گفتار هفتم: خط میخی کاسی
قلمرو: جنوب غربی ایران
زبان: کاسی (زبان منطقهی کاشان-قزوین)
دورهی رواج: ۱۸۰۰-۲۳۰۰ تاریخی(۱۶۰۰-۱۱۰۰ پ.م)
دولت پشتیبان: بابل
پس از شکلگیری دولت اکد در پایان هزارهی اول تاریخی (میانهی هزارهی سوم پ.م) خط میخی اکدی همچون مبنایی برای نویسا کردن زبانهای رایج در ایران غربی به کار گرفته شد. با توجه به پیوند میان اکدی و سومری، تا حدودی میتوان همهی این خطها را ادامهی مستقیمی از نویسهی سومری قدیم دانست، که با نوآوری اکدیها یعنی هجانگاری اصلاح شده بود.
برخی از این زبانها که در بافت فرهنگی و سیاسی قلمرو میانرودان مستقر شده بودند، کلیت زبان خود را نویسا نکردند و زبان اکدی را به عنوان زبان رسمی پذیرفتند و تنها برخی از واژگان و نامهای خاص زبانشان را با هجانگاری اکدی مینوشتند. نمونهی مشهور این زبانها کاسی است که بنا به حدس من زبان بومی مردم منطقهی کاشان و قزوین بوده و در پی کوچ این مردم به میانرودان و سیطرهی سیاسیشان بر میانرودان، در آن منطقه هم باب شده است. بیشتر منابع که از چشم متون میانرودانی به مسیر این هجوم نگریستهاند، زادگاه کاسیها را شرق زاگرس دانستهاند. اما چنان که در نوشتارهایی نشان دادهام، این منطقه در شمال شرقی میانرودان ایستگاه آغاز کوچ کاسیها به بابل بوده و احتمالا بخشی از قلمرو مردم کاسی، و نه لزوما کل اقلیم و مرکز جمعیتیشان.
کاسیها طولانیترین و استوارترین سلسلهی سیاسی در سراسر تاریخ میانرودان را پدید آوردند و پانصد سال بر بابل سلطنت کردند. با این حال زبانشان را به مردم این منطقه تحمیل نکردند و خط ایشان را وام ستاندند. زبان کاسی بسیار پایدار و بادوام بوده و در فاصلهی قرون شانزدهم تا سیام تاریخی (ق ۱۸-۴ پ.م) در سراسر ایران غربی رواج داشته است. پژوهشی پردامنه بر زبان کاسیها انجام نشده و اغلب آن را مثل سومری و ایلامی زبانی تک افتاده در نظر میگیرند. حدس من آن است که تمام این زبانهای ایران غربی (به همراه گوتی و هوری و لولوبی و ماننایی و اورارتی) شاخههایی از یک خانوادهی زبان قفقازی بوده باشند که در میان بومیان اولیهی ایران جنوبی رواج داشته است. اشنایدر چند سال پیش دربارهی خویشاوندی بخشی از این پیکره (کاسی- اورارتی-هوری) مقالهی خوبی منتشر کرد،[1] که تا حدودی این حدس را پشتیبانی میکند.
زبان کاسی بیشک در زمان سیطرهی این قوم بر بابل اهمیت داشته و نادانی ما دربارهاش بیش از آن که به کمبود منابع مربوط باشد، به پژوهش نکردن در این مورد و اولویت ندادن به موضوعهای غیرتوراتی در مطالعات زبانهای باستانی مربوط میشود. در این دوران لوحهایی در بابل نوشته میشده که واژهنامههای دوزبانهی کاسی- اکدی بودهاند و نشان میدهند که قوم کاسی تا پایان کار و بعد از پانصد سال همسایگی و آمیختگی با فرهنگ میانرودانی همچنان زبان خود را به کار میگرفته و نام خدایان خود را حفظ کردهاند.
بر اساس این واژهنامهها میدانیم که این زبان هم مثل سومری و ایلامی نه به خانوادهی زبانهای آریایی تعلق داشته و نه سامی. هرچند در برخی واژگان آمیختگیهایی با زبانهای آریایی دیده میشود که حدسم دربارهی جایگیری شمالیتر این قوم و همسایگیشان با آریاییهای مستقر در شمال ایران زمین را تایید میکند. به ویژه دربارهی نام خدایانی مثل «اینْداش»، «بوگاش»، «دونیاش»، «مارّوتاش»، «ساخ»، و «شوریاش» که احتمالا با «ایندره»، «بغ»، «داناوَه»، «ماروت»، «ساویتر»، «سوریَه/ هور» در منابع اوستایی و ودایی همتا هستند. اسم نیای اساطیری این قوم یعنی «کاشّو» احتمالا همان است که در نام کاشان و قزوین و دریای کاسپین باقی مانده است.
از زبان کاسی بیش از سیصد واژه در اختیار داریم که سیتایشان اسم خدایان هستند. اما چون متنها به طور خالص به کاسی نوشته نمیشدهاند، دستور زبانش مشخص نیست. در این زبان کلمات مهم آن روزگار به این صورت ثبت شدهاند: «جَنْزی» (شاه)، «یَشو» (کشور)، «هَشْمَر» (عقاب)، «مَشْخو» (ایزد)، «شیمْدی» (دادن)، «میریاش» (جهان مردگان)، «دَکَش» (ستاره) و «سیمْبَر» (جوان)،[2] «بوری» (حاکم، امیر)، «بورنا» (حمایت شده، امن)، «اَلَّک» (طوقهی چرخ)، «اَکّانْداش» (پرهی چرخ)، «خامِرو» (پا)، «شَخوماش/ کَموساش» (زین و یراق مفرغی)، و همچنین نام گیاههایی که در یک کتیبهی داروسازی آمده و گونهی دقیقشان ناشناخته مانده است: «خَشیمبور»، «کوروش»، «پیریزاخ»، «شَگابیگالْزو»،
کتیبهی اکدی-کاسی پیشکش نذر برای خدای انلیل در معبد اِکور واقع در شهر انلیل
لوحهای دوزبانهی کاسی- اکدی: بالایی) نام خدایان کاسی، پایینی) ۴۸ کلمهی کاسی، حدود سال ۲۲۰۰ (۱۲۰۰ پ.م.)
لول سنگی با درازای 3/4 سانتیمتر،با نوشتهی اکدی -کاسی، بابل،قرن ۱۸ تا ۲۲ تاریخی(ق ۱۶-۱۲ پ.م)
متنهای حقوقی به خط میخی اکدی بر کودورو (سنگ مرزی)، بابل، عصر کاسیها، قرن ۱۸ تا ۲۲ تاریخی (ق ۱۶-۱۲ پ.م)
ادامه مطلب: گفتار هشتم: خط میخی هیتی
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب