2C_1_inizio%2C_1459%2C_30.JPG

کوزیمو (چپ) و پیرو (راست) مدیچی بر دیوار شرقی

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/6/65/Benozzo_gozzoli%2C_corteo_dei_magi%2C_2_centro%2C_1459%2C_12.JPG/800px-Benozzo_gozzoli%2C_corteo_dei_magi%2C_2_centro%2C_1459%2C_12.JPG

سه خواهر نانینا، بیانکا و ماری

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/e/e5/Benozzo_gozzoli%2C_corteo_dei_magi%2C_1_inizio%2C_1459%2C_20.JPG/1280px-Benozzo_gozzoli%2C_corteo_dei_magi%2C_1_inizio%2C_1459%2C_20.JPG

لورنزو و گویلیانو 

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/4/4c/Cappella_dei_magi%2C_primo_autoritratto_di_benozzo_gozzoli.jpg/800px-Cappella_dei_magi%2C_primo_autoritratto_di_benozzo_gozzoli.jpg

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/4/44/Benozzo_gozzoli%2C_corteo_dei_magi%2C_3_fine%2C_1459%2C_21.JPG/1280px-Benozzo_gozzoli%2C_corteo_dei_magi%2C_3_fine%2C_1459%2C_21.JPG

دو خودنگاره‌ از نقاش: گوزولی

این نقاشی از چند زاویه در تاریخ هنر اهمیت دارد. یکی آن که از قدیمی‌ترین نمونه‌های هنر نوزایی است که در آن سفارش دهنده‌ی اثر هم در نقاشی گنجانده شده است. گوزولی قاعدتا به خواست مدیچی‌ها چند تن از شخصیتهای مهم این خاندان را در منظره‌ی مذهبی گنجانده است و این جای توجه دارد. برخی از این چهره‌ها را تا همین جا نام بردیم.

در میان اینها مهمتر از همه کوزیمو د مدیچی مغز متفکر خاندان مدیچی و سفارش دهنده‌ی اثر است که پشت سر کاسپار همراه با رئیس اسمی خاندان مدیچی یعنی پیِرو -مشهور به «نقرسی»- نمایانده شده است. خود کاسپار احتمالا جلوه‌ای آرمانی شده از لورنزو د مدیچی است که در این هنگام پسرکی ده ساله بوده، اما بعدتر به فرمانروای مقتدر فلورانس و رهبر بی‌رقیب خاندان مدیچی و همچنین پشتیبان پرشور هنرمندان تبدیل می‌شود.

G:\pix\1459 Cappella_dei_magi,_sigismondo_pandolfo_malatesta_(sx)_e_galeazzo_maria_sforza_(dx).jpg

سیگیسموندو مالاتستا و گالئازو ماریا اسفورزا

نقاشی عظیم و با شکوه «سفر مغان» به این ترتیب اثری غیرعادی و ویژه است که برشی از تاریخ شهر فلورانس و مقطعی بزرگ مقیاس‌تر از تاریخ هنر نوزایی را در خود حفظ کرده است. این اثر در ضمن از این نظر اهمیت دارد که همچون گرانیگاهی سنتهای پیشین و پسین خود را در نقطه‌ای کانونی به هم متصل می‌سازد و تحول مفهوم ایرانی «مغ» در حوزه‌ی تمدن اروپایی را نمایان می‌سازد. علاقه‌ی هنرمندان اروپایی به مغان و اهمیت این نقش‌مایه در هنر مسیحی غربی تاریخی طولانی و پیچیده دارد که در اینجا قصد پرداختن به کل آن را ندارم. با این حال پرسشهایی می‌توان درباره‌ی این اثر طرح کرد که در این نوشتار رد یک خوشه‌شان را دنبال خواهم کرد.

می‌توان پرسید که چرا موضوع این اثر «سفر مغان« است و نه چنان که در آن روزگار رایج بوده، «نیایش مغان»؟ و این که چرا مغ‌ها با چهره‌ی شخصیتهایی که نام بردیم بازنموده شده‌اند؟ این که چرا عناصری به ظاهر نامربوط مثل پلنگ و جانوران غریب دیگر در تابلو گنجانده شده‌اند؟ و این که در میان چهره‌های گوناگونی که نقاشی را پر کرده‌اند، مردی با ظاهر و کلاهی متفاوت که در میانه‌ی جماعت ایستاده کیست؟ همان کسی که هویت‌اش را تا حدودی حدس زده‌اند و می‌گویند فیلسوفی به اسم گئورگِه گِمیستوس پلِثون بوده است، اما گذشته از این چیزهایی ضد و نقیض و تصویری مه‌آلود درباره‌اش در اختیار داریم.

حتا می‌توان دایره‌ی پرسشها را قدری گسترده‌تر ساخت و از گوشه و کنار اثر هم پرسید. این که نقاشی‌ مغان در اروپا چرا کشیده می‌شده و چه الگوها و هنجارهایی بر زیبایی‌شناسی و رمزپردازی‌اش غالب بوده است؟ این که سایر نقاشی‌هایی که با این مضمون در آن حدود زمانی و مکانی کشیده شده‌اند، چه شباهتها و تفاوتهایی با «سفر مغان» داشته‌اند؟ و چرا خاندان مدیچی در خلق‌شان چنین نقش مهمی داشته است؟ همچنین می‌توان از گروهی با اسم «اخوان مغان» پرسش کرد که در فلورانس فعال بوده و انگار این نقاشی‌ها در پیوند با آن کشیده می‌شده است. از پیوند مدیچی‌ها با این انجمن، و از ارتباط همه‌ی اینها با جنبش نوزایی ایتالیا نیز می‌توان طرح پرسش کرد. به همان شکلی که می‌توان از هویت و دلیل اهمیت خاندان مدیچی در فلورانس پرسید، و پشتوانه‌ی اقتدارشان را ردگیری کرد و در این مورد پرسید که چه نقشی در آفرینش دنیای جدید پساقرون‌وسطایی داشته‌اند؟

این پرسشها خوشه‌هایی واگرا، متداخل، پیچیده و درهم و برهم تشکیل می‌دهد که در قلمروهایی متمایز از دانش و لایه‌هایی گوناگون از شواهد و اسناد امتداد پیدا می‌کند و کلافهایی متمایز از پرسشها را منعقد می‌کند یا فرا می‌گشاید. من در این نوشتار با روش‌شناسی سیستمی‌ای که بیشتر با اسم «دیدگاه زُروان» شهرت یافته به سراغ این پرسشها خواهم رفت و می‌کوشم خوشه‌های همسایه از آنها را در زیر چتر موضوع‌هایی مشخص گرد بیاورم و روش‌شناسی‌ای یکپارچه و دقتی علمی را در تحلیل‌شان به کار بگیرم. با این حال باید توجه داشت که این زمینه حوزه‌ی تخصصی کار نگارنده نیست و زمانی هم برای کنکاش بیشتر و پژوهشی پردامنه‌تر در اختیارم نیست. از این رو این متن را باید سیر و سیاحتی در سرزمین شگفت‌انگیز پرسش قلمداد کرد و هجومی سریع و کوتاه و نابسنده به این قلمرو افسونگر.

 

 

  1. Benozzo di Lese di Sandro Gozzoli
  2.  Palazzo Medici Riccardi
  3. Roberto Martelli
  4. Adoration of the Magi
  5. انجیل متی، باب دوم، آیه‌های ۱-۱۲.
  6. Epiphany
  7. Cosimo de’ Medici
  8. Thompson, 1996: 200-201.
  9. John VIII Palaiologos
  10.  Sigismondo Pandolfo Malatesta
  11.  Galeazzo Maria Sforza

 

 

ادامه مطلب: گفتار دوم: عیسی و مغان

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب